زندگینامه ابوالمؤید بلخی + عکس
زندگینامه ابوالمؤید بلخی + عکس
ابوالمؤید بلخی شاعر و نویسندهٔ ایرانی زادهٔ سدهٔ ۴ ه.ق در بلخ و دوران سامانیان است. اثر اصلی او شاهنامه بزرگ مؤیدی است (به نثر) که شاهنامهٔ بزرگ، شاهنامهٔ مؤیدی و شاهنامهٔ بوالمؤید نیز خوانده میشود. تقریباً تمام آثار وی از میان رفتهاست و اطلاع چندانی پیرامون زندگی وی در دست نیست. تاریخ سیستان اثری به نام کتاب گرشاسپ (گرشاسپنامه) از وی نام میبرد که احتمالاً جزئی از شاهنامهٔ او بودهاست.همچنین است اخبار نریمان.
وی نخستین کسی است که داستان یوسف و زلیخا را به نظم کشید.اگرچه از اشعار این منظومهٔ او چیزی باقی نمانده، در مقدمه آن چنین آمده است:
دو شاعر که این قصه را گفتهاند به هر جای معروف و ننهفتهاند
یکی بوالمؤید که از بلخ بود بدانش همی خویشتن را ستود
نخست او بدین در سخن بافتست بگفتست چون بانگ دریافتست
شاهنامهٔ وی کتابی در شرح تاریخ و داستانهای ایران قدیم و شامل بسیاری از روایات و داستانهای ایرانیان از پهلوانان و پادشاهان است که بعداً در دیگر آثار حماسی، از جمله «شاهنامه»ی فردوسی، از آنان سخن گفته شد. قدیمترین کتابی که از این اثر نام برده تاریخ بلعمی است که خود به تاریخ ۳۵۲ نوشته شده است.
عجائبالبلدان اثر دیگر اوست که در قرن چهارم و اوائل قرن پنجم مشهور بوده و در تاریخ سیستان نیز چند بار از آن یاد شده است.
شاهنامه ابوالموید بلخی
شاهنامۀ ابوالمؤید بلخی که در قرن چهارم تألیف شده از قدیمی ترین و مهم ترین شاهنامه های آن قرن بوده است . این کتاب بزرگ شرح داستان های قدیم ایرانی بوده است . این شاهنامه به نام های شاهنامۀ بزرگ و شاهنامۀ مؤیدی هم آورده شده است. در این کتاب احادیث و روایاتی مربوط به پهلوانان و شاهان کهن ایران زمین بود که بسیاری از آن ها در شاهنامۀ فردوسی و دیگر منظومه های حماسه ای از آن ها نامی برده نشده یا فقط اشاره ای کوتاه به آن شده است.
مانند داستان آغش و هادان که از پهلوانان زمان کیخسرو بوده اند یا کی شکن که برادرزادۀ کیکاووس بوده یا گرشاسپ و علاوه براین ها در شاهنامۀ ابوالمؤید، از نریمان و سام و کیقباد و افراسیاب و لهراسب که هرکدام به تفصیل توضیح داده شده است بطوری که در تاریخ سیستان و مجمل التواریخ هرکدام از آن ها را در کتابی جداگانه نوشته اند. این کتاب عظیم به دلیل تفصیل آن و به علت آن که قسمت زیادی از داستان های قهرمانی در قرن چهارم و پنجم و ششم به نظم آمد. مردم دیگر به حفظ و بازنویسی آن اقدام نموده ننموده اند رفته رفته از میان رفت و تنها قسمتی که باقی مانده قطعه ای از کتاب گرشاسپ است که درتاریخ سیستان نقل شده است.
قدیمی ترین مأخذی که در آن به شاهنامۀ ابوالمؤید بلخی اشاره شده کتاب تاریخ بلعمی است و چون این کتاب در حوالی سال 352 تألیف شده بنابراین شاهنامۀ ابوالمؤید باید در قرن چهارم به ویژه در اوائل این قرن نوشته شده باشد.