قدم بزن هیمو عزیزیان
قدم بزن، زیر بارانی که آرام، نوازشگرانه روی گونه های نرم و لطیف حریر مانندت می بارد؛ قدم بزن.
قدم بزن، زیر آفتابی که نرم و پیوسته می تابد بر موهای مشکی لخت و پریشانت ،قدم بزن.
آری قدم بزن زیر درختانی که در آذرماه پاییز طلاهایشان را با افتخار ،ارمغان گونه بر سر و رویت می ریزدند،قدم بزن .
قدم بزن توی اردبهشتی که بهشتش با تولدت تو شروع می شود.
زیر آفتاب تابان.نفس طوفان.غزل باران قدم بزن .
تمام دردهایت را قدم بزن.
تمام بی کسی هایت را قدم بزن.
تمام حسرت هایت را و تمام وجودت را فقط؛ قدم بزن.
من قول می دهم که آرام می شوی…
#هیموعزیزیان