نقطه سر خط
به یاد بیار
روزی را که عهد بستیم تاابد بمانیم در پناه هم اما
مگر تو بهر پل شکستن آمده بودی رویاهایمان را به یاد داری؟
آن نیلوفر و رز هوایی که در دلم کاشته را چه؟
آن شبانگاه بارانی را در خاطرت حککن همان شبی که با سخن های سرشار از عشق به من،قول ماندن دادی …
اما شاید فراموش کرده ای
بگذار من دوباره برایت بگویم یکی آمد قرار بود بماند،بماند و بماند من اکنون دیر زمانیست که ازهوای بارانی بیزارم