گفتگوی خواندنی با مرتضی حیدری مجری تلویزیون
گفتگوی خواندنی با مرتضی حیدری مجری تلویزیون
مرتضی حیدری صراحتاً عنوان میکند که برایم شخص محمود احمدینژاد حائز اهمیت نبوده و فقط سمت او در جایگاه رئیس جمهوری وقت، مصاحبه با او را برایم حائز اهمیت میکرد.
یکی از برنامه های تلویزیون، گفت وگوهای ادواری است که با مقامات ارشد نظام از جمله رؤسای جمهوری انجام می دهد. صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در مسیر اجرای این گفت وگوها، مجریان مختلفی را به کار می گیرد. برخی منتقدان گفته اند که سیره صداوسیما در مدیریت این گفت وگوها به یکسان نبوده است از جمله به حوادثی استناد می کنند که پخش گفت وگو با دکتر حسن روحانی را با تأخیر مواجه ساخت.
به همین خاطر به سراغ مرتضی حیدری رفتیم که در بسیاری از گفتوگوهای تلویزیونی با سران نظام و مدیران ارشد یکی از مجریان ثابت تلویزیون بوده و همواره سیما او را به عنوان اصلیترین گزینه جدی برای مصاحبههای حائز اهمیت در نظر دارد.او یکی از معدود مجریانی است که مصاحبه با رئیس دولت نهم و دهم برایش تبعات متعددی را به همراه داشت و در برههای هم شبهه و شایعاتی مبنی بر دوستیاش با محمود احمدینژاد او را با اما و اگرهایی روبهرو کرد. البته وی در این مصاحبه صراحتاً به همه شایعات و شبهات به صورت تفصیلی پاسخ میدهد و میگوید که کارش را از همان ابتدا به صورت حرفهای انجام داده و هیچگاه در مصاحبههای تلویزیونیاش مغلوب شخصیت حقیقی افراد نشده است. مرتضی حیدری صراحتاً عنوان میکند که برایم شخص محمود احمدینژاد حائز اهمیت نبوده و فقط سمت او در جایگاه رئیس جمهوری وقت، مصاحبه با او را برایم حائز اهمیت میکرد.
در این گفتوگو از حیدری درباره انتخاب و معیارهای مجری مناسب برای مصاحبه با سران پرسیدم. همچنین در بخش دیگری از این مصاحبه، حیدری درباره شرایط خاص مجریان چنین برنامههایی گفت و از آموزشی که صدا و سیما برای ارتقای سطح کیفی مجریان و آمادهسازی آنها برای مصاحبههای مهم انجام میدهد.آنچه میخوانید مشروح گفتوگویم با مرتضی حیدری است:
با توجه به اینکه در کشور ما صدا و سیما رسانه ای منحصر به فرد است و رؤسای قوا هیچکدام صاحب رسانهای مجزا و اختصاصی نیستند، انتخاب مجری تلویزیونی برای گفتوگو با رؤسای قوا با چه مکانیسمی صورت میگیرد؟
با توجه به قانون اداره تلویزیون در کشور ما، طبیعتاً بایستی مدل خاصی هم از گفتوگوها و مصاحبههای تلویزیونی با مقامات ارشد بخصوص رؤسای قوا طراحی و اجرا شود. چراکه همانطور که شما هم اشاره کردید ما رادیو و تلویزیون خصوصی یا دولتی نداریم و قوا به طور مستقل رسانه رادیو و تلویزیون در اختیار ندارند. به همین خاطر هم نمیتوان روال حرفهای را که در رسانه های سایر کشورها رعایت میشود عیناً به رادیو- تلویزیون ما تعمیم داد. در بسیاری کشورها داشتن رادیو- تلویزیون مثل داشتن روزنامه، خبرگزاری، سایت اینترنتی و سایر ابزارها و رسانهها، برای همگان مجاز است، بنابراین فقط کافی است شما برای راهاندازی تلویزیون، انگیزه و پول داشته باشید. به عنوان مثال در کشور کوچکی مثل لبنان بیش از چهار هزار شبکه رادیویی وجود دارد. اما در چارچوبهای قانونی موجود.
به اعتقاد من، میتوان دو مدل کلی را برای اطلاعرسانی و گفتوگوی مقامات ارشد با مردم طراحی کرد؛ نخستین حالت «گفتوگوی مقامات ارشد از طریق رادیو تلویزیون» است که در این شیوه، همه شرایط از جمله محل، عناصر و حتی سؤالات گفتوگو از طرف دفتر و نیز تیم رسانهای آن شخصیت تعیین میشود. البته در این شرایط باید این موضوع به مخاطبان اعلام شود تا بدانند با چه مدلی از گفتوگو روبهرو هستند و مسئولیت آن با دفتر مقامات است و نه تلویزیون. به عنوان مثال، مثلاً قرار است دو ساعت آنتن تلویزیون در اختیار رئیس قوه مجریه قرار گیرد و همه موارد مرتبط با این مصاحبه هم مربوط به دفتر ریاست جمهوری است. دومین حالت هم «گفتوگوی مقامات ارشد با رادیو و تلویزیون» در این حالت همه شرایط از جمله محل، عناصر و سؤالات گفتوگو باید در اختیار رسانه باشد و بازهم مخاطبان باید از این موضوع مطلع باشند و رسانه نیز مسئولیت خود را در این زمینه بپذیرد.
البته از نظر من مدل اول به هیچ وجه مطلوب نیست و گفتوگویی تصنعی و غیر قابل باور برای قاطبه مخاطبان خواهد بود و بهتر است بجای آن(آنهم فقط در موارد ضروری)از روش زیر استفاده کرد: نطق مستقیم مقامات ارشد با «دوربین» یا «میکروفن» بدون حضور مجری و حداکثر ۱۵ دقیقه.
البته به جای مدل دوم هم که به نظر بنده بازهم خیلی مطلوب نیست، بهترین کار، برگزاری مصاحبه عمومی مطبوعاتی و رادیوتلویزیونی، با حضور انبوه خبرنگاران و اصحاب رسانه است.
البته مصاحبه اختصاصی – و نه گفتوگو – با مقامات ارشد یک امکان و شیوه عالی است که شرایط خاص خود را دارد و خبرنگاران و مصاحبهکنندگان حرفهای میتوانند به بهترین وجه آن را برگزار کنند.
چرا در دوره ۸ ساله سابق تلویزیون حساسیتی به تعیین همه موارد از سوی دفتر ریاست جمهوری نداشته است؟ اما در دوره جدید، دومین گفتوگوی تلویزیونی رئیس جمهوری را با تأخیر مواجه میسازد؟ به عنوان یک مجری رسانهای درباره این موضوع چه دیدگاهی دارید؟
من درباره این اتفاق قضاوتی ندارم چون اصلاً در جریان آن نبودهام. اما در مورد فرمایش شما مبنی بر تعیین همه موارد درگذشته، باید عرض کنم که اصلاً چنین چیزی نبوده است. اولاً من همواره مجری منتخب صدا و سیما بودهام ونه دفتر رؤسای قوا و از جمله درخصوص مصاحبههای ریاست محترم جمهوری هم همواره همینطور بوده است. ثانیاً روال کار در سابقه ۱۷ سال کار بنده همیشه به این ترتیب بوده که بنده پس از اعلام مدیران رسانه ملی برای انجام مصاحبه، سؤالات پیشنهادیام را تنظیم و با نظر مدیران تکمیل و احیاناً در برخی موارد اصلاح میکنم. گاهی در موارد خاص و حساسیت زا(که هیچوقت بیش از ۱۰ درصد نبوده است) با نظر تیم رسانهای سران قوا اصلاحاتی نیز در سؤالات ممکن است اعمال شود. این هم طبیعی است چون برخی موضوعات با امنیت و منافع ملی مرتبط میشود و در همه جای جهان خط قرمز است.
اگر قرار باشد یکی از شخصیتهای سیاسی کشورها در خارج از کشور با یکی از رسانهها به گفتوگو بنشیند، حق انتخاب مجری آن رسانه را دارد؟
اجازه بدهید اول موضوعی را یادآوری کنم. در بسیاری از تلویزیونهای معتبر جهان، مجریان بسیار بیش از خود آن رسانه اعتبار دارند در واقع اعتبار از آن مجری است و نه رسانه. بنابراین اساساً موضوع انتخاب مجری در سایر تلویزیونها بسیاری اوقات اصلاً موضوعیت ندارد. یعنی شخصیتها با خبرنگار یا مصاحبهکننده مصاحبه میکنند نه با آن رادیو یا تلویزیون. اجازه بدهید من تجربه خودم را در مصاحبه با «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه بگویم، وقتی درخواست من برای مصاحبه با ایشان پذیرفته شد، پیش از مصاحبه خانم «لونا شبل» که هم سخنگوی وزارت امور خارجه سوریه بود و هم یکی از مجریان شناخته شده شبکه الجزیره و همینطور مشاور رسانهای رئیس جمهوری سوریه است، با من چند ساعتی به گفتوگو نشست و توافقها و تفاهمهایی انجام شد و بند بند مصاحبه را اعم از حقوق مادی و معنوی، زمان، شرایط، نوع پرسشها و… با من در میان گذاشت و حتی در رابطه با اینکه نوار مصاحبه متعلق به چه کسی است هم صحبت کرد. در نهایت این تفاهمنامه در قالب یک قرارداد امضا شد و مصاحبه صورت گرفت. البته باید به این نکته هم اشاره کنم که در مصاحبههای اینچنینی گاهی اوقات اشخاص مصاحبهکننده آنقدر مشهور هستند که مصاحبه شونده خودش هیچگاه دوست ندارد شخص دیگری مصاحبه را انجام دهد مثل «فرید ذکریا» و گاهی اوقات هم تلویزیونها نامشان بسیار بزرگ است که شخص. مصاحبه در آن شبکه را بسیار مؤثر میداند. البته مورد اول بیشتر متداول است و بسیاری از مصاحبهها با مجریان شناخته شده صورت میگیرد. به هرحال بسیاری از شبکهها به سبب بهرهگیری از مصاحبه شوندگان و مجریان مشهور به شبکههای بزرگ تبدیل میشوند و حذف آن مجریان میتواند باعث حذف نام آن رسانه از فهرست شبکههای بزرگ و مؤثر شود.
آیا فیلمی که اخیراً در شبکههای مجازی منتشر شد و نشان دهنده تعیین سؤالها و محورهای گفتوگوی تلویزیونی از سوی رئیس جمهوری سابق با شما به عنوان مجری بود در زمره این هماهنگیها محسوب میشود؟
اگر یکبار دیگر این فیلم را ببینید، ملاحظه خواهید کرد، آن فرد، من نیستم، بلکه یکی دیگر از همکاران ماست. البته هیچ ایرادی ندارد که اگر رئیس جمهوری بنابه مصالحی خواستار حذف یک سؤال باشد، در این صورت ما نباید بر پرسیدن آن اصرار داشته باشیم. این کار همین الان هم انجام میشود. مگر الان میشود هر سؤالی را از رئیس جمهوری پرسید؟ برای پرسش از رئیس جمهوری، سؤالات بیشماری وجود دارد. نباید نگران حذف یک سؤال بود. مجری حرفهای برای طرح پرسشهای خود هزار روش میشناسد. به علاوه مجری حرفهای میتواند سؤالات کلیدی بیشمار داشته باشد. مطمئن باشید هیچکس نمیتواند همه سؤالات شما را حذف کند. به لحاظ مادی واقعاً هیچ مزیتی ندارد و یک مصاحبه است مثل سایر مصاحبهها. حتی مبلغ پرداختی آن هم با گفتوگوهای دیگر تلویزیونی تفاوتی نمیکند. یعنی اگر من پایش یا مناظره و حتی مصاحبه با رئیس جمهوری را اجرا کنم برای هرکدام تلویزیون یک برآورد اجرا به من پرداخت میکند ولاغیر. در دولت دهم هم رئیس جمهوری در اواخر کارش اصحاب رسانه را دعوت کرد و یک لوح و یک شاخه گل داد که من هم یکی از آنها را گرفتم ولاغیر. اما از منظری دیگر مصاحبه با شخصیتهای برجسته کشوری میتواند امتیازاتی برای کار رسانهای همکاران داشته باشد و آنها را هم به مخاطب بشناساند و هم تجاربشان اضافه شود، از این رو است که مجریان تمایل زیادی برای گفتوگو با شخصیتها دارند یا لااقل امیدوارم از همین رو باشد!
یکی از پرسشهایی که برای بسیاری از مخاطبان وجود داشته است، نزدیکی و تعارفهای شخص مصاحبهکننده با شخصیتهای ارشد نظام است که تا حد زیادی مانع چالش در مصاحبه میشود. این مسائل تا چه حد واقعیت دارد که سئوالات یک مصاحبه پیش از شروع برنامه زنده چک میشود؟
ببینید این هماهنگیها بخشی از کار حرفهای است البته تمام مسائل و جزئیات به صورت هماهنگ و دیکته شده آماده نمیشود اما تیتر مباحث و مسائلی که قرار است راجع به آن گفتوگو صورت گیرد پیش از مصاحبه بررسی و چک میشود. به هرحال این حق شخص مصاحبه شونده است و اگر آن شخص پست مدیریتی هم داشته باشد و پاسخها و نظراتش هم برای اکثر مردم جامعه مؤثر و حائز اهمیت هم باشد، نیاز به هماهنگیها خاصتر هم خواهد شد.
به عنوان شخصی که کار اجرا را در سازمان صدا و سیما بر عهده دارید، معیارهای انتخاب یک مجری مناسب از سوی صدا و سیما برای مصاحبه مردمی و زنده با سران قوا چیست؟
همانطور که گفتید من بارها با اشخاص برجسته کشور به گفتوگو نشستهام و همیشه هم به عنوان نماینده سازمان صدا و سیما در مصاحبهها حضور داشتهام اما اینکه چه معیارهایی وجود دارد و آیا کار من شامل آن معیارها میشود، اطلاع درستی ندارم چراکه در طول سالهای کاریام این فقط تلویزیون بوده که زمان و مکان و شخصیت مورد مصاحبه را به من ابلاغ کرده و من هم به صورت یک نیروی رسانه ملی در آن مصاحبه شرکت کردم و هیچگاه هم از سوی هیچ ارگانی چنین ابلاغی برای کارم نشده است.
یکی از مسائلی که در میان مجریان بسیار مشهود است تلاش برای رسیدن به جایگاه اجرا در مقابل یکی از شخصیتهای سیاسی کشور است. این تلاش با چه انگیزهای صورت میگیرد؟
یکی از عناصر خیلی مهم در هر مصاحبه بدون در نظر گرفتن بعد مثبت و منفی آن شهرت و عنوان مصاحبه شونده است. بهطوریکه یکی از آرزوهای من این بود که بتوانم یک مصاحبه با «صدام» انجام دهم. اما در بحث رسانهای هر مخاطبی دوست دارد که اطلاعات و آگاهیهای بیشتری از افراد مشهور بداند و هرچقدر هم که این شخص بزرگتر باشد علاقه خبرنگار و مصاحبهکننده برای مصاحبه بیشتر میشود.
گفته میشود که برخی از مجریها از طریق این گفتوگوها از رانتهای زیادی مثل تسهیلات بانکی آسان، مسئولیتهای جانبی و… برخوردار شدهاند؟ به خصوص این بحث درباره شما به خاطر گفتوگوهای غیرچالشی با احمدینژاد در جامعه رواج دارد؟
متأسفانه من هم بعضاً این موارد را شنیدهام. در مورد دیگران قضاوتی ندارم چون اطلاعات ندارم اما در مورد خودم یقین بدانید هرگز اینگونه نبوده است. مثلاً در مورد تسهیلات بانکی که فرمودید من تاکنون دوبار وام گرفتهام. یک وام ۱۲ میلیون تومانی در سال ۷۹ برای خرید مطب از بانک ملی گرفتهام و یک وام ۱۸ میلیون تومانی برای تعاونی مسکن صداو سیما از بانک تجارت در سال ۸۶ . در دریافت این وامها هم همه مراحل قانونی را مثل همه افراد متقاضی وام طی کردهام. وام اول تسویه شده و اقساط وام دوم ادامه دارد. تصور نمیکنم شهروندان دیگر ایرانی وامهایی با این رقم را نگرفته باشند. وام دیگری نگرفتهام چون خدا را شکر نیاز نداشتهام. اگر نیاز پیدا کنم و قانونی باشد مانند بقیه مردم ممکن است بازهم وام بگیرم.
در مورد مسئولیت هم باید عرض کنم که من هرگز هیچ مسئولیتی را نپذیرفتهام و هیچ علاقهای هم به پذیرش مسئولیت در دولت یا مجلس یا شوراها و امثال آن ندارم. من تدریس در دانشگاه، کار در صدا و سیما و طبابت در مطب خودم را با هیچ چیز عوض نمیکنم.
اما در مورد گفتوگوی چالشی باید گفت چه کسی گفته ما لزوماً باید با رئیس جمهوری یا سایر سران قوا چالش کنیم؟ ببینید تأکید میکنم ما قرار نیست به قول امروزیها حال رئیس جمهوری را بگیریم یا ایشان را در مقابل چشم میلیونها بیننده ضایع کنیم و او را مورد مؤاخذه قرار دهیم. اساساً نه به لحاظ حرفهای و نه به لحاظ عقلی، شرعی و قانونی ما مجاز به این کار نیستیم، ما فقط وظیفه داریم در حیطه مسئولیت رئیس جمهوری از او پرسش کنیم و قضاوت را در مورد پاسخ رئیس جمهوری به مردم بسپاریم.
ما حق قضاوت نداریم. این حق مردم است که قانع بشوند یا نپذیرند. اینکه ما از رئیس جمهوری عصبانی باشیم یا به رئیس جمهوری ارادت داشته باشیم مجوزی برای بدرفتاری یا مداحی از رئیس جمهوری نیست. در مورد علت گفتوگوی غیر چالشی هم همانگونه که ملاحظه میکنید نه قبل از من و نه بعد از من هم کسی کاری غیر از این نکرده است.
سه مصاحبه اخیر همکارانم با ریاست محترم جمهوری هم گواه این مدعاست و همه همکاران من همین روال را داشتهاند و دارند. به نظر من سؤال باید کلیدی باشد و نه لزوماً چالشی. بعلاوه من حاضرم با سند ثابت کنم که بنده در عین رعایت موازین و حرمتها، جدیترین و کلیدیترین سؤالات را از رئیس جمهوری سابق پرسیدهام البته در عین احترام و رعایت شأن شخص دوم کشور.
این مصاحبهها پخش شده و چیز پنهانی نیست. از این نظر مصاحبههای من بسیار جدیتر از مصاحبههای اخیر بوده است. یک مجری اگر حیطه مسئولیت شخصیتهای طراز اول را بشناسد با طرح سؤالات کلیدی و اساسی،هیچ نیازی به سؤالات چالشی و بعضاً کم محتوا ندارد.
اما در مورد بخش دیگر سؤال شما دوباره تأکید میکنم به لطف خدا من هرگز به هیچگونه درخواست شخصی از هیچ مقامی نیازمند نبودهام و البته یقیناً اگر هم نیاز داشتم به طور حتم این کار را نمیکردم. من آبروی خود را قطره قطره و از طریق ۵۵۰۰ مصاحبه زنده با مشقت فراوان کسب کردهام هرگز آن را با درخواست از احدی لکهدار نکرده و نمیکنم. تصور میکنم قاطبه همکاران من هم همینگونه فکر و رفتار میکنند.
شما یکی از مجریانی هستید که به لحاظ مالی در مقابل بسیاری از مجریان وضع به مراتب بهتری دارید. آیا شما در زمینه پزشکی و تحصیلات مرتبط هم فعالیتی میکنید؟ یا فقط از طریق تلویزیون کسب درآمد میکنید؟
راستش نمیدانم واقعاً اینطورهست یا نه، هرچند امیدوارم که همینطور باشد. به هرحال شاید این قضاوت براساس مدل اتومبیل من شکل گرفته باشد. اما جالب است بدانید من این اتومبیل را با پول رهن آپارتمان تعاونی مسکن سازمان خریدهام. هرچند اتومبیل من هم در مقایسه با همکارانم اتومبیل متوسطی محسوب میشود. من از ۱۷سال پیش کلینیک فیزیوتراپی دارم و الحمدلله درآمد خیلی خوبی هم از طبابت کسب میکنم. البته حقالتدریس دانشگاه و حقوق صدا و سیما هم مکمل درآمد من است.
چرا تعداد مجریان شایسته تلویزیون کشورمان ، اینقدر کم است؟ تازه اغلب این مجریان هم محصول سالهای اخیر تلویزیون نیستند.
بله اما این مسأله نیاز به یک آسیب شناسی گسترده دارد. البته ما همکارانی داریم که شایستگی کار و اجرای خوب دارند. با این حال این را در نظر داشته باشید که یک کار حرفهای در یک بستر حرفهای محقق میشود. شما اگر یک خلبان برجسته بینالمللی هم باشید تا زمانی که ایرلاین و همه جوانب کارتان مدرن و پیشرفته نباشد نمیتوانید خودتان را به عنوان یک خلبان حرفهای معرفی کنید و نشان دهید. یعنی یک اتفاق کاملاً حرفهای در همه سطوح باید بیفتد تا یک برآیند حرفهای از بطن آن خارج شود. در تلویزیون هم همینطور است اگر قرار است که یک برنامه حرفهای تولید شود از دکور گرفته تا متن و سایر اجزا باید حرفهای باشند تا با اضافه شدن یک مجری حرفهای کاری کامل تحویل مخاطب شود.
با این حال در فضای رسانهای تلویزیون ما که داعیه حرفهای بودن داریم، خیلی با مفهوم این واژه همسو نیستیم. برای نمونه احساسات مجریان بخش خبر، رفتار توأم با قضاوت و لحن تصنعی بسیاری از مجریان، گویندگان و مصاحبهکنندگان سیما، همه در یک قالب منفی و غیر حرفهای نمود بیشتری پیدا کردهاند.
ببینید ما در تلویزیون باید به دنبال افرادی باشیم که در وجودشان جدا از تیپ و قیافه، «آن» پیدا شود و بعد بیاییم و روی آن شخص برنامهریزی کرده و آموزشهای تکمیلی و حرفهای را به وی منتقل کنیم که تا حدودی این اتفاق نمیافتد. از طرفی مجریان با برخی از حساسیتها آشنا نیستند و آگاهیهای لازم را ندارند. به طوریکه اگر معضلی در جامعه وجود دارد و آن مجری میتواند بحث آن را با شخص مسئول و مرتبط با آن معضل مطرح کند به نوعی روی آن ماله میکشد و به شعور مخاطب توهین میکند و در خاتمه نتیجهاش چیزی جز بیاعتمادی مخاطب نسبت به آن مجری و در نهایت برنامه او نیست.
در ضمن من به هیچ عنوان قضاوت و پیشداوری برخی از مجریان تلویزیون را تأیید نمیکنم چون هیچ فرد اجراکننده و خبرنگاری نمیتواند با این عمل کار حرفهای به مخاطب تحویل دهد.
من ممکن است در حالت شخصی نسبت به افراد اظهارنظر داشته باشم اما در عالم رسانهای و حرفهای هیچگاه نظراتم را در کارم دخیل نمیکنم، در غیر اینصورت شک نکنید که نمیتوانم به موفقیت برسم.
اما مورد مهم دیگری هم وجود دارد که کمتر به آن توجه میشود، لحاظ کردن شرایط و مقتضیات کشور در زمان مصاحبه است که بایستی ما به عنوان مجری تلویزیون آن را طوری اجرا کنیم که به شخص مسئول هم بر نخورد، اما فضا و جو را منتقل کنیم. شما اگر به گفتوگوهای من در ۶ سال اول دولت احمدی نژاد با شخص رئیس جمهوری نگاه کنید،میبینید که بسیار متفاوت از دو سال آخر سمت ایشان بود و آن هم به خاطر شرایط و جو کشور بود.
به عنوان آخرین سؤال با توجه به اینکه شما در سمتهای مختلف با دکتر روحانی مصاحبه کردهاید. درخصوص گفت وگو با وی در جایگاه رئیس جمهوری چه نظری دارید؟
دکتر روحانی فن بیان بسیار بلیغ و رسایی دارند و از حضور ذهن بالایی برخوردارند ضمن اینکه سینه ایشان مالامال است از وقایع و اسرار متعدد نظام، من در گذشته هم که ایشان در سمت دبیر شورای امنیت ملی حضور داشتند، مصاحبههای خوبی کردهام و در حال حاضر هم بسیار مشتاقم با ایشان به گفتوگو بنشینم. به هرحال دکتر روحانی فرد با سواد و تحصیلکردهای است و اگر سؤالی را هم پاسخ میدهد شنونده و مخاطب کلام ایشان یقین دارند که پاسخ گمراهکننده و غلط نخواهند داد و بهطور حتم ایشان از دانستهها و آگاهیهایشان استفاده کردهاند. به هرحال امیدوارم بتوانم بازهم با ایشان گفتوگوی تلویزیونی داشته باشم و مطمئن هستم که به لحاظ رسانهای مصاحبه بسیار خوبی اتفاق خواهد افتاد.روزنامه ایران