مصاحبه خواندنی با سام قریبیان بازیگر گناهکاران
مصاحبه خواندنی با سام قریبیان بازیگر گناهکاران
«سام قریبیان» از نسلی است که سینما و تلویزیون برایشان مهم بوده و با انگیزه و عشق کار میکردند. او به خوبی و از همان کودکی فضای هنر و بهخصوص سینما را درک کرده است آن هم به واسطه حضور پدری مانند «فرامرز قریبیان». وی تا به حال کارهای مختلفی انجام داده است از اجرای برنامه۲۰ (در سن ۱۸سالگی) گرفته تا بازی در تئاتر و البته سینما، سام قریبیان دوست دارد در طول زندگیاش تجربههای مختلفی به دست آورد و به همین دلیل هم پرونده هنریاش پر از کارهای تازه و متفاوت است. به بهانه اکران «گناهکاران» که فیلمنامهاش را سام قریبیان نوشته، به سراغش رفتیم.
از دنیای این روزهای سام قریبیان چه خبر؟
در این مدت درگیر «گناهکاران» و بازی در تئاتر بودم. برای همین امسال برایم سال شلوغ و پرمشغلهای بود. از آن طرف هم نزدیک به ۷ ماه درگیر بازی در فیلم پرحاشیه «لاله» بودم.
میخواهم کمی به گذشته برگردیم؛ از دهه ۶۰ و ۷۰ چه چیزهایی به خاطر دارید؟
خیلی چیزها. چون حافظه بلندمدتم خیلی بهتر از حافظه کوتاهمدتم است، تمام آن دوران را به یاد دارم. بهخصوص کارتونها و برنامههای تلویزیونی را خیلی خوب به خاطر دارم چون همیشه از دیدن آنها لذت میبردم. چند سال پیش وقتی برنامه «بچههای دیروز» از شبکه تهران پخش میشد، تمام کارهایم را رها میکردم تا به تماشای این برنامه بینشینم چون تمام خاطرات آن دوران برایم به گونهای زنده میشدند.
فکر میکنید چرا از آن دوران حتی با اینکه جنگ بود، خاطرات خوبی داریم.
چون درگیر حواشی زندگی نبودیم و به هر چیزی که داشتیم، قانع بودیم مثلا ۲ شبکه تلویزیونی بیشتر نبود اما با دیدن برنامههای همان ۲ شبکه شاد میشدیم و خوش میگذشت ولی الان نزدیک به ۳۰ شبکه تلویزیونی هست اما حالمان خوب نیست و خوش نمیگذرد.
آقای قریبیان! میخواهم بدانم چرا هیچوقت بازیگری را مستمر ادامه ندادید؟ به هر حال شما فرد بزرگی مانند فرامرز قریبیان را در کنار خود داشتید.
چون درسم برای خودم و خانوادهام از هر چیز دیگری مهمتر بود. همیشه از کودکی والدینم به من گفته بودند هر کاری میخواهی بکن اما اول درس آن را بخوان. پس همیشه تحصیل برای من اولویت داشت. البته بازی هم میکردم اما خیلیکم و بهندرت. مثلا یادم میآید وقتی ۵-۶ ساله بودم خیلیها به پدرم میگفتند چرا سام بازی نمیکند و پدرم میگفتند: «نمیدانم، از خودش بپرسید.» در واقع پدرم مثل یک آدمبزرگ با من رفتار میکردند و انتخاب را میگذاشتند به عهده خودم.
اما در کودکی شهرت و جذابیت بازیگری برای خیلیها دلپذیر است.
بله. برای من هم بود اما هیچوقت به بازیگری بهعنوان یک شغل نگاه نکردم. معتقد بودم ستارهشدن متعلق به بازیگرهاست اما من نمیخواستم بازیگر شوم، دغدغهام چیز دیگری بود. با این حال اگر پیشنهاد خوبی میشد، میپذیرفتم آن هم فقط به خاطر اینکه بتوانم تجربههای بیشتری به دست آورم.
چه شد که در تئاتر «بوی قهوه، بلال و کباب» احسان کرمی بازی کردید؟
پس از اینکه نمایشنامه را خواندم، از آن خوشم آمد. ضمن اینکه دوست داشتم فضای تئاتر را هم امتحان کنم. هر چند که میدانم واقعا شیطنت کردم اما با این حال تجربه خوبی بود.
چه شد که از ایران رفتید و ۱۴ سال در آمریکا ماندید؟
وقتی ۱۸ ساله بودم، در ایران کنکور دادم و در رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه آزاد قبول شدم اما گفتم نمیخواهم اینجا درس بخوانم بنابراین به آمریکا رفتم چون معتقد بودم آنجا برای تحصیل از هر جای دیگری بهتر است. ضمنا باید بگویم که پول بلیتم را خودم پرداختم. در واقع، دستمزدی که بابت اجرای برنامه۲۰ گرفته بودم، دادم و بلیت خریدم چون میخواستم از اول روی پای خودم باشم. وقتی هم رفتم آمریکا، هیچکس را نداشتم. فقط همانروز اول یکی از اقوام دور مادرم به فرودگاه آمد و من را تا خوابگاه همراهی کرد. بعد از آن دیگر خودم بودم و خودم. اول رفتم آریزونا چون میخواستم از هر چیزی که مربوط به سینما و بازیگری میشود، دور باشم. در آنجا در رشته کامپیوتر شروع به تحصیل کردم اما وقتی یک بار به سینما رفتم، تمام علایقم به این حیطه دوباره برگشت و پس از آن به جنوب کالیفرنیا رفتم و بالاخره توانستم در همان رشته مورد علاقهام یعنی سینما لیسانس بگیرم. بعد از آن هم در رشته اقتصاد و سینما فوقلیسانسم گرفتم.
پس برای انتخاب رشته تحصیلی خیلی برنامهریزی نداشتید؟
من همیشه در زندگیام حسی جلو رفتهام و هیچوقت برنامهریزی آنچنانی نداشتهام. خدا را شکر تا به حال پشیمان هم نشدهام.
به اجرای برنامه۲۰ اشاره کردید. یادم میآید این برنامه در زمان خودش خیلی موفق بود.
بله. در آن زمان ۵ کانال تلویزیونی داشتیم و شبکههای ماهوارهای مثل امروز گسترده نبودند. برنامههای تلویزیونی با انگیزهتر و پرمحتواتر هم بودند. یادم میآید آن زمان بین ۵ مجری، من اول شدم و از این بابت خیلی افتخار کردم. نه اینکه چون اول شده بودم، برایم مهم بود که بین تمام آن مجریانی که دوستشان داشتم، من اول شده بودم.
فکر میکنید چرا به اینجا رسیدیم؟ در واقع چرا ریزش مخاطبان تلویزیون امروز بیش از گذشته است؟
وقتی دو کانال تلویزیونی داشته باشید، طبیعی است که انتخابهایتان هم محدود میشود اما وقتی با ۱۵۰ کانال مواجه باشید، نمیدانید چه میخواهید و دائم از این شبکه به آن شبکه میروید و آخر هم خسته میشوید. من فکر میکنم در گذشته کارها با عشق بیشتری ساخته میشدند اما امروزه حرف اول را پول میزند و اصلا خود کار مهم نیست.
به نظرم شما آدم خوششانسی هستید چون توانستهاید در حیطههای مختلف از اجرا گرفته تا بازی در تئاتر تجربههای گوناگونی داشته باشید. اینطور نیست؟
این لطف شماست، اما سعی کردهام از تمام تجربههایم استفاده کنم. من هیچوقت با تجربههای جدید مخالفت نمیکنم مگر اینکه صددرصد بدانم که کار من نیست مثل شرکت در مسابقه کوهنوردی! اما مثلا بازی در تئاتر را با اینکه میدانستم شوخی نیست، پذیرفتم چون دوست داشتم تجربهاش کنم و چیزی از آن بیاموزم.
میشود گفت به واسطه حضور پدری مثل فرامرز قریبیان، زندگی خاصی داشتهاید؟
نه، اتفاقا همیشه فضای خانهمان آرام و ساکت بود چون پدرم معتقدند فضای کار با فضای خانه فرق میکند و نباید مسائل کاری را وارد محیط خانه کرد. خیلی هم معاشرت نداشتیم و حریم خانوادگیمان خیلی خصوصی بود. بهخصوص اینکه پدرم هم بسیار آدم آرامی هستند.
بهترین بازیهای کودکی شما؟
بازی «زو» را خیلی دوست داشتم. فوتبال هم بازی میکردم و معمولا هم دروازهبان بودم چون لازم نبود بدوم. در دوران دبیرستان هم بازی تنیس برایم خیلی دلچسب بود.
دلم میخواهد کمی هم درباره سیستم آموزشی در آمریکا برایمان صحبت کنید.
در آنجا بچهها به جز درس حتما موسیقی و تئاتر را هم باید یاد بگیرند. یعنی این دروس جزو ساعتهای درسیشان محسوب میشود. ضمنا تشکلهای دانشآموزیای هم وجود دارد که به بچهها تعامل با یکدیگر و چگونگی ورود به جامعه را میآموزد.
آقای قریبیان به نظر شما چرا طی این سالها با بچههای بیشفعال و نسل ملتهبتری روبرو هستیم؟
واقعا سوال خوبی پرسیدید. من بعد از بازگشتم به ایران چند ترم در دانشگاه تدریس کردم و متوجه این قضیه شدم. البته به نظرم دخترها بسیار آگاهتر و پویاتر از پسرها شدهاند. میشود گفت پسرهای جامعه ما بیخیال و باری به هر جهت دارند زندگی میکنند. ضمنا بعضی از جوانهای امروزی با اینکه در دانشگاه تحصیل میکنند،بیسوادند. حتی من غلط املایی از آنها میگرفتم که برایم خیلی جای تعجب داشت! به هر حال زندگی برای جوانهای امروز چندان جدی نیست و چون خودمان آدمهای پراسترسی شدهایم، طبیعتا بچههایمان هم بیشفعال خواهند شد.
ایرانیهایی که در خارج از ایران زندگی میکنند، تا چه حد موفق هستند؟
خیلی زیاد. بیشتر ایرانیها در آنجا برای خودشان کسی شدهاند چون با هدف رفتهاند. حتی اگر کسی درس نخوانده، حداقل یک مکانیک خوب شده است. ایرانیها خوشبختانه توانستهاند از امکانات کشورهای دیگر درست استفاده کنند.
فکر میکنید چرا نسل امروز ما نسل تنهایی است؟
چون محدودتر شدهاند. ما در کودکی حیاط داشتیم و میتوانستیم هر چقدر که دلمان میخواهد، بدویم و بازی کنیم اما کودک امروز یک اتاق کوچک و نهایتا یک لپتاپ دارد، برای همین هم دنیای ساکتی دارد. متاسفانه بیشتر نوجوانان امروز خودشان را بیجهت وارد سیاست میکنند و جوگیر میشوند در صورتی که ورود به این حیطه واقعا کار خیلی از آنها نیست.
بعد از ۱۴ سال که از ایران دور بودید، چه تغییری در ایران بیش از همه نظر شما را جلب کرد؟
اخلاق مردم. به نظرم روحیه و اخلاق ایرانیها خیلی عوض شده و متاسفانه بدتر شده است. من در آمریکا همیشه پز ایرانی بودنم را میدادم و از مهماننوازی و مهربانیهای ایرانیها میگفتم ولی وقتی برگشتم، خیلی توی ذوقم خورد. مردم ایران خیلی عبوستر، بداخلاقتر و حتی بیادبتر شدهاند. باور کنید اوایل که آمده بودم وقتی به خرید میرفتم، فروشنده حتی جواب سلامم را هم نمیداد، خیلی به من برمیخورد اما کمکم به این وضع عادت کردم.
فکر میکنید دلیل این همه بداخلاقی چیست؟
فکر میکنم بیشتر مسائل اقتصادی باعث بروز چنین تغییراتی شده، وقتی جیب کسی خالی باشد، دیگر اعصابی هم برایش باقی نمیماند.
بد نیست کمی هم در مورد «گناهکاران» صحبت کنیم. چرا خودتان در گناهکاران بازی نکردید؟
در گناهکاران نقشی برای من وجود نداشت. من و پدرم هنگام کار رابطهای کاملا حرفهای داریم و ایشان هیچگاه نخواستند پارتیبازی کنند. ما سرکار با هم تعارف نداریم. ضمنا من اصلا بازیگری را دوست ندارم این کارهایی هم که انجام میدهم، بیشتر شیطنت است.
پس بیشتر خودتان را نویسنده و کارگردان میدانید.
شاید، اما من بیشتر بیننده پروپاقرص فیلم هستم. سلیقهام هم مشخص است. چیزی که دوست دارم خودم به عنوان بیننده روی پرده سینما ببینم، روی کاغذ میآورم و در حد توان و سوادم سعی میکنم کیفیت تکنیکی خوبی هم داشته باشد.
سام قریبیان…
تا به حال هر کاری که انجام دادهام، نه پیشمان شدهام و نه افسوس خوردهام. چون به همه اتفاقهایی که در زندگیام میافتد، به چشم یک تجربه تازه نگاه میکنم.
هفته نامه سلامت/ محبوبه ریاستی
بازیتون عالیه واقعا کارتون قابل تحسینه
عاشقتم سام قریبیان