مصاحبه با ستاره اسکندری بازیگر سریال همه بچه های ما
مصاحبه با ستاره اسکندری بازیگر سریال همه بچه های ما
ستاره اسکندری تقریبا از همان دوران کودکی میدانست که قصد دارد بازیگر شود. او بعد از تجربیات متعدد تئاتری همراه با دانشجویان رشته تئاتر، اولین بار با نمایش «دندون طلا» به کارگردانی داوود میرباقری، تئاتر حرفهای را تجربه کرد و بعد از آن برای کارگردانهای بزرگی مانند بهرام بیضایی و علی رفیعی در نمایشهای متعددی بازی کرد. اسکندری با سریال آپارتمان شماره ۱۳ برای اولین بار در تلویزیون ظاهر شد. از همان زمان مخاطبان تلویزیون میتوانستند حدس بزنند که بازیگر توانمندی پا به تلویزیون و سریالهای تلویزیونی گذاشته است. بعدها اسکندری نقشهای متنوعی در تلویزیون بازی کرد که از آن جمله میتوان به حضور موفقش به جای پوپک گلدره در سریال «نرگس» یا بازی نقش زنی دائمالخمر در سریال «مرگ تدریجی یک رویا» اشاره کرد. اسکندری در سریال «هفت سین» هم نقشی متفاوت را به نمایش گذاشت؛ نقش مادری مسن که پسر بزرگی داشت. از دیگر سریالهایی که ستاره در آنها بازی کرده میتوان به فاکتور ۸، شوق پرواز، حیرانی، عشق گمشده و با من بمان اشاره کرد. اسکندری این روزها در سریال «همه بچههای ما» نقش مادری به نام فرزانه را بازی میکند که پسرش را از دست داده و به همین دلیل موسسهای برای حمایت از کودکان کار ایجاد کرده است.
شما از معدود بازیگرانی هستید که در تلویزیون توانستهاند نقشهای بسیار متفاوتی را بازی کنند؛ از نقش نرگس در سریال نرگس گرفته تا نقشی که در سریال مرگ تدریجی یک رویا ارائه کردید. نقش فرزانه چه جذابیتی برایتان داشت و کجای این طیف وسیع بود که آن را پذیرفتید؟
نقشها گونههای متنوع و جذابیتهای متعددی برای یک بازیگر دارند یکی مانند نقشی که در مرگ تدریجی رویا بازی کردم در تمام لحظات دیده میشود و چالشهای بزرگی برای بازیگر به همراه دارد و یک نقش هم ممکن است از نظر بازیگری خیلی به چشم نیاید، اما تمام بار داستان را به دوش میکشد.
در سریال همه بچههای ما داستان توسط فرزانه روایت میشود و از آنجا که مضمون کلی این سریال برای من همیشه مهم بوده، تصمیم گرفتم این نقش را بازی کنم. منظورم این است گاهی خود نقش به تنهایی معیار من برای انتخاب نیست و هدف و پیام اثر برایم در اولویت قرار میگیرد. ضمن این که برای من یک سکانس بسیار مهم در سریال همه بچههای ما وجود داشت؛ سکانسی که فرزانه مرگ فرزندش را تعریف میکند. به اعتقاد من این سکانس برای هر بازیگری برجسته و جذاب است، بنابراین تلاش کردم با همه توان آن را بازی کنم.
سریال همه بچههای ما موضوع تازهای دارد، اما در ارائه و اجرا با ضعفهای بسیاری بخصوص در ریتم و نمابندی همراه است. با این حال فکر میکنید سریال موفقی است و از بازی در آن احساس رضایت میکنید؟
فکر میکنم هر آدم سالمی دوست دارد شرایط لازم برای پناه دادن به کودکان بیسرپرست و بد سرپرست را داشته باشد. کودکان، آینده اجتماع را تشکیل میدهند و من همیشه آینده بچهها برایم اهمیت داشته است. از بچگی با خواندن کتابهایی مانند بابا لنگدراز، آثار ماکارنکو و خانه برنادت همیشه آرزو داشتم که میتوانستم کودکان بیخانواده را پناه بدهم. این آرزو در فرزانه متجلی میشد و دلم میخواست در سریالی که به این معضل اجتماعی میپردازد و راهکار هم ارائه میکند، همکاری داشته باشم. احساس میکنم دگر خواهی در اجتماع ما گم شده است در حالی که در دهه ۶۰ و در زمان جنگ خیلی در فرهنگ ما متداول بود، اما این ارزش امروزه در دل شتابزدگیها و فشارهای اقتصادی گم شده است. به نظرم سریال همه بچههای ما از این بابت مثل یک تلنگر است. متاسفانه درباره فرزندخواندگی قوانین دست و پاگیری وجود دارد، در حالی که بسیاری خانوادهها از داشتن فرزند محروم هستند و بسیاری کودکان خانواده ندارند اما قوانین اجازه نمیدهد وصالشان بیدغدغه صورت بگیرد.
ممکن است شما به عنوان منتقد نقاط تکنیکی یا پرداخت آن را زیر سوال ببرید، اما چیزی که برای مردم و مخاطبان مهم است تاثیری است که کار بر آنها میگذارد. من در این مدت برای طیکردن بسیاری از مسیرها کرایهای پرداخت نکردهام چون رانندگان تاکسی از من پول نمیگیرند! معتقدند من دارم کار خیر میکنم. این برای من خیلی جالب است که مردم سوای بحثهای تکنیکی مانند ریتم، قاببندی، میزانسن و… سریال را دوست دارند. اصطلاح خدا خیرتان بدهد را این روزها زیاد میشنوم.
فیلمنامه سریال کامل در اختیار شما قرار گرفته بود؟
من بیشتر فیلمنامه را خوانده بودم. خطوط کلی سریال کاملا مشخص بود و من هم اتفاقات اکثر اپیزودها را میدانستم. البته در زمان فیلمبرداری برخی اپیزودها کنار گذاشته یا برخی دیگر جایگزین شد.
چقدر از نقش فرزانه ساخته شما و تا چه اندازه بر آمده از فیلمنامه است؟
تجربه مرا به این نتیجه رسانده که بخصوص در تلویزیون هیچ وقت به فیلمنامه بسنده نمیشود، چون خیلی وقتها پیش آمده فیلمنامه را خواندهایم و بعد در طول اجرا با کارگردان، بازیگر نقش مقابل و دیگر عوامل دور هم نشسته و آن را تکمیل کردهایم. در سریالهای تلویزیونی همیشه پرداخت از فیلمنامه جلوتر بوده و در این سریال هم پرداخت به کاملشدن فیلمنامه کمک کرده است.
گفتید گاهی مضمون سریال باعث میشود بازی در آن را بپذیرید. نقش فرزانه خودش به تنهایی برایتان جذابیتی نداشت؟ سعی نکردید چیزی به این نقش اضافه کنید که در سطح دیگر آثارتان قرار بگیرد؟
اصلا شکی نیست این سریال مانند بسیاری از آثار دیگر ضعفهایی دارد، اما بجز مضمون سریال چیزهای دیگری هم بود که مرا به بازی در این نقش علاقهمند کرد.
فرزانه همانی است که در فیلمنامه وجود دارد، اما سکانسی که او مرگ فرزندش را توضیح میدهد به لحاظ بازیگری بسیار وسوسهبرانگیز است و قلاب هر بازیگر ممکن است به چنین سکانسی گیر بکند. برای من این سکانس بسیار محترم و بزرگ است. دلم میخواست آن را طوری بازی کنم که برای مخاطب هم جذاب باشد، ضمن این که من در زندگی شخصیام تجربه از دستدادن فرزند را داشتهام و نه اصلا مادر شدهام. بنابراین دلم میخواست تواناییام را در این سکانس نشان بدهم. این سکانس به لحاظ بازیگری برای من خیلی اهمیت داشت.
جذابیت موضوع برای شما اینقدر بوده که در زندگی شخصی فعالیتی در این زمینه داشته باشید.
من در زندگی شخصی هم به انجام چنین کارهایی اعتقاد دارم، اما دوست ندارم چیزی در این باره منتشر بشود چون از نظر من صورت خوشی ندارد که آدم درباره فعالیتهای خیرخواهانه حرف بزند. به اعتقاد من طرح این نکات نوعی تبلیغ برای خود محسوب میشود.
البته در بسیاری کشورها، هنرمندان و چهرههای سرشناس معمولا فعالیتهای اینچنینی را مطرح میکنند چون همنوعی تبلیغ محسوب میشود و هم به جریانسازی درباره کارهای خیرخواهانه کمک میکند.
درست است، اما این ماجرا کمی شبیه به پدیده مرغ و تخممرغ است. من نتوانستهام هنوز با تصویری که به عنوان یک نیکوکار از یک هنرمند به جامعه ارائه میشود کنار بیایم. ترجیح میدهم فعالیتهای خیرخواهانه را به عنوان یک شهروند انجام بدهم. دوست ندارم مردم فکر کنند برای تبلیغ خودم، چاپ عکسم روی جلد مجلات و هزاران چیز دیگر کاری انجام میدهم. فعالیتهای خیرخواهانه با کارهای تبلیغی از نظر من در تضاد است و هنوز نتوانستهام با این تضاد کنار بیایم.
سریال همه بچههای ما توقع شما را درمورد تشویق مردم به کارهای نیکوکارانه برآورده کرده است؟
همه چیز نسبی است؛ نمیتوانم به جرات بگویم که به نتیجه مطلوب رسیدهام، اما این سریال از معدود کارهایی است که برخی ناگفتهها را مطرح کرده و از چارچوب مسائل کلیشهای عبور کرده و معضلات اجتماعی را این طور به نمایش گذاشته است. شاید نتوانم به جرات بگویم این سریال همه توقعات را برآورده میکند،اما گام موثری در این راه به حساب میآید.
من امیدوارم این راه در تلویزیون ادامه پیدا کند و سریالهای بیشتری درباره مشکلات و ناهنجاریهای کودکان ساخته شود. تولید سریال همه بچههای ما به عنوان اولین گامها در این راه ارزشمند و قابل تقدیر است. معتقدم یک سریال فقط برای سرگرم کردن مردم ساخته نمیشود، گاهی هم باید بتواند مخاطبش را به فکر وادارد یا سطح سواد اجتماعی و فرهنگی مردم را حتی به اندازه یک میلیمتر ارتقاء بدهد. سریال همه بچههای ما در این باره موثر است چون در این دو هفته اخیر بازتاب و تاثیرش را بین مردم میبینم.
گرچه از منتقدان سریال هستم. اما با این حرف شما موافقم!
من خیلی با نقد موافقم و نمیگویم کسی نباید این سریال را نقد کند یا همه باید از هم قهرمان بسازیم. متاسفانه همکاران شما در برخی روزنامهها و حتی نشریات تخصصیتر این کار را میکنند. گرچه با قهرمانسازیهای درونتهی مخالف هستم، اما به این هم اعتقاد دارم که نقد نباید آنقدر کوبنده باشد که یک اقدام نو را در نطفه خفه کند و اصل و اساس یک کار با ارزش را زیر سوال ببرد. میشود مسائل یک سریال را از هم تفکیک کرد و کلیت آن را زیر سوال نبرد. میشود بازی ستاره اسکندری را نقد کرد، اما هدفمندی سریال را مد نظر داشت. نقد باید سازنده باشد و همهجوانب را مد نظر قرار بدهد.
با همه مسائل حاشیهای به نظر میرسد از بازی در سریال همه بچههای ما راضی هستید!
بله، اما مسائلی که ممکن است حاشیهای به نظر برسد در نتیجه یک کار تاثیر دارد. امنیت شغلی و ادای حقوق مادی و معنوی عوامل تولید یک اثر باعث میشود هر کسی در هر جایگاهی انگیزه زیادی برای کار داشته باشد و این در کیفیت نهایی محصول تاثیر میگذارد.
امیدوارم از این جنس کارها بیشتر ساخته شود و توجه مردم به معضلات و مشکلات اجتماعی جلب شود. مردم باید بتوانند تصویر خودشان را در تلویزیون ببینند، بخصوص به این دلیل که تلویزیون فراگیرترین رسانهای است که تاکنون به وجود آمده و به همین دلیل باید گامهای بیشتری در این باره بردارد.
آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون