مصاحبه با روح الله حجازی کارگردان فیلم مروارید
مصاحبه با روح الله حجازی کارگردان فیلم مروارید
فیلم تلویزیونی «مروارید» که به کارگردانی روحالله حجازی چند روز پیش از تلویزیون پخش شد. این فیلم نخستین اپیزود از سهگانه «عَشَقه» است؛ سهگانهای که با محوریت دفاع مقدس، زندگی خانواده شهدا و ایثارگران و بخصوص مقام شامخ مادر را تصویر میکند. از این منظر اپیزود «مروارید» هم به عنوان حلقهای از این مجموعه، داستان زندگی مادر یک جانباز و دغدغههای خانوادهاش را در بستر جامعه امروزی روایت میکند. تلهفیلمی که سعی دارد نگاهی متفاوت به این مقوله داشته و از زاویهای دیگر به بیان مشکلات و دغدغههای خانوادههای شهدا و ایثارگران در زمان معاصر بپردازد. مروارید اما در ادامه دغدغههای روحالله حجازی است؛ کارگردانی که در آثارش سعی دارد عناصر ارزشی را بهگونهای با زندگی عادی و روزمره مردم پیوند زند که تاحد امکان برای مخاطب واقعی و باورپذیر باشد. حجازی علاوه بر فعالیت در سینما و ساخت فیلمهای سینمایی همچون «در میان ابرها»، «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» و «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» در عرصه تولید فیلمهای تلویزیونی نیز سابقه طولانی داشته و نتیجه این حضور یازده ساله تولید حدود ۱۲ تلهفیلم بوده است. اما مرور کارنامه حجازی چه در عرصه سینما و چه در حوزه تلویزیون، علایق کارگردانی را برجسته میکند که هراسی از ورود به عرصههای دشوار و تجربهگرایی نداشته است. با روحالله حجازی به بهانه پخش تلهفیلم «مروارید» به گفتوگو نشستیم.
در این سالها در کنار فعالیت در عرصه سینما همواره حضور مداوم و فعالی هم در تولید تلهفیلم داشتهاید. آیا تلهفیلم را ابزار و مجرای متفاوتی برای بیان دغدغههایتان میدانید؟
از سال ۸۱ تاکنون که در این حیطه مشغول فعالیت بودهام، ۱۲ تلهفیلم ساختهام که بیشتر این فیلمها جوایز متعددی را از جشنوارههای معتبر داخلی و خارجی به دست آورده و در نظرسنجیهای صداوسیما نیز به عنوان آثار پرمخاطب معرفی شدهاند. اما به عنوان فردی که سالها در این عرصه فعالیت کردهام باید اعتراف کنم که اکنون شرایط تولید تلهفیلمها چندان مناسب و قابل قبول نیست. متاسفانه این روزها بیش از اینکه به بحث کیفیتی این آثار توجه شود، کمیت تولیدات است که مورد توجه قرار میگیرد و باید فکری به حال این اوضاع کرد. متاسفانه بسیاری از این فیلمها صرفا برای پرکردن آنتن و کمیت تولیدات تولید میشود و همین مساله به کیفیت آنها ضربه زده و در نهایت موجب دلزدگی و ایجاد دافعه در مخاطب میشود. قطعا در چنین شرایطی پخش تلهفیلمهای تکراری اما با کیفیت بسیار بهتر از پخش فیلمهای بیکیفیت و ضعیف است. امیدوارم مسئولان همانگونه که در گذشته با در پیش گرفتن سیاست و رویکردی قابل ستایش، زمینه ساخت اینگونه آثار را فراهم کردند،به کیفیت آنها هم توجه بیشتری داشته باشند. اگر در این سالها آثار شاخص و ماندگاری تولید و پخش شده مدیون جسارت و ریسک فیلمسازان و اعتماد مدیران به آنها بوده است.
شما به عنوان کارگردانی که سالها در این عرصه فعالیت کردهاید، چقدر به کیفیت تلهفیلمهایتان اهمیت دادهاید؟
در تمام سالهای فعالیت هنریام، هر کاری را در مدیوم خودش جدی گرفته و همواره سعی کردهام در تمام آثارم چه سینمایی و چه تلویزیونی ساختارشکنی کنم. در این میان تلویزیون به عنوان رسانهای پرنفوذ برایم اهمیت بسیاری داشته و تلاش کردهام با رویکرد و نگاهی متفاوت آثار باکیفیتی را برای طیف وسیعی از مخاطبان تولید کنم. متاسفانه در سالهای اخیر نگاه و تفکر غلطی به تلهفیلمها شکل گرفته و بسیاری کار در این مدیوم را سطحی و غیرحرفهای میدانند. شخصا در تولید این آثار، همواره سعی کردهام کارهای متفاوتی ارائه کنم و نگاه جدی به این مقوله داشته باشم. در تولید فیلمهای تلویزیونی دو رویکرد را مد نظر داشتهام، پیدا کردن زبانی جدید برای ارائه مفاهیم ارزشی و تلاش برای ارتقای کیفی این آثار. از این رو تلاشم این بوده که با ساخت آثار استاندارد و با کیفیت، فراتر از تلههای مرسوم حرکت کرده و نگاه سطحی رایج به تلهفیلمها را تغییر دهم. به همین دلیل برای نخستین بار از بازیگران و حتی عوامل پشت صحنه تخصصی سینما برای ساخت تلهفیلمهایم بهره گرفتم تا این نگاه غلط را اصلاح کنم. خوشبختانه این کار نتیجه خوبی به همراه داشت و بسیاری از آثارم به زعم کارشناسان و نظرسنجیهای مختلف، برترین تلهفیلمهای این سالها بوده است. به عنوان نمونه میتوانم به تلهفیلم ماهجبین اشاره کنم که بارها به مناسبتهای گوناگون از تلویزیون پخش شده و جوایز بسیاری را هم در جشنوارههای داخلی و خارجی به دست آورده است.
چطور شد که تصمیم به ساخت سهگانه «عشقه» با محوریت مادران شهید و ایثارگران گرفتید؟
هنگام ساخت نخستین فیلم کوتاه داستانیام در سال ۷۹ با محوریت جانبازان، با جانبازان چند آسایشگاه آشنا شدم و از همان زمان ایدههای پراکندهای در ذهنم شکل گرفت تا آثاری را با مضمون خانوادههای شهدا و ایثارگران بسازم. البته قصدم این بود که از زاویهای متفاوت به این موضوع نگریسته و از آنجا که علاقهام به زمان حال است و کمتر سراغ گذشته میروم، میخواستم اوضاع و احوال امروز این قشر را تصویر کنم؛ موضوعی که پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است. اینگونه بود که ابتدا سهگانه «سپیده، سایه و ستاره» را ساختم، اثری که نتیجه تجربیاتم در تلویزیون است و ساخت آن دو سال طول کشید. تلهفیلم مروارید به عنوان اولین قسمت از سهگانه عشقه هم در واقع ادامه تجربه سپیده، سایه و ستاره است. مروارید فیلمی در ستایش مقام مادر و بخصوص مادران شهدا و جانبازان است. دو اپیزود دیگر این سهگانه هم درخصوص مادر یک شهید و مادر یک مفقودالاثر است و در کل تمام اپیزودهای این مجموعه درباره مشکلاتی است که امروزه خانوادههای ایثارگران و شهدا با آن دست و پنجه نرم میکنند.
آیا مروارید، یاقوت و فیروزه به عنوان اسامی اپیزودهای این سهگانه، اشارهای به مقام مادر است؟
وجه تسمیه این اسامی، در واقع تسبیحی است که ترجیعبند همه قصههای این مجموعه است و برای خود شخصیت ویژهای دارد. این تسبیح در هر سه قصه پاره میشود و به جای یکی از مهرههایش مروارید، یاقوت و فیروزه میاندازد و این موضوع هربار ایهامی دارد. همچنین در فیلم اسم مادر عنوان نمیشود و به نوعی وجه تسمیه این اسامی ارزشمندی مقام مادر است.
»مروارید» اما ریتم بسیار کند و کشداری دارد و در پارهای لحظات به اثری خستهکننده تبدیل میشود. فکر نمیکنید فیلم میتوانست کمی کوتاهتر باشد؟
قبول ندارم. به طور کلی ساختار و ریتم فیلم از دل موضوع و قصه آن شکل میگیرد و در مروارید هم چنین بوده است. در این فیلم زندگی روزمره مادری تصویر میشود که سالهای سال عمرش را برای مراقبت و پرستاری از فرزند جانبازش که دچار حیات نباتی شده، صرف کرده و این موضوع نیازمند ریتمی کند و آرام است. کل قصه در یک روز اتفاق میافتد، فیلم پیشازظهر آغاز و در هنگام ناهار تمام میشود. قرار نیست در این زمان کوتاه روزانه اتفاق عجیب و غریب و خاصی بیفتد. بیشک اگر فیلم ریتم تندتری داشت این فضا برای مخاطب به هیچ عنوان باورپذیر نبود.
مروارید، شیء گرانبهایی است که داخل صدف نهفته است. این موضوع به نوعی میتواند اشارهای به فضای فیلم بوده که استفاده از فضاهای بسته و لوکیشن ثابت خانه را توجیه کند؟
به هرحال فیلم روایت مادری است که به دلیل مراقبت از فرزندش، کمتر فرصت بیرون رفتن از خانه را داشته و زندگیاش در این خانه سپری شده است. مادر اسیر بچههایش بوده، بیرون را نگاه میکند اما از خانه خارج نمیشود و از آنجا که فضا باید متناسب با شخصیتها و مضمون قصه باشد تصمیم گرفتیم که کل فیلم در فضای محدود خانه روایت شود.
فیلم شروع تکاندهندهای داشته و با پلان آغازین شوک بزرگی را به مخاطب وارد میکند. این اما تنها سکانس تکاندهنده فیلم است که نمونهاش را در ادامه نمیبینیم.
شروع تاثیرگذار فیلم برای آن است که بیننده را با خود همراه کنیم اما قرار نیست این گونه سکانسها در کل قصه دائما تکرار شود و مخاطب باید با زبان و لحن فیلم همراه شود. برای جذب مخاطب حتما نباید در کل فیلم از تعلیق استفاده کرد چرا که قصه این را نمیطلبد. نمیتوانم به دلیل و به بهانه مخاطب فیلم را فدا کرده یا به دلیل آنها ریتم فیلم را تندتر کنم. در این صورت ایده اولیه از دست میرود و مخاطب آن را باور نمیکند. فکر میکنم وقت آن رسیده که سطح سلیقه مردم و مخاطبان را با ساخت آثار متفاوت و با کیفیت بالا ببریم و در نهایت مردم بهترین داور هستند که به یک اثر نمره قبولی میدهند. شخصا علاقه زیادی به تجربه و آزمایش فرمها و ساختارهای متنوع و متفاوت دارم.
در فلاشبکها، فیلم فضا و رنگ گرمی دارد، اما وقتی روایت به زمان حال میرسد شاهد فضای بشدت سردی هستیم.
در این فیلم تلاش شده تا جایی که میتوانیم به زندگی عادی نزدیک شویم و از آنجا که فیلم سختیها و مشکلات یک مادر رنجکشیده را در زمان حال روایت میکند، فضای کار سرد و بیروح است.
اختلاف و دعوای لفظی خواهر و برادر جوان فیلم در راستای پیشبرد قصه نیست و به کلیت لطمه زده است.
اگر قرار بود یک بار دیگر این فیلم را بسازم تمام سکانسهای مشاجره را حذف میکردم. این مشاجرهها تا حدودی به علت فضای یک اثر تلویزیونی و با در نظر گرفتن مخاطب در کار گنجانده شد وگرنه در ایده اولیه این ارتباط فقط بین مادر و فرزند جانبازش بود که به دلیل نگرانی از عدم برقراری ارتباط با مخاطب به شکل کنونی تغییر یافت. شخصا خوشایندم این بود که فقط رابطه یک مادر با فرزند جانبازش را به تصویر بکشم و قطعا فیلم با این نگاه تاثیرگذاری به مراتب بیشتری نسبت به نسخه کنونی داشت.
دو اپیزود دیگر مجموعه را چه زمان کلید خواهید زد؟
هنوز معلوم نیست دو اپیزود دیگر را خودم بسازم. ترجیح میدهم اگر شرایط مناسب باشد، دو کارگردان جوان دیگر با نگاهی متفاوت آنها را بسازند و به عنوان مشاور در کنار آنها باشم.
عرفان جلالی / گروه رادیو و تلویزیون