گفتگو با مجید مظفری بازیگر سریال اولین انتخاب

گفتگو با مجید مظفری بازیگر سریال اولین انتخاب

 

 

مجید مظفری از بازیگران شناخته‌شده در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون است و این روزها شاهد بازی او در نقش دکتر جهان در سریال تلویزیونی «اولین انتخاب» به کارگردانی مهدی صباغ‌زاده هستیم. دکتر جهان مشکلاتی با دامادهایش دارد. می‌توان گفت این سریال، اولین اثری است که مظفری در آن نقشی کمدی را بازی می‌کند. مظفری در سریال میلیاردر هم که کمدی بود بازی داشت، اما نقش او در آن سریال طنز نبود و حتی در موقعیت‌های طنز هم قرار نمی‌گرفت. گرچه مظفری در تئاتر نقش‌های طنز بیشتری بازی کرده است. به همین دلیل در طول گفت‌وگو چند بار از ترسی حرف زد که قبل از بازی در سریال اولین انتخاب داشته و نگران بوده مبادا مردم او را در این جنس بازی نپذیرند. مظفری در سال‌های اخیر بیشتر در تلویزیون فعال بوده و معتقد است بازیگران، کارگردانان و تهیه‌کنندگان در این رسانه حق انتخاب بیشتری دارند. در حالی که در سینما این حق انتخاب محدود می‌شود. برای گفت‌وگو با مظفری درباره سریال اولین انتخاب و حرفه بازیگری به پشت صحنه سریال اولین انتخاب در فرودگاه امام (ره) رفتیم.

شما در یکی از دیالوگ‌هایتان در سریال تلویزیونی اولین انتخاب از منشی‌تان می‌خواهید به همه بگوید که شما آدم دموکراتی هستید. با توجه به این ‌که شما تاکنون نقش‌ طنز بازی نکرده بودید، چقدر این انتخاب نتیجه روحیه دموکرات‌تان است؟ آیا تصمیم دارید بازی در نقش‌های کمدی را ادامه بدهید؟

بله! بازی در سریال اولین انتخاب نشان‌دهنده روحیه دموکراتم است و ثابت می‌کند علاوه بر توانایی بازی در نقش‌های درام، کارهای کمدی را هم دوست دارم و می‌توانم آنها را هم اجرا کنم. واقعیت این است که قبل از بازی در این سریال خیلی می‌ترسیدم.

از چه چیزی واهمه داشتید؟

اولین باری بود که در سریالی کمدی بازی می‌کردم و ترسم این بود که مبادا کار به لودگی و هجو کشیده شود. ولی خوشبختانه فیلمنامه عباس نعمتی و تیزهوشی صباغ‌زاده باعث شد بازی من و همه بازیگرانی که در این سریال حضور دارند به سمت لودگی کشیده نشود. به نظرم در این زمینه موفق بودیم.

در سریال اولین انتخاب به غیر از شما، لاله اسکندری هم این خطر را قبول کرد چون او هم تا به حال کمدی بازی نکرده بود؟

بله، او هم توانایی خودش را در این سریال محک زد. بازی در کارهای کمدی در سینما و تلویزیون فعلی ما سخت است. وقتی تصمیم می‌گیرید در یک اثر کمدی بازی کنید باید زمانی که به سر صحنه می‌روید عاری از درگیری و گرفتاری‌های بیرونی باشید تا بتوانید با ذهنی خلاق کار کنید. خوشبختانه عوامل سازنده این سریال فضای خوبی را فراهم کردند و ما هم این آمادگی را داشتیم تا از خلاقیت‌مان استفاده و نقش‌ را بدرستی اجرا کنیم.

در زندگی شخصی‌تان چقدر آدم دموکراتی هستید؟

(باخنده) اگر این سوال را از اطرافیانم بپرسید، می‌گویند تو دیگه گندش را درآوردی!

چرا؟

چون خیلی دموکرات هستم البته دموکرات بودن با محافظ‌کار بودن خیلی فرق می‌کند. من سعی می‌کنم دموکرات باشم تا محافظه‌کار .

حالا که تا این اندازه دموکرات هستید، پس چرا مدتی این شایعه بود که مجید مظفری دلش نمی‌خواهد دخترش بازیگر شود؟ البته اکنون دخترتان در تئاتر و تلویزیون مشغول بازی است.

الان دخترم در زمینه تئاتر فعالیت می‌کند. آن موقع که حرف را زدم، دخترم مشغول تمرین تئاتر بود. من گفتم دلم نمی‌خواهد دخترم در سینما کار کند،اما این صحبت من در مطبوعات درست منعکس نشد.

نمی‌خواهم برای همکارانم سوءتفاهم ایجاد شود، اما با وضعی که در سینمای ایران وجود دارد علاقه‌مند نیستم دخترم در این حوزه کار کند و معتقدم بهتر است دخترم برای کسب معرفت در تئاتر تجربه‌اندوزی کند. البته دخترم در سریال تلویزیونی بچه‌های نسبتا بد به کارگردانی سیروس مقدم بازی کرد.

اگر دخترم الان هم بخواهد فیلم سینمایی بازی کند، راضی نیستم. نوع قصه و ساختار سینما مناسب نیست. من در سینمای دهه‌های ۶۰ و ۷۰ فعالیت می‌کردم و دوست دارم وضع سینما مانند آن دو دهه باشد که ما کار می‌کردیم. آن سال‌ها خیلی خوب بود و من بهترین کارهایم را در همان دوره‌ها بازی کردم. اما الان مدت‌هاست که در سینما حضور ندارم. واقعیت این است هر فیلمنامه پیشنهادی را که خواندم، حس کردم این نوع کارها قبلا هم انجام شده و شبیه کارهای قبلی است. بنابراین ضرورتی ندیدم بازی کنم و انگیزه برای کار نداشتم. نزدیک به ۱۲سال است که در سینما بازی نکرده‌ام.

پس فضای تلویزیون را مناسب کار می‌دانید که موافقت کردید دخترتان در سریال بچه‌های نسبتا بد بازی کند؟

بله. محیط تلویزیون خوب است. از سوی دیگر سیروس مقدم در سریال‌سازی خبره است و به کارش اشراف دارد. همیشه سریال‌های آقای مقدم با استقبال زیادی از سوی بینندگان روبه‌رو می‌شود و آثار خوبی می‌سازد. اطمینان دارم دخترم در این سریال موفق خواهد بود.

شما اشاره کردید به دلیل وضع نابسامان سینما سال‌هاست در این حوزه کار نمی‌کنید، چون فیلمنامه‌ها شبیه هم است و از دخترتان هم خواستید در تئاتر و تلویزیون کسب تجربه کند. ارزیابی شما از تنوع قصه در فیلمنامه‌های سریال‌های تلویزیونی چیست؟

در تلویزیون حق انتخاب داریم و قصه‌ها تنوع زیادی دارد. در طول سال تعداد سریال‌های خوبی که ساخته می‌شود زیاد است و همین مساله به بازیگر حق انتخاب می‌دهد.

یعنی بازیگر در سینما حق انتخاب ندارد؟

طبیعی است بازیگر در سینما هم حق انتخاب دارد، ولی در طول سال چند کار خوب ساخته می‌شود که یکی از آنها به یک بازیگر برسد؟ در این مدت من چند فیلمنامه خواندم که قصه‌های مشابه داشت و چند تایی هم که خوب بود، بنا به دلایلی نشد و بازیگر دیگری آن نقش را بازی کرد. سینمای امروز با سینمایی که ما وارد آن شدیم و در آن رشد کردیم و تجربه به دست آوردیم فاصله زیادی دارد. به همین دلیل انگیزه‌ای برای بازی در فیلم‌های سینمایی ندارم؛ ولی در تلویزیون این‌طور نیست و ما حق انتخاب بیشتری داریم. یعنی بازیگر می‌تواند فیلمنامه مورد علاقه‌اش را انتخاب کند و به سراغ آن برود. کارگردان، بازیگر و تهیه‌کننده در تلویزیون حق انتخاب دارند، ولی در سینما این حق انتخاب خیلی کمتر می‌شود.

اشاره کردید بازیگر در تلویزیون حق انتخاب دارد، اما در صحبت‌هایتان گفتید قبل از بازی در سریال تلویزیونی اولین انتخاب از بازی در این سریال کمدی ترس داشتید؛ در حالی که می‌توانستید این نقش را انتخاب نکنید. مگر می‌شود مجید مظفری که سال‌ها کار کرده هنوز هم هنگام بازی ترس داشته باشد؟

این ترس به دلیل نوع تربیتم در انتخاب کار است. در این تربیت مردم هم دخیل بودند. یعنی مردم من را این‌گونه تربیت کردند. اگر در کاری بازی می‌کردم که بد بود و مردم انتقاد می‌کردند، سعی می‌کردم به خواست مردم احترام بگذارم و دیگر سراغ کارهای ضعیف نروم.

من در سینما در فیلم‌هایی همچون «مسافران»، «جنگ نفتکش‌ها»، «سگ‌کشی»، «تنوره دیو»، «آوار»، «سایه‌های هجوم» و خیلی از فیلم‌های دیگری بازی کرده‌ام. تاکنون در ۵۰ فیلم سینمایی بازی کرده‌ام و اکثر این فیلم‌ها جزو آثار خوب تاریخ سینمای ایران است و کارهای پیش پا افتاده و تجاری نیست.

ولی در فیلم‌های تجاری هم بازی کرده‌اید.

بله، در چند فیلم تجاری هم بازی کرده‌ام، ولی آنها هم فیلم‌های بدی نبودند و فروش خوبی داشتند، مثل فیلم‌های «گل مریم» و «تشکیلات». مردم از این فیلم‌ها خوش‌شان آمده بود و این‌طور نبود که خیلی بازاری و تجاری باشند. دلیل این‌ که کمتر در این نوع فیلم‌ها بازی کردم به این دلیل بود که فکر می‌کردم اگر در این فیلم‌ها بازی کنم مردم از من خوش‌شان نمی‌آید. ممکن است بازیگر دیگری این نقش‌ها را بازی کند و مردم از دیدن کار آنها لذت هم ببرند، اما از من نمی‌پذیرند که این نقش‌ها را بازی کنم.

در سریال تلویزیونی اولین انتخاب هم این ترس را داشتم که مبادا مردم نپذیرند که نقش کمدی بازی کنم. من تجربه کمدی کوتاه را در تله‌فیلم «شاه‌کلید» به کارگردانی سامان مقدم داشتم. خیلی‌ها از فیلم خوش‌شان آمد و تلویزیون هم این فیلم را بنا به تقاضای فراوان مردم چند بار پخش کرد؛ اما عده‌ای از مردم با وجود این‌ که از فیلم خوش‌شان آمده بود، ولی به من می‌گفتند ما نمی‌توانیم چنین نقشی را از تو بپذیریم. بنابراین در سریال اولین انتخاب این ترس را داشتم که بیشتر مردم از آن خوش‌شان نیاید؛ اما خوشبختانه قسمت‌های پخش شده از این سریال نشان داد مردم از دیدن این سریال لذت می‌برند و عکس‌العمل‌هایشان هم مثبت است.

پس الان این ترس از بین رفته است؟

بله، الان کمتر می‌ترسم، اما این اضطراب تا آخر کار ادامه خواهد داشت. به هر حال بازیگری که روی کارش حساسیت دارد همیشه نگران نتیجه کارش هم هست.

از آنجایی که جنس کمدی این سریال با دیگر کارهای تلویزیون تفاوت دارد و شما هم اولین نقش کمدی را تجربه می‌کنید ایفای نقش دکتر جهان با این حجم کمدی برایتان سخت نبود؟

برایم سخت بود، اما از تجربه بازی در تئاتر استفاده کردم. من در تئاتر بیشتر نقش‌های کمدی بازی کرده‌ام تا جدی، ولی با این حال ترسم از این بود که مردم این جنس بازی را از من قبول نکنند. از سوی دیگر وقتی قرار است نقشی را بازی کنیم قبل از کار باید به تعریف شخصیت برسیم و به قول معروف شناسنامه‌اش را پیدا کنیم و وقتی این اتفاق بیفتد اجرای نقش راحت‌تر می‌شود. من این شناسنامه و این تعریف را برای نقش دکتر جهان پیدا کردم.

اولین مواجهه‌تان با نقش دکتر جهان چگونه بود و چقدر آن را بالا و پایین کردید تا بتوانید به چارچوب مشخص برسید؟

فیلمنامه به بازیگر کمک زیادی می‌کند تا به تعریف و شناسنامه مشخص برسیم. وقتی با عباس نعمتی و صباغ‌زاده صحبت کردم، چارچوب نقش را پیدا کردم. زمانی که سکانس اول و دوم را بازی کردم و با نویسنده و کارگردان آن را بازبینی کردیم، متوجه شدیم بازی‌ام قابل قبول است. بنابراین با حفظ این بازی شروع به کامل‌تر کردن آن کردیم و مواردی را در طول کار به نقش اضافه کردیم. به مرور که قصه جلوتر می‌رود شخصیت‌ها و بازی‌ها کامل‌تر می‌شود و بیشتر مورد توجه مردم قرار می‌گیرد.

قبل از این که با نویسنده صحبت کنید از نقش چه ذهنیتی داشتید؟

دلم می‌خواست در اولین تجربه کمدی‌ام موفق باشم و مردم از بازی‌ام لذت ببرند.

شما در صحبت‌هایتان چند بار تاکید کردید که نظر مردم برایتان اهمیت دارد. این در حالی است که خیلی از بازیگران وقتی از سینما به تلویزیون می‌آیند انرژی و وقت لازم را برای ایفای نقش نمی‌گذارند. چرا مردم تا این اندازه برایتان اهمیت دارند؟

این اشتباه است که بازیگر انرژی‌ای که برای فیلم سینمایی‌اش می‌گذارد برای کارهای تلویزیونی خرج نکند، چون عنوان هنرمند از طرف مردم به بازیگر داده می‌شود. بنابراین وقتی این عنوان را از مردم کسب می‌کنیم، نباید کار را سطحی بگیریم.

برایتان مثالی می‌زنم. یکی از کشتی‌گیران وقتی از طرف تیم ملی برای مسابقه به کانادا رفت برایش فرش قرمز پهن کردند. او فکر می‌کرد اگر پناهنده شود همین احترام را خواهد داشت؛ اما وقتی پناهنده شد دیگر نه از قالی قرمز خبری بود و نه از احترام، چون نه پرچم کشورش بالای سرش بود و نه حمایت مردم را کنارش داشت.

محبوبیت خودتان را چقدر مدیون مردم می‌دانید؟

عنوان هنرمند را مردم به من می‌دهند، اما حفظ کردن آن به‌عهده خودم است. ما هنرپیشه معروف زیاد داریم، اما هنرمند محبوب کم است. هر آدمی می‌تواند مشهور شود؛ حال چه منفی چه مثبت، اما محبوب ماندن در میان مردم کار مشکلی است، چون هنرمند باید از برخی علاقه‌مندی‌هایش برای حفظ محبوبیت بگذرد. این فقط شامل حال هنرمندان نمی‌شود. مثلا یک روحانی خوب نیست در خیابان آدامس یا بستنی بخورد یا کارهای معمولی را که دیگران انجام می‌دهند انجام دهد، چون او الگوی مردم است و باید رفتارش با دیگران فرق داشته باشد. بنابراین هنرمند هم به عنوان الگو نمی‌تواند همه کارهایی را که دوست دارد انجام دهد، چون مردم به او اعتماد دارند. مردم معیارهایی برای انتخاب هنرپیشه محبوب دارند. باید ببینیم مردم چه چیزهایی می‌خواهند و چه چیزهایی را نمی‌خواهند. مردم براحتی راست را از دروغ تشخیص می‌دهند. دوربین و صحنه خیلی بیرحم هستند و اگر دروغ بگویید خیلی سریع شما را لو می‌دهند.

ما به عنوان هنرمند همیشه باید دو سه قدم از مردم جلوتر باشیم. اگر حرفی به مردم زدید که آنها متوجه نشدند این دلیل بر این نیست که مردم متوجه نمی‌شوند. این مشکل شماست که نتوانسته‌اید حرفتان را درست بیان کنید یا اگر هنرمند حرفی را زد که مردم فهمیدند، دلیل بر فهم بازیگر نیست، بلکه دلیل بر شعور بالای مردم است. اگر این اصول را رعایت کنیم در جامعه الگو خواهیم شد و رابطه اجتماعی درست می‌شود. اعتقاد دارم اگر نگاه به اجتماع، مردم و قوانین درست شود محبوبیت به همراه می‌آورد.

شما اشاره کردید وقتی هنرمندی می‌خواهد محبوب شود باید چیزهایی را از دست بدهد. شما چه چیزهایی را برای رسیدن به این مرحله از دست داده‌اید؟

شاید یکسری موارد از دید شما خیلی کوچک باشد، اما گاهی همین موارد کوچک زندگی ما را سخت‌تر می‌کند. مثلا هنگام مصاحبه با شما چند نفر برای گرفتن عکس آمدند و من سعی کردم با همه آنها عکس بگیرم و نگذاشتم کسی ناراضی برود.

وقتی با خانواده‌تان بیرون می‌روید و مردم دورتان جمع می‌شود چه واکنشی دارید؟ آیا تا به حال شده نسبت به این مساله به مردم اعتراض کنید؟

هیچ‌وقت اعتراض نمی‌کنم. درست است در این زمان باید وقتم در اختیار خانواده‌‌ام باشم، اما نمی‌توانم به مردم نه بگویم، چون مردم از من انتظار دارند و نمی‌توانم بگویم چون خانواده‌ام همراهم هستند نباید بیایند و با من عکس بگیرند. خانواده‌ام این‌طور تربیت شده‌اند که زمانی که در کنار آنها هستم، برای مردم هم هستم.

این لحظات برایتان سخت نیست. به جای این ‌که بیشتر در کنار خانواده باشید برای عکس گرفتن باید در کنار مردم باشید؟

سخت است. همان‌طور که گفتم وقتی کسی بخواهد محبوب شود، باید از خیلی چیزها بگذرد. خیلی از هنرپیشه‌ها هستند که خودشان را به آب و آتش می‌زنند تا معروف شوند، اما جالب است وقتی که معروف می‌شوند، از عینک دودی استفاده می‌کنند تا کسی آنها را نشناسد!

یعنی شما از عینک دودی استفاده نمی‌کنید؟

نه، استفاده نمی‌کنم و خیلی راحت در بین مردم رفت و آمد می‌کنم. از عینک دودی هم فقط زمانی که آفتاب اذیتم می‌کند، استفاده می‌کنم، نه این ‌که عینک بزنم تا مردم من را نشناسند و راحت بتوانم به کارهایم برسم. مردم من را به عنوان هنرمند انتخاب کرده‌اند. بنابراین نباید آنها را از دیدن خودم یا عکس گرفتن محروم کنم. برایتان مثال دیگری می‌زنم من در خیابان هرگز سیگار نمی‌کشم چون همین کار می‌تواند برخی از جوانان را به سیگار کشیدن ترغیب کند.

شما سیگار می‌کشید؟

بله، سیگار می‌کشم، اما در خیابان و در میان جمع این کار را نمی‌کنم. اگر بخواهم الگوی مناسب برای جوانان باشم، نباید در جامعه هر کاری را انجام بدهم. بدون تردید وقتی پدر و مادری بدانند من چنین اخلاقی دارم، برایشان قابل احترام می‌شوم. بویژه این‌ که بدانند در خانه و زیر سقف خودم سیگار می‌کشم.

هر بازیگری این قوانین را رعایت نمی‌کند.

بله، به همین دلیل برخی از بازیگران چند صباحی مشهور می‌شوند، اما این حباب زود می‌ترکد و آنها هرگز طعم محبوبیت و ماندگاری را تجربه نمی‌کنند.

به بازیتان در سریال تلویزیونی اولین انتخاب چه نمره‌ای می‌دهید؟

من از ده نمره، پنج و شش می‌دهم.

چرا؟

تا این بخش از کار به خودم این نمره را می‌دهم. البته هر چه سریال جلوتر برود بهتر می‌شود.

ایرادهای خودتان را در چه می‌بینید؟

در قسمت‌های ابتدای سریال ناپخته هستیم و این مساله به عوامل زیادی بستگی دارد. متن، کارگردان، بازیگر و… نقش بسزایی در کیفیت کار دارند، ولی تا اینجا به کار خودم این نمره را می‌دهم.

بازی بازیگران در این سریال خیلی اغراق‌آمیز است و شخصیت‌ها کاریکاتوری درآمده‌اند. فکر نمی‌کنید ممکن است مخاطبان این جنس بازی را نپسندند؟

چیزهای خیلی ظریفی در بازیگری وجود دارد که من سعی کرده‌ام آنها را رعایت کنم. هیچ‌وقت در کارهایم تیپ‌سازی نمی‌کنم و هیچ‌کدام از فیلم‌هایم شبیه قبلی نیست. در هر نقشی تلاش کرده‌ام یک شخصیت جدید را بازی کنم. این اتفاق هم در سریال اولین انتخاب افتاده و حداقل توانسته‌ام دکتر جهان شبیه بقیه تیپ‌های تلویزیونی نباشد.

اما این خطر وجود داشت که به تیپ نزدیک شوید؟

بله، این خطر وجود داشت، اما نوع بازی من ترکیب واقعی و فانتزی است. مخاطب دکتر جهان را همیشه کمدی نمی‌بیند و بعضی مواقع شاهد رفتارهای معقولانه او در زندگی، نوع ارتباط با اطرافیانش و… است. مخاطب در این کار من را در حالت‌های مختلف می‌بیند. دلیل این‌ که برخی مواقع بازی‌ام واقعی می‌شود این است که از تیپ دور شوم.

آیا دکتر جهان در فیلمنامه همین‌گونه طراحی شده بود یا شما چیز‌هایی را به نقش اضافه کردید؟

نقش دکتر جهان در فیلمنامه چارچوب تعریف‌شده‌ای داشت، اما مشخص نشده بود که کدام صحنه را جدی بازی کند و کدام صحنه را طنز و فانتزی. خودم اینها را جدا کردم. فکر کردم در بخش‌هایی می‌توانم بازی واقعگرایانه داشته باشم و در صحنه‌هایی جنس بازی‌ام کاریکاتوری باشد. البته کار سختی بود. مثل حرکت کردن روی لبه تیغ. به همین دلیل خیلی هم خطرناک بود. امیدوارم مردم تا پایان سریال همراه خوبی برایمان باشند.

بازی دکتر جهان در صحنه‌های واقع‌گرایانه خوب است، اما در صحنه‌های فانتزی رفتارهایش بیش از اندازه غلوآمیز است. مثلا در یکی از صحنه‌های این سریال وقتی خواهر جهان به خانه‌اش می‌آید او ستون خانه را بغل می‌کند. فکر نمی‌کنید این صحنه‌ها بیش از اندازه اغراق‌آمیز بوده و ممکن است برای مخاطب آزاردهنده باشد؟

نه آزاردهنده نیست. وقتی دکتر جهان در پزشک قانونی راه می‌رود، آدم معقولی است و رفتارهای منطقی هم دارد، اما وقتی در خانه و در کنار خانواده‌ و جمع قرار می‌گیرد رفتارهایش کاریکاتوری می‌شود. البته در بعضی صحنه‌ها با کارگردان درباره این روش بازی صحبت می‌کردم. مثلا در صحنه‌ای که دامادم حرف می‌زند و آن یکی داماد به او می‌گوید حرف نزن، اما او به حرف زدنش ادامه می‌دهد و من لنگه کفشم را در می‌آورم و به سمت او پرتاب می‌کنم تا حرف نزند. برای این صحنه این تردید وجود داشت که یک دکتر این کار را انجام نمی‌دهد پس من هم نباید این رفتار را انجام بدهم، اما من گفتم چون بخشی از دکتر جهان فانتزی است، ایرادی ندارد.

پس قبول ندارید بعضی از صحنه‌های این سریال خیلی اغراق‌آمیز درآمده است؟

نه، قبول ندارم. فقط امیدوارم یک اتفاقی در سریال اولین انتخاب نیفتد. وقتی کارهای کمدی از تلویزیون پخش می‌شود تا زمانی که روی آنتن است مردم درباره آن حرف می‌زنند، ولی از فردای شب که سریال تمام می‌شود دیگر حرفی درباره‌اش زده نمی‌شود. درست مثل این می‌ماند که با مغز سقوط می‌کند.

فکر نمی‌کنید سریال اولین انتخاب زمین بخورد؟

نه، فکر نمی‌کنم. احساس می‌کنم در ذهن مردم باقی می‌ماند.

به نظرتان چه ویژگی در این سریال باعث می‌شود که این اتفاق برایش نیفتد؟

جنس بازی‌ها در این سریال متفاوت است و ترکیب واقع‌گرایانه و فانتزی است. برای همین زمین نمی‌خورد.

ولی مردم از شخصیت دکتر تعریف دیگری دارند. انتظار ندارند لنگه کفش پرتاب کند یا در یکی از صحنه‌ها وقتی از دست دامادش در گلخانه عصبانی می‌شود، رفتارهای نامعقول انجام بدهد. فکر نمی‌کنید این رفتارها مردم را از کار دلزده می‌کند؟

بخش‌هایی که واقعگرایانه بازی می‌کنم، این موضوع را جبران می‌کند. اتفاقا من در بخش‌هایی واقعی بودن نقش را تقویت کردم و در بخش‌هایی کاریکاتور بودنش را تا تعادل حفظ شود و تماشاگر از دیدن آن لذت ببرد.

خودتان با این تعریف بخش‌های واقع‌گرایانه دکتر جهان را دوست دارید یا کاریکاتوری‌اش را؟

بخش واقعی و کاریکاتوری نقش کامل‌کننده یکدیگر هستند. بگذارید برایتان مثال بزنم. مثلا در صحنه‌ای که انگشت قطع شده در قندان من پیدا می‌شود، نوع اجرای من در این صحنه به گونه‌ای است که این صحنه برای مردم مشمئزکننده نباشد. در حالی که اگر قرار بود این صحنه را واقعی بازی کنم نتیجه عکس داشت و مردم بدشان می‌آمد، اما من این صحنه را کاریکاتوری درآوردم و در این صحنه خطاب به پزشک زیردستم می‌گویم من چی هستم؟ گلابی هستم؟ هویج هستم… همین کلمات با اجرای کاریکاتوری باعث می‌شود تا صحنه برای بیننده خنده‌دار شود و مشمئزکننده نباشد.

با توجه به سابقه‌ای که در تئاتر، سینما و تلویزیون دارید، آیا پیش آمده در زمان بازی از بداهه هم استفاده کنید؟

بله، خیلی. سعی می‌کردم با بازیگر نقش مقابلم پاسکاری‌های خوبی داشته باشم تا مجموعه کار برای مردم دیدنی‌تر شود.

چه چیزهایی به شخصیت جهان اضافه کردید؟

حرکت دست رو به جلوی دکتر جهان را خودم به این نقش اضافه کردم.

این حرکت شما شبیه تیک شده است. چرا اصرار داشتید چنین تیکی را برای دکتر جهان طراحی کنید؟

دلم می‌خواست برای این شخصیت یک تیک پیدا کرده و آن را اجرا کنم، تا این ‌که این حرکت به ذهنم رسید. دکتر جهان زمانی که می‌خواهد اعتراضش را به طرف مقابل نشان بدهد از این حرکت استفاده می‌کند، اما الان ناراحتم که چرا این تیک را انتخاب کردم.

چرا؟

چون این حرکت منفی است. ای کاش یک حرکت دیگر انتخاب می‌کردم که بار منفی پیدا نمی‌کرد. الان ناراضی هستم و نگرانم نوجوانان و جوانان عادت کنند دستشان را مثل من به سمت دهان طرف مقابلشان نگه دارند.

به نظرتان طنز اولین انتخاب در قیاس با دیگر طنزهای تلویزیون چه جایگاهی دارد؟

نمی‌توانم ارزیابی کنم. چون در حال حاضر مثلا ده اثر طنز از تلویزیون پخش نمی‌شود که بتوانم اولین انتخاب را ارزیابی کنم و به آن نمره بدهم، ولی مردم از کار خوششان می‌آید. نمی‌گویم طنز سریال اولین انتخاب فاخر است، اما هجو و لودگی در آن نیست و طنز آن به کسی بر نمی‌خورد، چون نه کسی را مسخره می‌کند و نه به قومی توهین می‌کند.

اما برخی به نوع بازی بازیگران انتقاد دارند؟ بازی‌ها غلوآمیز است. شما این گفته را قبول دارید؟

کار کمدی خیلی سخت است. شما باید زیر و بم کار را پیدا و آن را اجرا کنید. باید بیان، ریتم، زبان، حرکت فیزیکی، نوع لباس، گریم و… طراحی شود و بعد از همه این موارد برای بهتر شدن کار استفاده شود.

از آنجایی که خودتان در طول این سال‌ها تجربه کارگردانی و تهیه‌کنندگی در کنار بازیگری داشتید و این‌ که هر کارگردانی نگاه خودش را برای ساخت یک فیلمنامه دارد؛ اگر شما قرار بود اولین انتخاب را بسازید آن را چطور می‌ساختید؟

معتقدم طنزی که قرار است در تلویزیون کار شود باید زبان معترض و انتقادی به مسائل اجتماعی داشته باشد، ولی سریال اولین انتخاب این زبان را ندارد و بیشتر به مسائل شخصی و خانوادگی می‌پردازد و می‌توان گفت دایره پرداخت به مسائل اجتماعی خیلی محدود است.

یعنی اگر این سریال به شما پیشنهاد می‌شد آن را کارگردانی نمی‌کردید؟

اگر زبان سریال همین بود، این کار را نمی‌ساختم و در صورتی کارگردانی آن را قبول می‌کردم که بتوانم مسائل اجتماعی را باز و بررسی کنم.

علاقه‌مند به کارگردانی سریال‌های کمدی هستید؟

من با خودم صادق هستم و اگر کاری را نتوانم انجام بدهم بدون تردید به سراغش می‌روم. مثلا می‌توانستم فیلم شاه‌کلید را کارگردانی کنم، اما وقتی متن را خواندم، احساس کردم بهترین گزینه برای کارگردانی سامان مقدم است. خودم هم می‌توانستم آن را بسازم، اما می‌دانستم چیزی که می‌خواهم درنمی‌آید.

شما به عنوان چهره ملی مورد قدردانی قرار گرفتید. فکر می‌کنید این مساله چه تعهدی بر دوش شما گذاشته است؟

وقتی چهره ملی باشید اما کار نکنید این لقب فایده‌ای ندارد. حاضرم چک و نوشته بدهم که اگر سریال« یار و عیار» ساخته شود از جومونگ هم پربیننده‌تر می‌شد. هر کسی فیلمنامه را خوانده، لذت برده و آن را دوست داشته است.

شما قبل از این‌ که وارد دنیای هنر شوید در شرکت مرسدس بنز کار می‌کردید. الان پشیمان نیستید که سرنوشت‌تان را تغییر داده و در دنیای هنر ماندگار شدید؟

اگر قرار بود من در یک دکه روزنامه‌فروشی هم کار کنم، سعی می‌کردم به بهترین شکل کارم را انجام بدهم و در آن زمینه منضبط باشم. اگر هم در آن شرکت می‌ماندم و برای تحصیل به آلمان می‌رفتم قطعا یک مکانیک خوب می‌شدم. الان هم پشیمان نیستم از این ‌که وارد دنیای هنر شده‌ام. اگر یک بار دیگر به دنیا بیایم، حتما دوباره هنرپیشه می‌شوم؛ ولی سعی می‌کنم گول کسی را نخورم و حرف کسی را گوش نکنم تا در کار، ضرر مالی و معنوی نکنم.

از کار در شرکت مرسدس بنز تا بازیگری

ورود مجید مظفری به دنیای هنر کاملا اتفاقی بود. او قبل از آن که به عنوان بازیگر فعالیتش را شروع کند در شرکت مرسدس بنز کار می‌کرد و زبان آلمانی می‌خواند. ۱۲ ‌نفر از جوانان فنی شرکت برای اعزام به آلمان و یک دوره آموزشی انتخاب شده بودند و مظفری هم بین آنها بود. همان زمان او یک روز به صورت اتفاقی همراه یکی از دوستانش که در یک تئاتر حضور داشت به تماشای آن نمایش می‌رود. همانجا به او پیشنهاد نقشی می‌شود و مظفری هم قبول می‌کند. این نخستین تجربه او در تئاتر بود. مظفری به همین سادگی از کارش بیرون آمد و وارد دنیای هنر شد. وی به طور حرفه‌ای کارش را از سال ۱۳۴۸ با فیلم «پایان تاریکی» آغاز کرد و دو سال بعد، اولین کار تئاتر حرفه‌ای‌اش را در تالار سنگلج به نام «آ سیدکاظم» اجرا کرد. همان زمان وارد گروه هنری ملی اداره تئاتر وزارت ارشاد شد. سابقه حضورش در سینما هم به سال‌های بعد از انقلاب برمی‌گردد که با فیلم «دانه‌های گندم» شروع شد. از آن زمان تاکنون در فیلم‌های متعددی ایفای نقش کرده که در این باره می‌توان به فیلم‌های سگ‌کشی، وقتی همه خوابیم، تقاطع، جنگ نفتکش‌ها، سایه‌های هجوم، راز خنجر، مسافران، کشتی آنجلیکا، ساوالان، آوار، تنوره دیو و… اشاره کرد. مظفری سال‌های متمادی نامزد و برنده جوایز جشنواره‌های مختلف از جمله سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد(مسافران) در دوره دهم جشنواره فیلم فجر شد. همچنین در جشنواره مراکز استان‌های صداوسیما به عنوان چهره ملی مورد تقدیر قرار گرفت.

در سالهای اخیر فعالیت مظفری در تلویزیون بیشتر شده و در سریال‌هایی همچون روزهای زندگی، تا صبح، کارآگاه علوی، شب می‌گذرد، میلیاردر و… بازی کرد. او در سریال تلویزیونی اولین انتخاب ساخته مهدی صباغ‌زاده ایفاگر نقش دکتر جهان است. مظفری معتقد است دلیل کم‌کاری‌اش در سینما به خاطر وضع نابسامان سینما، قصه‌های مشابه و… است.

این بازیگر معتقد است بازیگران در تلویزیون حق انتخاب دارند، چرا که در طول سال آثار زیادی در گونه‌های مختلف ساخته می‌شود و بازیگر می‌تواند از میان آنها بهترین پیشنهاد را انتخاب کند و همین مساله به تنوع در کارنامه هنری‌اش منجر می‌شود. مجید مظفری در سال‌های فعالیتش خود را محدود به بازیگری نکرده و در مقام کارگردانی و تهیه‌کنندگی آثاری را ساخته است. یکی از علائق او به ساخت آثار بومی، است. به همین دلیل گاهی دوربینش را به مناطق بکر ایران می‌برد و همراه با عوامل بومی، تله‌فیلم‌هایی را برای تلویزیون تولید می‌کند. مظفری معتقد است هنرمند محبوب کسی است که گاهی در زندگی‌اش از چیزهایی بگذرد تا الگوی مناسب برای جوانان باشد.

فاطمه عودباشی ‌/ ‌گروه رادیو و تلویزیون

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا