گفتگو با بهناز جعفری، بازیگر سینما و تلویزیون و تئاتر
این روزها بازیگران با بازیهای عجیب و غریب و تن دادن به گریمهای سنگین به گونهای میخواهند بگویند از پذیرفتن نقشهای متفاوت هراسی ندارند. بهناز جعفری بازیگری است که به گواه بسیاری از بزرگان سینما و تئاتر متخصص بازیهای متفاوت است و از اینکه میمیک چهرهاش به هم بریزد، نمیهراسد. از بازی واقعبینانه تا علایق او گپی زدیم که پیش روی شماست.
بازی واقعبینانه از نگاه شما چیست؟
بهتازگی مد شده که بازیگران سینما برای رهایی از تکراری که گریبان بازیهایشان را گرفته به بازی در تئاتر روی آورده یا نقش آدمهای درب و داغان را ایفا کنند اما من فکر میکنم مشکل گروهی از هنرپیشهها نه شبیه بودن نقشها که نداشتن توانایی در ایفای درست حتی دو نقش کاملا شبیه به هم است. به عنوان مثال نگاهی بیندازیم به بازیهای هنرمندانی مثل ژاله صامتی، گلاب آدینه یا فرشته صدرعرفایی که همواره حتی در کلیشهایترین نقشها هم به گونهای طبیعی و قابلباور ایفای نقش میکنند تا بفهمیم بازیگری چه هنر ظریفی است و چقدر به تبحر نیاز دارد.
من در زمره بازیگرانی هستم که خودم را برای ایفای نقشی که مدنظر است در اختیار اندیشه کارگردان میگذارم و میخواهم بدانم او چه میخواهد. دوست دارم بدانم کارگردان از متن و نقش، دقیقا چه میخواهد و بر مبنای آنچه او میخواهد، عمل میکنم. به همین دلیل از این راه میتوانم حق مطلب را ادا کنم اما این روش به نظرم نیازمند نوعی همسویی میان کارگردان و بازیگر است که باید هر دو این روش را بپسندند. یعنی هر دو روش یافتن شناسهای برای ورود به نقش یا کدی برای رسیدن سریعتر به آن را دوست داشته باشند.
به نظر میرسد این روزها علاقهای به حضور در سینما ندارید؟
سینما را بیشتر برای فیلم دیدن و لذت بردن دوست دارم. اصلا دوست ندارم در آن حضور داشته باشم. برای اینکه سینمای الان ما آدمهای حرفهای و هوشمند خیلی کمی دارد. متاسفانه آن تصوری که درباره سینما و حضور یکسری آدم حرفهای و محترم داشتم، سالهاست دیگر وجود ندارد.
الان به این فکر میکنم هر فیلمی که به من پیشنهاد میشود، باید خودم را برای 45 روز مراقبه و مواجهه با آدمهای غیرحرفهای آماده کنم. خیلی کم پیش آمده در این فضا آدمی را ببینم که شیفتهوار دربارهاش بگویم. این بود آمال و آرزوهای من درباره سینما ولی در تئاتر شاید به دلیل رنجی که در آن میبریم و برای تلاش، همفکری و آنالیزی که میکنیم، هرچند به صورت کمرنگ اتفاقات خوبی میافتد واین تا اندازهای مرا اقناع میکند.
کارگردانهایی که با آنها کار میکنید، چقدر نظرات شما را میپذیرند و چقدر با آنها تعامل برقرار میکنید؟
از این بابت اوضاع خوبی وجود دارد و کارگردانها معمولا به حرفها و نظراتم گوش میدهند ولی چون میدانم کارگردان از لحاظ کاری دچار چه فشاری است، سعی میکنم در این خصوص محتاط باشم و دیر به دیر نظر بدهم.
ملی (ملیحه) خانم در فیلم «تلفن همراه رئیسجمهور» چه جور زنی بود؟ بیشتر صحنهها او را در حال انجام کارهای خانگیاش (سبزی خردکردن برای همسایهها) میدیدیم.
ملی خانم فقط به بنیاد خانواده و آوردن رزق و روزی درست به خانه فکر میکرد و به کاری که انجام میداد، ایمان داشت اما او نمیتواند پذیرنده چیز دیگری جز خانوادهاش باشد. مثلا در سکانس رویایی با آن زن در بیمارستان صرفا به خاطر موقعیتی که گرفتار آن هستم واکنش چندان بدی نشان نمیدهم، در حالی که در یک موقعیت نرمال دیگر ممکن بود طور دیگری با زن برخورد کنم. ملی خانم به هیچ وجه آدم مکاری نیست که برای آینده نقشه بچیند و از قبل به آن فکر کند یا چطور حال قربان را بگیرد. به نظرم ملی زنی بود بسیار سادهتر از این حرفها.
به نظر میرسد باوجود سالها بازیگری خیلی در سینما قدرتان را ندانستند و آنطور که شایسته تواناییتان است، دیده نشدید. دلیل اصلی چیست؛ شانس، اتفاق یا سازوکارهایی دیگر نمیگذارند نقشهای خوب یا موقعیتهای بهتر نصیب شما شوند؟
به هر حال من سعی و تکاپوی خودم را دارم و تلاش میکنم حضور مستمری در حرفه بازیگری داشته باشم. به نظرم بازیگر سینما بودن الان اصلا نیازی به یکسری از بضاعتهایی که من زمان ورود به این حرفه به آنها فکر میکردم، ندارد. در شرایط فعلی توانایی، استعداد و اینکه چقدر خوب و اخلاقگرا باشی محلی از اعراب ندارد. اگر واقعا توانش را داشتم، سعی میکردم همیشه تئاتر کار کنم. واقعا هیچ وقت به این فکر نکردم که چرا در سینما مطرح نمیشوم یا چرا در فیلمها و نقشهای بهتری بازی نمیکنم.
البته فیلمهایی را میبینم که احساس میکنم میتوانستم حضورهای خوبی هم در آنها داشته باشم ولی آنقدر خودم را در ابعاد سینما نمیبینم. شاید این اعتماد به نفسی است که این سالها تقدیر به من داده. تئاتر را خیلی دوست دارم و ای کاش بتوانم آن را برای همیشه داشته باشم.
خیلی از بازیگران به ویژه خانمها برای همگامشدن با این مسیر کلیشهای دست به ترکیب چهره خود میزنند. فقط بازیگرانی خاص چون شما حاضر به انجام این تغییرات نیستند!
(میخندد) به همین دلیل آقای عیاری مرا برای فیلم «بیدار شو آرزو» انتخاب کرد و گفت من کرگدن سینمای ایران هستم! علت اینکه دست به ترکیب صورتم نزدم این است که دوست ندارم به سلایق مردم فکر کنم.
این مسئله به همان بضاعت اندک سینمای ما بازمیگردد، وگرنه در کشورهایی با ساختار درست و متنوع سینمایی، بازیگران توانایی داریم که با وجود دوری از معیارهای مرسوم زیبایی جزو ستارگان سینما هستند؛ از افرادی مثل ژان پل بلموندو و ژان رنو بگیرید تا شارلوت گینزبورگ و تیلدا سوئینتن.
نظرتان راجع به بازی در«حوالی اتوبان» چیست؟
هرچند نقش من در «حوالی اتوبان» نقش شخصیتی از طبقه پایین اجتماع است اما کوچکترین اغراقی در بازیام به چشم نمیخورد ضمن اینکه دلیل انتخاب این نقش برای بازی نه تظاهر به متفاوت بودن که مجالی بود برای همکاری با تیمی که قصد داشت یکی از واقعگرایانهترین درامهای سالهای اخیر را تولید کند.
درست است که به دلیل اینکه نامتان در پوسترهای فیلم نیامده، ناراحت شدهاید؟
نه؛ من فقط به دوستان عزیزم که زنگ میزدند و میپرسیدند این همان فیلمی است که تو بازی کردی، میگفتم بله، همان است، متعجب میشدند چون هیچکس هیچ اثری از من در پوسترها و بیلبوردهای فیلم نمیدید و این سؤال را از من میپرسیدند. در غیر این صورت کلیت سینما آنقدر برای من جدی نیست که نیامدن اسمم در پوستر مرا برنجاند.
شما یکی از بازیگران سریال مختارنامه بودید که حالا دوباره از شبکههای تلویزیونی در حال پخش است. درباره نقشتان توضیح میدهید؟
من نقش زنی به نام ماریه را ایفا میکنم. یکی از همسایگان مختار که بسیار او را آزار میدهد. او همسر حر است که نقش آن را شهرام حقیقتدوست ایفا میکند. آنها زن و شوهری هستند که مختار را اذیت میکنند و خانه او را آتش میزنند. این زن لباس مردانه میپوشد و دارای شخصیتی طغیانگر است. برای مختارنامه که دعوت به کار شدم منتظر بودم ببینم اینبار کدام نقش خاص را به من پیشنهاد میکنند. نقشهایی که آقای میرباقری به من پیشنهاد میکند خاصیتی دارد که به لحاظ روحی مرا راضی میکند.
درباره ننه دلاور بگویید که به تازگی کار در آن را به اتمام رساندید؟
(ننه دلاور) یک کار به معنای واقعی کلمه گروهی بود که به کارگردانی خانم صبری موفق شدم در کنار خانم معتمدآریا و ستاره پسیانی عزیز کار کنم. مردمی که به تماشا نشستند از این کار راضی بودند و بازیها را دوست داشتند. بازی در تئاتر البته این حسن را دارد که فضا را به بازیگر میدهد تا بتواند نظر تماشاگر را جلب کند زیرا در همان لحظه بازی ریاکشن مورد نظر را از تماشاگر میگیری و با برداشتهای متفاوت بازخورد کارت را یک سال بعد نمیبینی.
فکر میکنید چرا مردم علاقهای به دیدن تئاتر ندارند؟
فکر نمیکنم علاقه نداشته باشند، فکر میکنم اطلاعرسانی تئاتر خوب نیست و آنقدر کار خوب ندیدهاند که دیگر رغبتی برای رفتن به سینما هم ندارند و ترجیح میدهند در خانههایشان بنشینند و دیویدی تماشا کنند.
زندگی ایده آل
بازی بهناز جغفری را در دوران سرکشی تله فیلم تردستی تماشایی بود در تله فیلم سپیده ههههه جالب بازی نداشت
دوستش داریم