بیوگرافی کامل سمیرا حسینی + عکس
بیوگرافی کامل سمیرا حسینی + عکس
سمیرا حسینی متولد سال ۱۳۶۳ در تهران است ، وی فارغ التحصیل ادبیات نمایشیاز دانشکده هنر و معماری است ، وی کار تئاتر را از دوران دبیرستان آغازکرده است ، وی علاوه بر بازیگری به فعالیتهایی نظیر منشی صحنه ، مجری ،فیلمنامه نویس و کارگردانی نیز پرداخته است.
گفتگو با سمیرا حسینی:
از چه سالی به صورت حرفهای کار بازیگری را شروع کردی؟
در سالهایی که دبیرستان بودم تئاتر کار میکردم تا زمانی که در دانشگاه رشته تئاتر قبول شدم، از همان سال اول جذب گروههای حرفهای شدم و از سال دوم تحصیلم به صورت حرفهای وارد بازیگری شدم. صاحبدلان به کارگردانی محمدحسین لطیفی شروع فعالیتهای من بود و فکر میکنم نقش خوبی را برای آغاز کارهایم انتخاب کرده بودم.
از همان ابتدا به این معتقد بودی که باید برای ورود به این عرصه اولین قدمها محکمترین قدمها باشند؟
بله، دوست داشتم از همان اول بر اساس تواناییهایم شروع کنم. من در این زمینه تحصیلات داشتم و اصل قضیه را بر این مبنا گذاشتم که با توجه به تکنیکهایی که آموخته بودم باید حرفهای وارد شوم.
بعد از صاحبدلان فیلم سینمایی گیس بریده را در سینما بازی کردهاید؟
بله و فقط یک کار سینمایی را تا به امروز داشتهام.
در سریال پس از سالها به کارگردانی اکبر خواجویی نقش اصلی را بر عهده داشتی، فکر میکنی با حضور در این کار بیشتر از قبل به مخاطب شناخته شدی؟
این اولین بار بود که نقش اصلی دختر به من واگذار میشد و برایم اتفاق خوبی بود، همه توانم را بر این گذاشتم که بتوانم خوب دیده شوم و فکر میکنم این اتفاق افتاد، بعد از آن هم در تلهفیلمهای زیادی که بازی داشتم نقش اصلی را بازی کردم، یکی از این تلهفیلمها به کارگردانی سعید ابراهیمیفر بود که اتفاقا فیلمنامهاش را هم خودم نوشته بودم.
پس در زمینه فیلمنامهنویسی هم فعالیت میکردی؟
گرایش تحصیلی من در دانشگاه ادبیات نمایشی بود، از همان موقع بود که دست به نوشتن داشتم. یکی دو تا فیلمنامه برای دوستانم نوشتم تا زمانی که بازی در مجموعه صاحبدلان به من پیشنهاد شد. همان زمان فیلمنامهای در ژانر دفاع مقدس نوشته بودم که وقتی فیلمنامه را در همان دفتری که کار صاحبدلان تولید میشد خدمت آقای جودی بردم، از فیلمنامه خوششان آمد و بعد از تصویب طرح در سیما فیلم سعید ابراهیمیفر کارگردانی آن را به عهده گرفت. دفاع مقدس را دوست داشتم مخصوصا آن موقعها که بچه بودیم زمانی بود که خیلی فیلمها در این ژانر پخش میشد و من از آن موقع دوست داشتم در این زمینه فعالیتی داشته باشم.
بعد از آن مجموعه کلانتر را کار کردی، مجموعهای که با پخش اپیزود «دوستان» خیلی از خطهای به ظاهر قرمز را شکست.
برای نقش نازنین در این اپیزود انتخاب شدم. فیلمنامه خیلی خوب بود و به قول شما فضا را خیلی بازتر کرد. داستان متفاوت بود و جزو اولین دفعاتی بود که یک معضل اجتماعی روز در قالب داستان جوانها را به تصویر میکشید. من فکر میکنم اگر فضای فیلمنامههای ما با همین روال ادامه پیدا کند دیگر نیازی به تماشای فیلمهای بیمحتوا از شبکههای ماهوارهای نیست. اپیزود «دوستان» نگاهی جدید بود به آنچه که وجود داشت.
بحث اصلی را در مورد سریال «آسمان همیشه ابری نیست» دنبال کنیم. مخصوصا این که در سالهای اخیر کمتر به موضوع نوجوانهای دبیرستانی و معضلات دختران در جامعه نگاه شده است.
خیلی اتفاقی برای نقش نسرین انتخاب شدم، حدود ۷ ـ ۶ ماهی بود که پیشتولید کار شروع شده بود و قرار بود ۲ روز دیگر کار کلید زده شود ولی هنوز نقش نسرین انتخاب نشده بود. کاملا با حرف شما موافقم چراکه این مجموعه نگاهی نو داشت به مسائل روز دختران در اجتماع ما، از ارتباط با اعضای خانواده گرفته تا مسائل و مشکلاتی که در دبیرستان و خارج از آن ممکن است برای یک دختر نوجوان دبیرستانی مشکلساز شود.
نسرین در نقش یک دختر کمسن و سال دبیرستانی بود. آن موقع که نقش را پذیرفتی چه ذهنیتی در مورد آن داشتی؟
وقتی بازی من در این مجموعه شروع شد هنوز فیلمنامه را کامل نخوانده بودم، باید بگویم که من خیلی روی فیلمنامه و نقشم کار میکنم، شخصیتپردازی میکنم و تا آنجایی که اجازه داشته باشم نقش را تجزیه و تحلیل میکنم. نسرین شخصیتی بود که چند سالی از سن و سال خود من کوچکتر بود. خیلی به حالتهایی که سالهای دبیرستان داشتم فکر میکردم و مدام آن سالها را برای خودم تمرین میکردم. واقعا یک دختر دبیرستانی شده بودم و انگار به سالهای قبل زندگیام برگشته بودم. خصوصا این که نسرین طی داستان از یک دختر ساده شاد و شنگول به یک دختر پخته سرد و گرم چشیده تبدیل میشود، این سیر تحول را در مورد نسرین دوست داشتم.
به نظر میرسد نسرین نقش پرکاری بود. چراکه در سیر داستان فازهای متفاوتی از شاد بودن تا افسردگی را تجربه میکند.
بله و اینجا بود که تحلیل و پرداخت شخصیت خیلی به من کمک کرد. برای خودم نقش را تجزیه کرده بودم و نسرین دختری شده بود در ۴ فاز شخصیتی؛ دختری که زندگی عادی خود را دارد. در جایی از داستان و پس از مرگ مادرش دچار بهتزدگی میشود، فازی از افسردگی را تجربه میکند و در نهایت باید به زندگی عادی خودش برگردد. این تقسیمبندی به من کمک زیادی میکرد تا بتوانم از پس ایفای نقش در همه شرایط زمانی آن به خوبی برآیم. امیدوارم توانسته باشم این روند تغییر را به خوبی به مخاطب نشان دهم.
شخصیت نسرین را در کل چطور میبینی؟
نسرین دختری است با چالشهای متفاوت شخصیتی. وقتی وارد عمق داستان میشوی و اتفاقاتی که برای یک دختر ۱۸ ساله میافتد را مرور میکنی متوجه میشوی که نسرین سختیهای زیادی کشیده است. من در بازیام سعی کردم به نسرین نزدیک شوم و خیلی وقتها خودم را جای او میگذاشتم بخصوص این که بار اصلی قصه برعهده نسرین بود و این مسوولیت من را بیشتر میکرد، گاهی اوقات احساس میشود این تعدد شخصیت دختران و پرداخت به زندگی تکتک آنها قصه را از مسیر اصلی آن منحرف میکند.
آسمان همیشه ابری نیست یک قصه خطی مشخص ندارد و اتفاقا این یکی از حسنهای آن است که قصههای فرعی را با خود همراه ساخته است. بیننده امروزی دیگر پتانسیل این را ندارد که تنها یک خط داستان را از ابتدا تا انتهای آن دنبال کند. اتفاقا این تعدد شخصیتهای داستان به نظر من از نکات مثبت آن است مخصوصا این که سعید عالمزاده به خوبی از پرداخت آن بر آمده است. یادمان باشد که اکثر سریالهای پرمخاطب دنیا پر از قصههای فرعی است و در هر ۵ دقیقه آن یک اتفاق جدید میافتد.
نسرین با خانوادهاش ارتباط خوب و قابل باوری دارد. درآوردن این رابطه برایت سخت نبود؟
همیشه ارتباط با پارتنرها در داستان برایم مهم بوده، خصوصا این که مربوط به اعضای خانواده باشد. همیشه این ترس در نوع ارتباط برایم مهم بوده. نسرین با خانوادهاش خیلی راحت و قابل باور رفتار میکرد. این قضیه مهم بود. در این کار جعفر دهقان و آتنه فقیهنصیری خیلی به من کمک کردند. در کل ارتباط با نقش مقابل و شخصیتپردازی خود بازیگر در کنار هم به درآوردن یک نقش کمک زیادی میکند.
الان بازیگری برایت به صورت شغل هدفمند در آمده است؟
این اتفاق در جامعه ما خیلی جا نیفتاده، شاید نمیتواند یک شغل باشد چرا که به عقیده من زمان مشخصی برای درخشیدن دارد و بعد از آن دیگر حمایتی به آن شکل وجود ندارد. این اتفاق در حال حاضر برای من یک شغل است و به آن حرفهای نگاه میکنم چرا که برای آن زحمت کشیدهام. قضیه برای من تنها یک تفریح نیست، بازیگری حرفه من است. بازیگری یک علم است چرا که تحلیل فیلمنامه، تحلیل شخصیت و خیلی چیزهای دیگر دارد . ستاره حسینی
در همه این سالها که بازی میکردی کدام نقشت را بیشتر دوست داشتی؟
نقش نسرین به لحاظ پیچ و تابهایی که داشت از همه نقشها سختتر بود، من نسرین را خیلی دوست دارم، باقی را بر عهده مخاطب میگذارم که در این ارتباط قضاوت کنند.
زن ایرانی فیلمها و سریالهای امروز تا چه اندازه مصداق واقعی یک زن در جامعه امروز است؟
این قضیه بیشتر به داستانهای ما برمیگردد. الان این اتفاق بیشتر دارد حس میشود. میبینیم که نقشها هم دارند باورپذیرتر میشوند چرا که جدا از واقعیت نیستند. این همان اتفاقی است که یک مجموعه را پر مخاطب میکند. این مساله برای من هم مهم است و به آن اعتقاد دارم.
برایت مهم است که همیشه نقش اول را بازی کنی؟
تا به امروز خوشبختانه حتی اگر نقش اصلی کار نبودهام ولی نقش اصلی دختر را برعهده داشتم و نقشم همیشه در کار موثر بوده. نقش منفعل را دوست ندارم. معتقدم حتی یک نقش کوتاه هم باید در روند داستان اثر گذاری داشته باشد.
چرا دیگر در سینما فعالیت نداشتی؟
اتفاقا دوست دارم بیشتر در سینما باشم و این توانایی را در خودم میبینم. نمیخواهم تنها محدود به تلویزیون باشم. شاید پیش نیامده ولی دوست دارم بزودی یک نقش خوب را در سینما بازی کنم.
خیلی بازیگر خوبی ونقشتون قشنگه سمیراجون.
ووووووووو
جمعکنیدخودتونو
اگه بحث عشق باشه من اولم
دیوونتم سمیرا
من عاشقشم
بازیتون عالیه .۳۰ سال بتون نمیاد.
از نظر من بهترین بازیگر زن تو ایرانی
سمیرا جون اصلا بهت نمیاد ۳۰ ساله باشی
دوست دارم سمیرا جون از این که خیلی کم میبینمت خیلی ناراحتم اینم بگم که حجاب خیلی بهت میاد
خیلی ازش خوشم میاد بیستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
به نظر من بهترین بازیگر ایران شما هستید.