گفتگو با هومن سیدی بازیگر فیلم خط ویژه

گفتگو با هومن سیدی بازیگر فیلم خط ویژه

هومن سیدی یکی از چند جوان فیلم «خط ویژه» است که البته مثل دوستانش پر شر و شور نیست. کاراکتری که او بازی می کند شاید بیشتر از بقیه شخصیت ها نقش پیش برنده ای داشته باشد، اما در عمل به اندازه کافی به او پرداخت نشده؛ آنقدر که مخاطب نمی فهمد عاقبت قصه عشقی که برایش به وجود آمد، چه شد؟ با این بازیگر که تجربه های موفق کارگردانی هم از او دیده ایم، گفت و گویی داشتیم که پیش روی شماست:

گویا سال 93 از همین آغاز برای شما با پرکاری شروع شده است.

-بله . این روزها بر سر فیلمبرداری یک کار جدید سینمایی هستم که روز بیست و دوم فروردین کلید خورد. از اواخر سال گذشته چند پیشنهاد جدید دریافت کرده بودم، اما انتخاب من فیلمنامه ای بود که بیشتر از سایر متن ها حرفی برای گفتن داشت. جلسات دورخوانی از اسفند شروع شده بود تا اینکه در هفته آخر فروردین همه به آمادگی لازم دست پیدا کردیم و کار شروع شد.

شاید بعد از «سیزده» اینطور تصور می شد که شما فعلا در حیطه کارگردانی و فیلمسازی فعال باقی بمانید.

-معلوم است که بازیگری را کنار نمی گذارم. هرگز اینگونه نیست که من راهم را کج کنم و صرفا بروم به سمت فیلمسازی. بازیگری را دوست دارم و تا جایی که بشود و مردم بخواهند، ادامه می دهم. در عین حال امور اولیه برای کلید زدن فیلم بعدی ام انجام شده و به محض به پایان رساندن این فیلمی که الان در آن مشغول بازی هستم، کارگردانی اثر جدیدی را آغاز می کنم. فیلمنامه ای که از آن صحبت می کنم به پایان رسیده و اگر خدا بخواهد تا آخر نیمه اول سال فیلمبرداری اش را نیز تمام می کنم.

و حتی صبر نمی کنید تکلیف اکران فیلم قبلی تان روشن شود و بعد کار جدید را شروع کنید؟

-تکلیف «سیزده» روشن است و گویا اواسط بهار اکران می شود. گذشته از آن، مسائل مربوط به اکران به من به عنوان کارگردان ارتباط پیدا نمی کند.

این فیلمنامه جدید از آنچه در «سیزده» دیدیم متفاوت است؟

-بله کاملا فرق دارد. نوشتن این فیلمنامه را قبل از اینکه متن «سیزده» تمام شود، شروع کرده بودم و حتی قبل از «آفریقا» طرح اش را در ذهن داشتم. این قصه موضوع پیچیده ای دارد و من برای نگارش آن به تمرکز و زمان زیادی نیاز داشتم.

گویا اصرار دارید کارگردانی و بازیگری تان را به شکل موازی دنبال کنید.

– کاملا همینطور است.

بنابراین در هنگام بازیگری باید خیلی خوددار باشید که ایده های کارگردانی تان را با صاحب اثر در میان نگذارید!

-من هیچ وقت وارد حیطه کارگردانی اثری که صرفا بازیگرش هستم، نمی شوم. آنچه برای من اهمیت دارد این است که فیلمسازی مرا برای بازی یکی از کاراکترهایش انتخاب کرده. حال باید نهایت تلاش خود را در حیطه وظیفه ام انجام دهم و بعد نتیجه را تماشا کنم. قرار نیست به دلیل اینکه خودم هم تجربه های کارگردانی دارم، اطلاعاتم را به رخ دیگری بکشم. اگر بنا بوده مشورتی در میان باشد، تنها درباره همان بازی و بازیگری ها صورت گرفته است. در اینطور مواقع مصطفی کیایی نیز انعطاف داشت. یعنی موافقت ها و مخالفت هایی به وجود می آمد؛ ضمن اینکه این گفتمان ها بین همه بازیگرها و این کارگردان وجود داشت. من تا آخر فیلمبرداری نمی دانستم قرار است چه رویکرد روایتی ای پیاده شود و حتی دلم نمی خواست که بدانم.

موقع خواندن فیلمنامه می دانستید کدام یک از این شخصیت ها مربوط به شماست؟

-بله می دانستم. «کاوه» در فیلمنامه نقش پیش برنده مهمی داشت، اما آنچنان هم به او پرداخت نشده بود. البته اقتضای فیلمنامه و داستان چنین چیزی را طلب می کرد. به نظرم این نیاز وجود داشت که کاوه در همان مدت زمان محدود در رفتار خود چیزهایی را متجلی کند که شناخت دقیق تری از خودش و قصه اش به تماشاگر بدهد. این اتفاق می توانست در لحن و آوا و حرکت های او رخ دهد، اما متن به گونه ای نوشته شده بود که فرصت پرداخت های مفصل تر وجود نداشت و اگر قرار بود غیر از این باشد هر یک از این شش کاراکتر باید برای معرفی شدن، یک فیلم کامل را به خود اختصاص می دادند. خلاصه با مصطفی صحبت کردم و ما به یک جمع بندی رسیدیم که نتیجه آن این روزها روی پرده است.

اما واقعا حق مطلب «کاوه» ادا نشد و رابطه حسی او با کاراکتر میترا حجار در نیامد.

-بله به نظر من هم هنوز جا داشت به این شخصیت پرداخته شود و حتی بحث و گفت و گوهایی هم داشتیم. اما قرار بود برای هر یک از هفت هشت کاراکتر اصلی همینقدر زمان گذاشته شود. در واقع نمی توان که توقع بیشتری داشت.

گویا چیزی که برای همه بازیگران فیلم جالب بوده قصه گو بودن «خط ویژه» است. برای شما هم همینطور است؟

-همین ویژگی که شما می گویید بارز بود، مضاف بر اینکه «خط ویژه» از یک سری اطوارهای روشنفکری بری بود. این فیلم، فارغ از لودگی برای تماشاچی ساخته شده است و همچنین برای گیشه. در عین حال برای آوردن تماشاچی به سینما به هر حربه ای متوسل نشده است. اینگونه نیست که مردم به خاطر یک بازیگر خاص یا یک حرکت غیرمتعارف جدید و … به سینما بروند. تماشاچی به خاطر ذات فیلم به سینما می رود و این همان چیزی است که کلیت سینمای امروز به آن احتیاج دارد؛ اینکه مردم بفهمند چقدر خوب است همه با هم در یک سالن به تماشای فیلم بنشینیم و نسبت به صحنه های مختلف واکنش های دسته جمعی داشته باشیم. امروزه خیلی از مردم منتظرند نسخه های دی وی دی فیلم ها حاضر شود و در جمع انگشت شمار یک منزل آن را ببینند، در حالی که این میل نباید اشتیاق سینما رفتن را به حاشیه براند.

برخی رابین هودی تمام شدن فیلم را مورد اشاره قرار داده اند و گفته اند این ساده ترین راهی بود که برای جمع کردن قصه به ذهن می رسید.

-اگر رابین هودی هم باشد، اشکالی ندارد. البته کلا من چندان نظرات شخصی را در ارزیابی یک فیلم دخیل نمی کنم. سلائق آدم ها در موقعیت های مختلف متفاوت است. ممکن است فیلم هایی وجود داشته باشد که من هیچ وقت برای کارگردانی اش ترغیب نشوم، اما دوست داشته باشم که در آن بازی کنم. در مورد پایان بندی «خط ویژه» فکر می کنم بهترین تصمیم ممکن گرفته شده باشد. وقتی فیلمی آدرنالین بدن مخاطب را طی یک ساعت و خرده ای بالا می برد، باید با یک پایان مطلوب دوباره سازوکار روانی ذهن او را سر و سامان بدهد. اگر ما آن دو شخصیت را به جای پل عابر پیاده روی یک دره قرار می دادیم، سقوط نمی توانست پاسخ مناسبی برای همراهی مخاطب تا آن دقایق آخر باشد. آدم های قصه ما در حالی که هیچ راه فراری برایشان باقی نمانده، پول هایی را در دست دارند که می تواند حق مردم باشد. قطعا کیایی با محور قرار دادن قصه رابین هود این فیلمنامه را ننوشته. او شخصیت هایی را طراحی کرده و آنان خودشان بنا بر منطق داستانی چنین پایان بندی ای را رقم زده اند.

یکی دیگر از ویژگی های فیلم، چند قهرمانی فیلم است.

-من هم پرداخت صحیح به هر شخصیت را به قهرمان پروری ترجیح می هم.

اما نیاز به قهرمان در سینما جهان قابل لمس است.

-صد در صد همینطور است، اما داستان «خط ویژه» می طلبید که این چنین روایت شود. وگرنه قبول دارم که  عدم قهرمان پروری شاید یکی از دلایل شکست سینمای ما در چند سال اخیر باشد. اینکه مردم کسانی غیر از خودشان را روی پرده ببینند، همیشه جذاب بوده، اما مدتی است که این جذابیت از قلم افتاده است. «خط ویژه» اما خود سینماست. شاید مشابه آن در طی سال ها به ندرت دیده شده باشد.

نکته ای باقی مانده که بخواهید عنوان کنید؟

-بد نیست اشاره کنم به اینکه کاش معلوم بود در سیستم پخش سینمای ما چه خبر است؟ یک شنیده هایی همیشه وجود داشته که من هیچ وقت از آن سر در نیاوردم. به هر حال فیلم ما نسبت به سایر آثار، سینماهای کمتری داشت، اما با سانس های پر به نمایش در می آمد و سانس فوق العاده هم داشتیم. پس در مورد فیلم ما اینگونه نیست که سینمادار دوست داشته باشد آن را از روی پرده پایین بیاورد. شاید قصه این است که کسانی نمی خواهند این فیلم بزرگ بشود، حال به دلایلی که خودشان می دانند. «خط ویژه» منتخب تماشاگران جشنواره سال گذشته بود و بدیهی است که پتانسیل های فروش بیشتری داشت.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا