بیوگرافی فرورتیش رضوانیه + عکس
بیوگرافی فرورتیش رضوانیه + عکس
فرورتیش رضوانیه نویسندهٔ سوروایولیست، روزنامهنگار محقق و طنزپرداز اهل ایران است.
زادروز : فروردین ۱۳۶۳ خورشیدی
تهران
ملیت : ایرانی
پیشه : نویسندهٔ سوروایولیست، روزنامهنگار محقق و طنزپرداز
آثار : بومرنگ – ۱۲ سپتامبر – دومینوی تهران فرو ریخت
زندگی
»فرورتیش رضوانیه»، طنزنویس جوان مطبوعاتی است که از پانزده سالگی، نویسندگیاش را در هفتهنامه معروف گلآقا شروع کرده بود.
رضوانیه بیشتر به خاطر ابداع شیوه داستاننویسی «بومرنگ» و همچنین انتشار شوخیهای خبری بزرگ شناخته میشود. شایعهٔ کجشدن برج میلاد که او اسفندماه ۱۳۸۳ خورشیدی آن را منتشر کرد، بهعنوان معروفترین دروغ اول آوریل در ایران مطرح است. رضوانیه از ۱۵ سالگی با نشریات و روزنامههای مختلف ایران همکاری داشته و سالها به عنوان خبرنگار اجتماعی فعالیت کرده است. او پس از اتمام دورهٔ دبستان وارد هنرستانهای هنری شد و در رشتههای موسیقی، سینما و گرافیک تحصیل کرده و مدرک دانشگاهی کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک را دارد.او آذرماه ۱۳۹۲ با تأکید بر این که، دیگر تهران را جای امنی برای زندگیکردن نمیداند، اعلام داشت برای همیشه از این شهر کوچ کردهاست.
یکی از دروغهای نوروزی که او سالها پیش مطرح کرد، درباره کج شدن برج میلاد است و چندی بعد خبرداد که واحدهای اداری برج میلاد به معرض فروش گذاشته شده و چه سادهدلانی که این خبر را باور کردند و گمان بردند که این برج واحد تجاری دارد و با قیمتی باورنکردنی هم به فروش میرسد.
این طنزنویس حتی به تابلوهای پارکها هم رحم نکرد و در یک اقدام باورنکردنی نام یکی از پارکها را به بوستان «جومونگ» تغییر داد.
فرورتیش در پنجم فروردین ماه سال 1363 در تهران به دنیا آمد و پدرش مترجم کتابهای معروفی از جمله نوشتههای ارنست همینگوی بود.
او در نوجوانی با علاقهای که به هنر داشت و با قبولی در آزمون ورودی راهی هنرستان موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد شد. او در این هنر تنها یکبار روی صحنه رفت وساز نواخت که آن هم مربوط میشد به اختتامیه موسیقی فجر در تالار وحدت و پس از آن هرگز این کار را تکرار نکرد. فرورتیش پس از سه سال هنرستان موسیقی را ترک کرد.
او میگوید: «من مطمئن بودم موسیقی سنتی ایرانی با روحیات و انتظارات من سازگاری ندارد، همچنین همکلاسیهای خوبی هم نداشتم آنها مانند تام و جری روی کلیدهای پیانو میدویدند و اموال مدرسه را تخریب میکردند، تحمل آن محیط برایم سخت بود به همین دلیل از ادامه تحصیل در موسیقی منصرف شدم.»
رضوانیه سپس به هنرستان سینما رفت و اصول سینمایی را یاد گرفت. قبولی در رشته هنرهای نمایشی او را به دانشگاه آزاداسلامی بوشهر فرستاد و این رشته را در دانشگاه اراک به پایان برد.
فرورتیش، عضو تحریریه گلآقا و به بیانی بهتر، کم سن و سالترین عضو این تحریریه بود. او در توصیف آن روزها میگوید: در جلسات هفتگی سوژهیابی و در کنار چهرههایی همچون «منوچهر احترامی»، «عمران صلاحی»، «حسین گلستانی» و… حضور داشتم، مقالههایم در گلآقا چاپ و گاهی سوژههایم به کارتونهای هفتگی گلآقا تبدیل میشد. تعصب ویژه به گل آقا باعث شد او در سال 91 و 10 سال پس از تعطیلی این نشریه فکاهی به افشای علت واقعی تعطیلی گلآقا بپردازد.
او میگوید: «علت واقعی تعطیلی گلآقا این بود که کیومرث صابری فومنی در سر دو راهی قرار گرفته بود و برخیها تحمل نقدهای گلآقا را نداشتند و مردم نیز از سوژههای سرد استقبالی نمیکردند، به همین دلیل هم گلآقا را موقتاً تعطیل کرد. پیشرفت سرطان خون صابری فومنی باعث مرگ گلآقا هم شد و این اندوهی بزرگ برای فرورتیش جوان شد تا جایی که او در اقدامی نمادین سنگ قبر گلآقا را تراشید».
اما فرورتیش رضوانیه شهرت خود را از زمانی به دست آورد که صفحه معروف «دروغ 13 بدر» را پایهگذاری کرد. در ویژهنامه نوروزی یکی از روزنامهها در سال 84 اخباری منتشر شده بود که مخاطبان را متحیر میکرد. مهمترین جبر آن روز که عکس بزرگی هم به همراه داشت مربوط به کج شدن برج میلاد بود. با این که بالای این صفحه با فونت ریز نوشته شده بود که اخبار موجود در صفحه دروغ 13 است ولی بسیاری آن را ندیده بودند.
فرورتیش در این مورد میگوید: «ما قصد داشتیم دروغی بگوییم که نخستین دروغ انتقال پایتخت به شهر بم بود و بعدی هم کج شدن برج میلاد! البته ابتدا قصد داشتیم ربوده شدن سردار طلایی، رئیس پلیس وقت تهران و پیدا شدن حفرهای در تخت جمشید را کار کنیم ولی منصرف شدیم و کج شدن برج میلاد را به عنوان تیتر یک و با عکس بزرگ انتخاب کردیم. در مورد سردار طلایی با اوصحبت کردم موافقت هم کرد ولی چون روزنامه به خاطر تعطیلات نوروز دو هفته تعطیل بود و امکان تکذیب خبر وجود نداشت، منصرف شدیم».
این خبر بازتاب گستردهای داشت تا جایی که یک شبکه ماهوارهای فارسیزبان آن را جدی گرفته بود: «ما این خبر را کار کردیم چون به راحتی تکذیب میشد و مردم تهران وقتی به برج میلاد نگاه میکردند متوجه دروغ بودن آن میشدند. ولی در یک کانال فارسیزبان ماهوارهای، فردی کلی آسمان و ریسمان چید و مدعی شد سقوط برج میلاد یعنی سقوط نظام! و حتی خبر داد مردم گیشا در حال تخلیه منازل خود هستند در حالی که اصلا چنین چیزی وجود نداشت».
دروغهای فرورتیش اما به اینجا ختم نشد. او در یک آگهی دروغ، نوشت: «واحدهای تجاری برج میلاد به فروش میرسد.» او در میگوید: «در این آگهی برای هر متر از این واحدها قیمت چهار میلیارد گذاشتیم تا کسی باور نکند ولی بسیاری باور کرده بودند حتی یادم میآید برای خرید این واحدها از آمریکا هم تماس گرفته بودند».
تولید سمند طلایی دروغ دیگری بود که رضوانیه منتشر کرد. او برای این که این دروغ واقعیتر شود با ورق طلایی روی یک سمند را پوشاند و از آن عکس گرفت و آگهی آن را منتشر کرد. این آگهی بازخوردهای متفاوتی را در پی داشت تا این که فرورتیش رضوانیه آن را تکذیب کرد. اما هیچگاه این دروغها کسی را نرنجاند و باعث شکایت از فرورتیش نشد. او میگوید: «دروغ 13 یک شوخی است و به نظر من نباید این شوخی سیاسی باشد، کسی را تبلیغ کند یا با زندگی و مرگ کسی شوخی کند. این دروغها شوخی است تا تلنگری به جامعه باشد و بتواند بین راست و دروغ تمایز قائل شود».
آثار
بومرنگ: در سال ۱۳۸۴ نخستین کتاب فرورتیش رضوانیه با عنوان بومرنگ که مجموعهای از ۱۵ داستان چاپ شده در ستون روزنامهٔ شرق بود، از سوی انتشارات صفحهٔ سفید منتشر و روانهٔ بازار شد.
۱۲ سپتامبر: فرورتیش در سال ۱۳۸۸ دومین کتاب از داستانهای بومرنگ را با عنوان ۱۲ سپتامبر منتشر کرد. هرچند او برای دریافت مجوز طرح جلد غیرمتعارف این اثر بسیار تلاش کرد و در نهایت نیز موفق شد، اما با توجه به ناآرامی فضای ایران، توزیع ۱۲ سپتامبر با مشکلاتی مواجه بود که هرگز رفع نشد.
شوخیهای مطبوعاتی
کج شدن برج میلاد
در مارس ۲۰۰۵ میلادی روزنامهٔ شرق، خبر کجشدن برج تلویزیونی میلاد که هنوز در حال احداث بود را منتشر کرد و هشدار داد که این سازه به زودی سقوط میکند. در این گزارش، اتفاقاتی که به دنبال فروریختن برج میلاد در اطراف آن رخ میدهد، مانند یک داستان اکشن توصیف شده بود. این وقایع چنان مهیج بود که اهالی منطقهٔ گیشا در مجاورت برج میلاد با مرکز پلیس تماس گرفتند و پرسش کردند که آیا باید خانههایشان ترک کنند یا خطری تهدیدشان نمیکند! ساعتی پس از انتشار این خبر در رسانههای داخل ایرانی و حتی بینالمللی، دفتر سازمان ملل متحد در تهران تصمیم گرفت تا کمیته اضطراری تشکیل دهد. شهرداری تهران صاحب و سازندهٔ برج تلویزیونی و مخابراتی میلاد بود و محمود احمدینژاد آن زمان شهردار بود و آنها نتوانستند مقابل گسترش شایعه ایستادگی کنند. تمام ایرانیان داخل و خارج کشور از ماجرا مطلع شدند و با هیجان دربارهٔ سقوط برج میلاد با یکدیگر صحبت میکردند به طوری که پس از تعطیلات نوروز، قیمت زمین و مسکن در منطقه گیشا کاهش یافت و مشتریها سراغ این محدوده نرفتند. شهرداری تهران که عصبانی و کلافه بود، سپس از روزنامه شرق شکایت کرد، اما دادگاه این رسانه را تبرئه کرد.
واردات فورد به ایران
در آوریل ۲۰۰۸ نشریهٔ دنیای خودرو که پرتیراژترین هفتهنامهٔ خودرویی ایران است، یک آگهی نیمصفحه منتشر کرد و از آغاز واردات فورد آمریکا به ایران خبر داد. در این آگهی، کنار تصویر یک فورد موستانگ یک شماره موبایل درج شده بود که متقاضیان ثبتنام در تست درایو میبایست به آن شماره یک مسیج خالی ارسال میکردند. از زمان چاپ و توزیع نشریه، حدود یک میلیون مسیج از سوی علاقهمندان موستانگ به آن شماره ارسال شد و آنها ضمن تبریک به کمپانی فورد، گفتند که عاشق محصولات این کارخانه هستند و میخواهند هر چه زودتر تست درایو را انجام دهند. تعداد مسیجهای دریافتی چنان زیاد بود که مشخص بود آن آگهی دست به دست چرخیده است.
آپارتمانهای برج میلاد
در اکتبر ۲۰۰۸ روزنامهٔ همشهری که پرتیراژترین نشریه ایران است، آگهی فروش آپارتمانهای اداری واقع در سازهٔ رأس برج میلاد را چاپ کرد. بر اساس این آگهی، واحدهای ۴۰ و ۵۰ متری با قیمت متری ۴ میلیارد تومان به فروش میرسید. از آنجایی که شماره تلفن منتشر شده در پایین آگهی واقعی بود، بسیاری تماس گرفتند و خواستار خریداری آپارتمانها شدند. به دنبال انتشار خبر در جامعه، شایعه شد که علی دایی، آقای گل جهان دو واحد ۲۵ متری بالای برج میلاد خریده، سپس دیوار بین آنها را حذف کرده و حالا یک دفتر کاری ۵۰ متری دارد. همچنین شایعه شد که امیر قطر نیز یک واحد ۲۰ متری خریداری کرده است. به دنبال این رخداد، محمدباقر قالیباف، شهردار تهران در یک شبکهٔ تلویزیونی حاضر شد و گفت که این ماجرا شوخی یک طتزپرداز بوده و بالای برج میلاد هیچ واحد اداری وجود ندارد، اما در پایین برج واحدهای تجاری برای اجاره در نظر گرفته شده است. کارشناس اقتصادی معتقدند شهرداری تهران نتوانست از آن فرصت بکر برای یافتن مشتری بهره گیرد، زیرا تازه در آن هنگام بود که سرمایهگذاران متوجه امکانات تجاری موجود در برج میلاد شدند.
مهاجرت از شهر تهران
نهم آذرماه ۹۲، سایت خبری «تدبیر و امید» با انتشار یک خبر، کوچ فرورتیش رضوانیه از تهران را تحلیل کرد و نوشت: «فرورتیش رضوانیه، معروفترین Survivalist ایرانی است که برای نجات جامعه از خطر تلاش میکند. او که از سال ۸۱ خواستار توقف خط تولید خودروی پراید بود، تاکنون دهها مقاله و حتی داستان علیهٔ پراید نوشته و گفته که هیچوقت سوار آن نمیشود. فرورتیش از منتقدان بزرگ محمدباقر قالیباف، شهردار تهران است و گفته که شهرداری در هشت سال اخیر تهران را در برابر خطرات و حوادث و زلزله آسیبپذیرتر از پیش کرده و در آینده فاجعه بزرگی رخ خواهد داد.
او شهریورماه ۹۲ داستانی با عنوان دومینوی تهران فرو ریخت را نوشت که بهرام عکاشه، متخصص برجستهٔ زلزلهشناسی و زمینشناسی آن را تأیید کرد. نگرانی از به واقعیت پیوستن صحنههایی که در داستان دومینوی تهران توصیف شده، باعث شد تا رضوانیه هفتم آذرماه ۹۲ اعلام کند که دیگر در تهران زندگی نمیکند و از پایتخت کوچ کرده است.
این روزنامهنگار محقق، طنزپرداز، نویسنده و جنجالساز که در جهت آگاهسازی جامعه برای زندگی امن تلاش میکند، آبانماه ۸۸ با پوشیدن لباس ضدآلودگی H1N1 به خیابانهای تهران رفت تا با مردم دربارهٔ خطرات آنفلوآنزای خوکی صحبت کند، در صفحه فیسبوک خود نوشته: «پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ در فیسبوک نوشتم که اگر سردار قالیباف رئیسجمهور شود، ایران را ترک خواهم کرد. در هفدهم شهریورماه و زمانی که شورای شهر تهران انتخاب شهردار را به رأی اعضای خود گذاشته بود، گفتم اگر قالیباف تهران در سمت خود باقی بماند، از این شهر کوچ خواهم کرد. من سیاستمدار نیستم که به آنچه میگویم، عمل نکنم. وقتی سردار قالیباف با معجزهٔ الهه راستگو دوباره بر صندلی شهردار تهران تکیه زد، صبرم تمام شد و برای همیشه از تهران رفتم.»
سوابق اجرایی
مدیر هنری هفتهنامهٔ دنیای خودرو ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۸
سردبیر پایگاه خبری میراث آریا فروردینماه تا مهرماه ۱۳۹۰
سردبیر پایگاه خبری اقتصادی بنا فروردینماه تا مهرماه ۱۳۹۰
سردبیر هفتهنامهٔ پارسه فروردینماه تا مهرماه ۱۳۹۰
سردبیر هفتهنامهٔ آغاز فروردینماه تا مهرماه ۱۳۹۰
سردبیر وبسایت برج میلاد ۱۳۸۷
کرم داره دروغ میگه؟