بیوگرافی کیومرث صابری فومنی + عکس
بیوگرافی کیومرث صابری فومنی + عکس
کیومرث صابری فومنی (۸ شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳)، معروف به گل آقا، پایهگذار مؤسسه گل آقا، نویسنده، طنزنویس، و معلم ایرانی بود. طنز بعد از انقلاب ایران مدیون صابری است و او با کار خود میزان تحمل مسئولان حکومتی ایران را تا حدی بالا برد. اگر طنز او فقط گزنده بود تا این اندازه تاثیرگذار نمیبود.
زادروز : ۸ شهریور ۱۳۲۰
فومن، ایران
مرگ : ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳
تهران، ایران
ملیت : ایرانی
محل زندگی : تهران
بنیانگذار : مؤسسه گل آقا
پیشه : نویسنده، طنزنویس، روزنامه نگار
تولد
وی در فومن در شمال ایران در حالی که چند روز قبل از تولد پدرش را از دست داده بود، به دنیا آمد. تولد وی همزمان با هجوم نیروهای اتحاد جماهیر شوروی به ایران در خلال جنگ جهانی دوم بود و پدرش به دست نیروهای کمونیستی کشته شد.
فعالیتهای پیش از انقلاب ایران
او از دانشگاه تهران فوق لیسانس ادبیات داشت و به معلمی مشغول بود. در مدرسه همکار و دوست نزدیک رجایی شد. همزمان در مجله توفیق فعالیت میکرد و معاونت سردبیری این مجله را بر عهده داشت که با توقیف شدن توفیق فعالیت وی نیز در آن نشریه به پایان رسید.
صابری، پس از انقلاب
صابری پس از انقلاب در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان به عنوان مدیر کل بازرگانی وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار شد و با تشکیل اولین دولت، به عنوان مشاور فرهنگی نخستوزیر محمد علی رجایی به کار مشغول شد.
وی در سال ۱۳۶۲، در حالی که شانس به دست آوردن پست وزارت را نیز داشت، ناگهان از همهٔ مسئولیتهای دولتی خود کناره گرفت و پس از مدتی، از روز ۲۳ دی سال ۱۳۶۳ شروع به نوشتن یادداشتهای روزانهٔ طنز با نام مستعار «گل آقا» و تحت عنوان «دو کلمه حرف حساب» با محتوای انتقاد از دستگاههای دولتی و مشکلات موجود جامعه در صفحهٔ سوم روزنامه اطلاعات کرد، که نقطه عطفی در طنز نویسی ایران و احیاگر طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب بود.
یادداشتهای «دو کلمه حرف حساب» به خاطر شرایط سال ۱۳۶۳ که متأثر از جنگ و بحثهای ایدئولوژیک و خشونت بود توانست با زبان طنز نوین خود و بهره گرفتن از شخصیتهای خیالی نظیر «شاغلام»، «غضنفر»، «ممصادق»، و «کمینه عیال ممصادق»، تحولی در جامعه ایجاد سازد که با توجه به جو محدود آن سالها، این کار فقط از گل آقا بر میآمد.
هفتهنامهٔ گل آقا
پس از گذشت شش سال از نوشتن یادداشتهای دو کلمه حرف حساب، صابری تصمیم گرفت که اولین هفتهنامهٔ طنز پس از انقلاب را منتشر سازد. وی با هدف تیراژ صد هزار نسخه، در ۱ آبان سال ۱۳۶۹ اولین نسخهٔ هفتهنامهٔ گل آقا را به قیمت ۱۵ تومان منتشر کرد که با نایاب شدن نسخههای اولیه مجبور به تجدید چاپ شد.
از همکاران او در روزهای نخست میتوان از مرتضی فرجیان، مرتضی ناطقیان (معتضدی)، سید ابراهیم نبوی، محمد رفیع ضیای، احمد عربانی، ناصر پاکشیر، نیکآهنگ کوثر، منوچهر احترامی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، رضا رفیع و بزرگمهر حسینپور نام برد.
هفتهنامه «گلآقا» به مدیریت کیومرث صابری فومنی سرآمد نشریاتی بود که طی دهههای ۷۰ و ۸۰ با زبان طنز و کاریکاتور به نقد فضای سیاسی و اجتماعی کشور میپرداخت. این نشریه پرطرفدار که با شعار:
یک دهان دارم دوتا دندانِ لق میزنم تا زنده هستم حرفِ حق
منتشر میشد، مدیران دولتهای هاشمی رفسنجانی [و در این اواخر دولت خاتمی] را به عنوان سوژههایی همیشگی در طنزهای تصویری روی جلدش مد نظر داشت. طنزهایی که با زبانی ساده، نقدهایی جدی را به سیاستهای داخلی و خارجی دولت مطرح میکرد، آنچنان که به دل نقدشونده هم مینشست.
فعالیتهای گل آقا منحصر به هفتهنامه باقی نماند. ماهنامهٔ گل آقا، سالنامهٔ گل آقا، هفتهنامهٔ «بچهها… گل آقا»، انتشارات گل آقا برای انتشار کتب طنز و کاریکاتور، و سرانجام خانهٔ طنز ایران جهت پرورش طنزنویسان جوان، از دیگر فعالیتهای کیومرث صابری بود.
پایان کار هفتهنامه
در ۲ آبان سال ۱۳۸۱، و در دوازدهمین سالگرد انتشار هفتهنامهٔ گل آقا، همزمان با چاپ ۵۴۸مین شماره، گل آقا تصمیم به تعطیلی هفتهنامه به دلایلی نامعلوم گرفت، و با چاپ سرمقالهٔ شماره ۵۴۸، که این بار در آن نه شاغلام و غضنفری بود و نه گل آقایی، با نام صابری از تصمیم خود برای پایان کار هفتهنامه خبر داد.
موسسهٔ گل آقا
از موسسات بنیانگذاری شده توسط صابری است که با نشر هفته نامهٔ بچهها گل آقا ماهنامه و سالنامه گل آقا و نشر کتبی دربارهٔ طنز به کار خود ادامه میداد. در تاریخ ۳ دی ۱۳۸۷ دختر آقای صابری، پوپک صابری فومنی، مدیر مسئول هفتهنامه گلآقا اعلام کرد که این هفتهنامه تا اطلاع ثانوی دیگر منتشر نخواهد شد و مؤسسه نیمهتعطیل است. فعالیتهای موسسه گل آقا محدود به تولید انیمیشن و همچنین بهروز رسانی وبگاه گل آقا میباشد.
مرگ
کیومرث صابری فومنی پس از تحمل یک بیماری سنگین سرطان خون، در صبح ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ در بیمارستان مهر تهران دار فانی را وداع گفت. در حالی که به اصرار خودش جز سه چهار نفر، کسی از بیماریاش خبر نداشت تا دلی آزرده نشود و خاطری اندوهگین نگردد.