گفتگو با محمد حسین قاسمی تهیه کننده فیلم شیار 143
گفتگو با محمد حسین قاسمی تهیه کننده فیلم شیار 143
محمدحسین قاسمی را بعد از سال ها تجربه مستندسازی، می توان جزو آن دسته از تهیه کنندگان جوان سینمای ایران به شمار آورد که هم دغدغه مخاطب را دارد و هم دغدغه مفهومی که در اختیار مخاطب قرار می گیرد. او چه در فیلم قبلی اش «اشیاء از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیکترند» و چه در فیلم تازه اش «شیار143» کوشیده بی توجه به ژستهای شبه روشنفکرانه و البته پرهیز از کلیشه های تجاری نوعی تازه از سینما را تجربه کند.
این نگاه مستقل و استقلال فکری همواره تاوان داشته و به همین دلیل است که قاسمی برای تولید و بعد حضور «شیار143» در جشنواره امسال فیلم فجر کلی دردسر کشید و خودش بود و خودش که یکه و تنها از انگ ضدجنگی که به فیلمش زده بودند دفاع کرد اما جالبتر اینجاست که بعد از درخشش فیلم در جشنواره بسیاری شریک موفقیت او شده و سعی کردند موفقیت فیلم را برآمده از همکاری خود بدانند!!! قاسمی در گفتگو با شبکه ایران درباره بخشی از این تناقض بزرگ که البته در سینمای ایران بی سابقه نیست حرف زده است.
* هر چه بیشتر از اختتامیه جشنواره می گذریم تعداد اشخاص حقیقی یا حقوقی که خود را حامی فیلم شما جا می زنند بیشتر می شود. یک جمله واضح به ما بگویید این فیلم محصول بخش خصوصی است یا با مشارکت ارگانهای دولتی تولید شده؟
»شیار143» دقیقا محصول بخش خصوصی است و هیچ نهاد دولتی برای تولید این فیلم حتی یک ریال هم به ما کمک نکرده است. ما نه فقط برای هزینه های مرتبط با تولید فیلم که برای تایید فیلمنامه نیز مرتب مشکل داشتیم. از همان پروسه پروانه ساخت که شورای نظارت سابق فیلمنامه ما را فیلمنامه ای ضدجنگ و ضدارزشها دانست این مشکلات وجود داشت و تا زمان ارائه به جشنواره امتداد یافت.
* مشکل اداره نظارت با فیلمنامه شما چه بود؟ چرا فکر می کردند فیلمنامه ای تا این حد انسانی در تقابل با ارزشها است؟
دوستان همه حرفشان این بود که شما دارید در فیلمنامه یک جور یأس و نومیدی را نشان می دهید و نباید فیلم تان این همه تلخ باشد درصورتی که فیلم ما فقط یکی از واقعیتهایی که درباره مادران جنگ وجود دارد را روایت می کند. شاید باورتان نشود اما دوستان 4 برگه اصلاحیه به ما دادند و دریافت پروانه ساخت را منوط کردند به انجام اصلاحات و در نهایت هم فقط توانستیم یک پروانه موقت بگیریم و با همان کارمان را شروع کنیم. هر چند در ساخت هیچکدام از آن اصلاحات اعمال نشد چون در آن صورت همه آن اصلاحات به فیلم ضربه می زد و دیگر فیلم ما نبود.
* آیا دقیقا می توانید بگویید با کدام بخش فیلمنامه مشکل داشتند؟
مثلا می گفتند باید در پایان فیلم و زمانی که شهید برمی گردد فضای روستا را متفاوت از قبل نشان دهید مثلا این طور باشد که روستا کاملا آباد شده بود و جاده های روستا همه آسفالت باشند!!! یا دوستی دیگر در شورای نظارت صراحتا به ما گفت که بهتر است به جای اینکه تیتراژ پایانی فیلم همراه باشد با برش قالی توسط مادر شهید، یک سکانس اهدای قالی به جمکران را هم قرار بده! همین تغییر پایان بندی، بند اول تعهداتی بود که از ما برای ارائه پروانه موقت گرفتند.
* هیچ گاه درباره دلایل این تغییرات از آنها نپرسیدید؟
قاعدتا باید درباره چیزی پرسش کرد که به لحاظ منطقی چارچوب داشته باشد ولی این تغییرات پیشنهادی آن قدر غیرمنطقی بود که ترجیح دادیم فقط از کنار آنها بگذریم.
* نقش بنیاد فارابی در این میان چه بود؟ به خصوص که اخیرا مدیر سابق این ارگان درباره حمایت از این فیلم برای تولید صحبت کرده است.
تنها کسی که پشتیبان این فیلم بود و حسن نیت نشان داد سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد سابق بود؛ او فیلمنامه به دستش رسیده بود و آن را خوانده بود و برای همین به سازمان سینمایی دستور داده بود که از فیلمنامه حمایت شود اما سازمان سینمایی حتی برای اعطای پروانه موقت ساخت هم کلی تعهد از ما گرفت. از آن طرف وقتی به سراغ بنیاد فارابی هم رفتیم وضعیت عجیبی پیش آمد. چون در ابتدا گفتند مشکلی برای حمایت وجود ندارد و شما کارتان را شروع کنید اما بعدش به هر دری زدیم حتی یک ریال هم به ما تعلق نگرفت.
اگر از همان ابتدا می گفتند به پروژه شما حمایت تعلق نمی گیرد خیلی بهتر بود تا اینکه به ما بگویند بروید کار را شروع کنید ما هستیم اما ما به میانه برسیم و مرتب امروز و فردا کنند. فارابی به ما وعده همکاری داد اما وسط کار پشت ما را خالی کرد و ترجیح دادند از پروژه های فاخر خودشان حمایت کنند که نتیجه اش را هم همه دیدند. حالا این فیلم در ارتباط با مخاطب و منتقدان و هنرمندان موفق بوده و دوستان می خواهند خودشان را حامی فیلم بدانند. اما سند این حمایت ها کجاست؟ من به عنوان تهیه کننده از هرگونه حمایت مالی نهادهای دولتی بی خبرم.
* معمولا مشکلات برآمده از عدم حمایت فارابی از شورای تایید فیلمنامه این ارگان ناشی می شود. آیا درباره «شیار143» هم همین شورا بود که همکاری نکرد.
فکر می کنم آنها که در شورای فارابی بودند هم مستقیم یا غیرمستقیم با دوستان حاضر در اداره نظارت در تماس بودند و به نوعی رای اینها توسط آنها زده شد.
* آیا از شورای فارابی کسی مستقیما با شما در این باره صحبت نکرد؟
اگر اشتباه نکرده باشم یک بار آقایی به نام جمشیدی بود که از طرف فارابی با ما جلسه گذاشت و یک سری تغییرات را به ما پیشنهاد داد. اما باز در نهایت هیچ حمایتی از جانب فارابی شامل حال ما نشد.
* بقیه ارگانهای متولی سینمای دفاع مقدس چطور؟ مثلا انجمن سینمای دفاع مقدس از شما حمایت نکرد؟
مشکل اینجا بود که دوستان، پروانه ساخت موقت به ما داده بودند و به همین دلیل ارگانهای دیگر هم به ما اعتماد نداشتند یعنی به جای اینکه فیلمنامه را بررسی کرده و براساس بررسی های خود نظر بدهند تحت تاثیر اداره نظارت بودند. شاید باورتان نشود اما حتی برای فیلمبرداری سکانسهای مربوط به شهرک دفاع مقدس هم کلی اذیت شدیم.
دوستان به تله فیلمها هم به راحتی مجوز فیلمبرداری در شهرک را می دهند اما از آنجا که مسولان شهرک هم تحت تاثیر اداره نظارت بودند مرتب سنگ پیش پای ما انداختند تا در نهایت و با واسطه کردن یکی از آشنایان فقط دو روز زمان برای فیلمبرداری در شهرک به دست آوردیم که جالب است برایتان بگویم از آن هم استفاده نکردیم.
* جالب است که با همه این سنگ اندازی ها باز هم کم نیاوردید و فیلمنامه را همان طور که خواستید تولید کردید؟
ما حتی یک خط از فیلمنامه اولیه را تغییر ندادیم چون به کارمان ایمان داشتیم و همیشه فکر می کنم این یک جور مسیر بود که امتحان شویم و خودمان را بیازماییم. البته این را هم می گویم که تنها شرکت مس سرچشمه بود که به هنگام فیلمبرداری سکانسهای کرمان به ما کمک لجستیکی کرد.
* …که این کمک هم کمک مالی نبود و بیشتر بعد سخت افزاری قضیه را شامل می شد.
بله؛ کاملا همین طور است. البته من نمی خواهم جایگاه کمک آنها را پایین بیاورم چراکه همین کمکهای سخت افزاری آنها به ده ها کمک مالی می ارزید چراکه در میان همه ارگانهایی که به آنها مراجعه کردیم اینها تنها کسانی بودند که می شد باهاشان حرف زد. آدمهای صنعتی بودند اما دغدغه فرهنگی داشتند. برایم خیلی جالب بود که آدمهای صنعتی، فرهنگی تر از همه نهادهای فرهنگی هنری با ما برخورد کردند.
* به نظر می رسد ژانر دفاع مقدس به ژانری مخصوص عده ای خاص بدل شده و همه کس نمی توانند در آن کار کنند. بخش عمده ای از مشکلات شما را کارگردانی جوان مثل سامان سالور هم به هنگام تولید «سیزده 59» تجربه کرده بود. آیا این روشها باعث نمی شود این ژانر سینمایی از حضور چهره های جوانتر خالی شود.
باید به پوست اندازی اعتقاد داشته باشیم. در هر حیطه ای اگر پوست اندازی درست نداشته باشیم آینده از آن ما نخواهد بود. ما همان طور که به پیشکسوتان احترام می گذاریم باید به نسل جوان هم اعتماد کنیم و جلوی خلاقیتها را نگیریم. همین جشنواره امسال را مرور کنید تا بفهمید غیر از یکی دو استثناء اغلب آثار موفق از آن جوانترها بود. حتی در طبیعت هم این پوست اندازی وجود دارد پس باید اجازه دهیم جوانها براساس دغدغه هایی که دارند جلو آمده و فیلمشان را بسازند.
* …جالب تر اینجاست که جوان جلو می آید و با هزار دغدغه فیلمش را می سازد اما به محض موفقیت همه می شوند میراث خور.
همه آن بی مهری هایی که از ابتدای آغاز ساخت این فیلم تا آماده شدن و حضور در جشنواره به ما شد یک طرف؛ اینکه این روزها همه دنبال این هستند که برچسب نام خود را روی فیلم ما بزنند یک طرف. این چه روشی است که آنها که کمترین حمایتی از ما نکرده اند حالا سعی در تصاحب فیلم ما دارند و می خواهند موفقیت فیلم را به کارنامه کاری خود منتصب کنند یا از آن برای تسویه حساب های خود وسیله ای بسازند و ما را در مقابل دیگر همکارانمان قرار دهند.
جالب است که بعد از نمایش فیلم در جشنواره یکی از اعضای شورای فارابی شخصا از من عذرخواهی کرد و گفت از خدا طلب مغفرت می کنم! من هم فقط می گویم «شیار143» بدون هیچ حد و مرزی برای همه مردم است. چرا که فیلم از مادران و شهدا می گوید که آنها هم به همه مردم تعلق دارند.