مصاحبه با جواد اردکانی کارگردان سریال نوشدارو
مصاحبه با جواد اردکانی کارگردان سریال نوشدارو
پخش سریال تلویزیونی «نوشدارو» به کارگردانی جواد اردکانی از بیست و ششم مرداد از شبکه یک آغاز شد. داستان این سریال درباره شش مهندس است که زمان جنگ در جبهه با یکدیگر همسنگر بودند و بعد از جنگ در صنعت نفت مشغول به کار میشوند و … با اردکانی درباره جزئیات این سریال به گفتوگو نشستیم.
اولین سکانس سریال نوشدارو با صحنه اعتراض دختر به پلیس شروع میشود و بعد از آن سر از کلانتری درمیآورد. طبیعی است قرار دادن چنین صحنهای کار راحتی نبود. نگران نبودید این سکانس با گلایههایی از سوی نیروی انتظامی روبهرو شود؟
متاسفانه اولین سکانسی که شما به آن اشاره کردید با اصلاحات فراوان پخش شد. از آنجا که این سکانس به شکل ناقص پخش شد، به همین دلیل ترجیح میدهم درباره این سکانس زیاد توضیح ندهم.
در سریال نوشدارو به موضوع جهادگران توجه کردید. این در حالی است که تاکنون درباره این موضوع کار نمایشی زیادی ساخته نشده است. این موضوع تا چه میزان دغدغهتان بود که به سراغش رفتید؟
جهادگران بخشی از تاریخ انقلاب ما هستند. جهادسازندگی یکی از نهادهای انقلابی است که بعد از پیروزی انقلاب شکل گرفت و ماموریتش این بود که خدمات اجتماعی و عمرانی در مناطق محروم انجام بدهد. این دوستان با شروع جنگ تحمیلی خدمات ارزندهای انجام دادند، بویژه در سالهای جنگ حضورشان کمک زیادی به مردم کرد. تا این که جهاد سازندگی در وزارت کشاورزی ادغام شد. متاسفانه موضوع جهاد سازندگی اولویت هیچ یک از نهادها نیست، به همین دلیل نهادی هم پیشنهاد انجام ساخت اثر نمایشی در این زمینه را نداده بود.
بنابراین ما احساس کردیم باید از تجربه خوب و ارزشمند جهاد سازندگی در یک اثر نمایشی صحبت کنیم و اطلاعات کاربردی به مخاطب امروز ارائه بدهیم، چون فکر میکنم با نگاه به تجربیات جهادگران در سالهای گذشته میتوان راحتتر با مشکلات امروز برخورد کرد. به همین دلیل در قالب یک اثر نمایشی به این موضوع توجه کردیم. به اعتقاد من حل مشکلات کشور با وجود شرایط تحریم سنگینی که داریم بهره بردن از تجربیات گذشته جهادگران است.
هدفی که شما انتخاب کردید، درست است اما چرا به جای این که موضوع جهادگران در دل یک قصه روز قرار بگیرد به شکل مستقل به آن نگاه نکردید و ما در فلاشبکها شاهد فعالیت جهادگران هستیم؟
ما میتوانستیم به شکلهای مختلف به این موضوع ورود پیدا کنیم و در روایتهای متنوع به آن بپردازیم، اما روایتی را انتخاب کردیم که شما در سریال تلویزیونی نوشدارو شاهد آن هستید. دوستان جهادگر سالها صادقانه کار کردند، اما کمتر کسی به فعالیتهای آنها توجه کرده است.
احساس کردم اگر بخواهیم به زحمت جهادگران توجه کنیم بهتر است در بستر یک موضوع روز به آن نگاه کنیم. این طور بینندگان بهتر میتوانند با داستان سریال ارتباط برقرار کنند. ما تلاش کردیم مشکلات امروز را مطرح کنیم و در لایههای زیرین سریال به مخاطب بگوییم چطور میتوان با بهره بردن از تجربههای گذشته مشکلات را پشتسر گذاشت و راحتتر با آن برخورد کرد.
وقتی شخصیتهای سریال نوشدارو خاطرات گذشته را با یکدیگر مرور میکنند به این مساله میرسند که در گذشته چگونه با مشکلات دست و پنجه نرم میکردند، بدون آن که خیلی از مشکلات را برای خودشان بحران کنند. بنابراین در قالب قصه روز به این مساله میپردازیم که نیاز امروز کشور به حرکت جهادی است. میتوان با دست گذاشتن روی چنین موضوعاتی فیلم و سریالهای متعددی ساخت.
شما در سریال نوشدارو به سراغ لهجه و آداب و رسوم شهرهای مختلف رفتهاید. درباره جزئیات آن برایمان بگویید.
واقعیت این است که ما در خیلی از قصهها به سراغ داستانهایی میرویم که محدود به تهران است، اما نمیخواستیم چنین نگاهی را در سریال نوشدارو دنبال کنیم. میخواستیم از هنرمندان با استعداد شهرهای مختلف هم استفاده کنیم. برای ساخت نوشدارو لوکیشنهای متعددی در مشهد، جنوب ایران و خارج از ایران داشتیم. هدفم این بود که سریال رنگآمیزی مناسب داشته و از فضای واقعگرایانه بهرهمند شویم تا مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
لهجهها، سرمایههای فرهنگی و اجتماعی ما هستند و باعث تاسف است که کمتر از لهجهها در آثار نمایشی استفاده میکنیم. استفاده از لهجه در خود شهرستانها بویژه در میان نسل جوان هم کمرنگ شده است. یکی از وظایف هنرمندان این است که نهتنها این سرمایهها را زنده نگه دارند،بلکه این ارزشها را به جامعه متذکر شوند، حتی معتقدم وقتی در آثار هنری از لهجه استفاده شود، آن کار غنیتر میشود.
ولی استفاده از بازیگران بومی به نوعی خطر کردن است، چون ممکن است مخاطب به دلیل این که آنها معروف نیستند با کار ارتباط برقرار نکند یا آنها نتوانند بازیهای قابلقبولی را به نمایش بگذارند.
این نظر کاملا اشتباه است. من تجربه ساخت آثار نمایشی را در شهرهای مختلف دارم و معتقدم این حرف کارشناسی نیست. ما در شهرهای مختلف بازیگران توانمندی داریم که قابلیتهای زیادی دارند، ولی متاسفانه از آنها استفاده نشده است. ما برای سریال نوشدارو از بازیگران تئاتر شهرهای مختلف هم استفاده کردیم. به نظرم بازیهای خوب و شسته رفتهای در این سریال دارند.
ولی من برخلاف شما معتقدم برخی بازیگران شهرستانی که در نوشدارو بازی کردهاند، مثل بازیگر نقش مرتضی خیلی موفق نبوده و بازیاش برای مخاطبان باورپذیر نیست؟
اتفاقاً شما دست روی بازیگری گذاشتید که بازی قابل قبولی دارد. او از بازیگران خوب مشهد است. برخلاف شما معتقدم بازیگران بومی این سریال بازی منسجمی دارند و موفق شدهاند با بازی گرمشان حال و هوای خاصی به سریال بدهند.
سعید صادقی، بازیگر نقش مرتضی از بازیگران حرفهای تئاتر مشهد است و از این انتخاب کاملا راضی هستم. به نظرم حتی بازی بازیگران شهرستانی از برخی بازیگران تهرانی خیلی بهتر است و نمره بهتری دریافت میکنند.
نظر شما برایم محترم است، اما آن را قبول ندارم. با توجه به بازتابی که از کار گرفتهام بخشی از بازیهای خوب این سریال برای بازیگران شهرستان است، چرا که بازی گرمی دارند. در مجموع فکر میکنم نظر شما به جای این که کارشناسی باشد بیشتر سلیقهای است.
ممکن است بخشی از نظر من سلیقهای باشد، اما نظر دیگر منتقدان هم همین طور است.
به هر حال فکر میکنم نظر دادن درباره بازیگران بیشتر سلیقهای است. من برای این سریال به سراغ بازیگرانی رفتم که اصلیتشان مشهدی است که زمان بیان دیالوگ با مشکلی روبهرو نشوند مثل هدایت هاشمی و محبوبه بیات یا بازیگرانی را از شهرستان انتخاب کردم که با استعداد هستند. از انتخاب همه بازیگران رضایت کامل دارم. مطمئن هستم اگر من فقط از بازیگران تهران استفاده میکردم، لهجه درست از کار درنمیآمد. به نظرم باید در آثار مختلف از لهجه استفاده کنیم تا پهناور بودن جغرافیای کشورمان را نشان بدهیم برای اجرایی کردن این هدف باید از بازیگران بومی که به لهجه تسلط دارند، استفاده کنیم.
چطور به انتخاب هدایت هاشمی برای نقش محمد رسیدید؟
برای انتخاب نقش اول به دنبال بازیگری بودم که جنس بازیاش واقعگرایانه و انعطافپذیر باشد تا با فضای سریال همخوانی داشته باشد تا اینکه بعد از صحبتهای انجام شده به هدایت هاشمی رسیدم. او بازی درخشانی در این سریال دارد. ایفای نقش محمد پیچیدگیهای خودش را داشت و جزو نقشهای سخت بود. هاشمی با ظرافت خاصی این نقش را بازی کرد.
یکی دیگر از معیارهای من برای انتخاب هدایت هاشمی این بود که صورتش گریمپذیر باشد و چهره هاشمی این قابلیت را داشت تا بتواند نقش محمد را از ۲۳ سال تا ۵۴ سال بازی کند. علاقهمند بود حس بازیگر برای مخاطب باورپذیر باشد. از آنجا که اصلیت هدایت هاشمی هم سبزواری است هم نقش را بخوبی بازی کرد و هم اینکه لهجه را درست بیان میکند. مسلما وقتی مخاطب میبیند، بازیگران بازی خوبی دارند و لهجه را درست ادا میکنند از کار لذت میبرند.
بخشهایی از این سریال در خارج از ایران میگذرد. هدایت بازیگران خارجی به لحاظ انتقال مفاهیم و گرفتن حس درست در صحنههای مختلف دشوار نبود؟
از طریق یک شرکت فیلمسازی بازیگران مختلف قبرسی و ترکیهای به ما معرفی شدند و ما از میان آنها تعدادی را انتخاب کردیم. با توجه به اینکه من قبلاً تجربه کار با بازیگران خارجی را داشتم، بنابراین هدایت بازیگران خارجی و انتقال مفاهیم و حس به آنها کار سختی نبود.
هر کاری دشواریهای خاص خودش را دارد. تلاش کردیم با همدلی بیشتر و برنامهریزی منسجم سختیها را پشت سر بگذاریم. یکی دیگر از دشواریهای این سریال تعدد لوکیشنها و نقل و انتقالات بود. همین مساله باعث شد تا تولید سختی داشته باشیم.
فیلمنامه این سریال را خودتان همراه بنیامین سربندی نوشتید. چطور برای نگارش این سریال به سراغ فیلمنامهنویسی نرفتید که سابقه بیشتری در کار نگارش داشته باشد؟
نگارش فیلمنامه این سریال به چهار، پنج سال پیش برمیگردد، حتی چند نفر از نویسندگان فیلمنامههایی را نوشتند اما مورد موافقت علی لدنی تهیهکننده قرار نگرفت. تا اینکه این کار به دست من رسید. یکی از دوستان فیلمنامهای نوشته بود که درباره عدهای از جهادگران بود که درگیر ماجراهایی میشوند، اما من فیلمنامه را کاملاً تغییر دادم و فقط یک تم کلی را از آن گرفتم و از ب بسمالله کار را شروع کردیم.
درباره انتخاب سربندی باید بگویم که او فیلمنامهنویس خوبی است. سربندی سالهاست کار فرهنگی در وزارت نفت انجام میدهد. ما نیاز به فیلمنامهنویسی داشتیم که اطلاعات خوبی درباره موضوع نفت داشته باشد، به همین دلیل از او کمک گرفتم و فیلمنامه را با هم نوشتیم. ضمن اینکه او بازنویسی سریال چاه پنجم هم را به عهده داشت که ساخت آن متوقف شد.
در یکی از قسمتها محمد (هدایت هاشمی) همراه همسرش در حرم امام رضا(ع) نشان داده میشود که یادی از گذشته میکنند. مخاطب در فلاشبک، صحنه عقدکنان محمد با همسرش را میبیند و بعد از زمان کوتاهی به حال برگشته و دوباره فلاش بک مربوط به روزهای جنگ به تصویر کشیده میشود که محمد و ابراهیم با هم سر اینکه چه کسی پشت لودر بنشیند بحث میکنند و… فکر نمیکنید این بخش در تدوین مناسب در نیامده و فلاشبکها با هم همخوانی نداشتند؟
این فلاشبکها به جا در این سریال گذاشته شده و این طور نیست که همخوانی نداشته باشد. قبل از فلاشبک اول محمد با همسرش یادی از دوران ازدواجشان کردند و ما این فلاش بک را نشان دادیم. بعد از آن همسر محمد از روزهایی میگوید که مرتب دعا میکرد همسرش شهید نشود و محمد خطاب به او میگوید پس تیر نگاه ابراهیم باعث نشد که او به سمت لودر نرود، بلکه دعای همسرش باعث شد تا او شهید نشود.
این صحنههای فلاشبک از ابتدا در فیلمنامه بود و درباره آن فکر شده بود. بهتر است قسمتهای بیشتری از این سریال پخش شود تا درباره فرم روایت صحبت کنیم، ولی باید بگویم که ما خیلی نمیخواستیم وارد گذشته شویم، به همین دلیل در هر بخش از قصه که طلب میکرد از فلاشبکها استفاده کردیم. رفت و برگشتهای قصه با برنامهریزی و منسجم بود. با ساخت سریال تلویزیونی نوشدارو دلم میخواست به جهادگران ادای دین کنم. مطمئن هستم سریال باید کامل دیده شود تا اهداف سازنده این اثر بیشتر مشخص شود. تا آنجا که از دستمان بر میآمد به جهادگران توجه کردیم. قدم اول را برداشتیم. امیدوارم شرایط برای کارهای دیگر با این مضمون فراهم شود.
ما ادعا نداریم کار بزرگی انجام دادیم، اما تلاش کردیم تا طرح موضوع کرده تا به حساسیت و پیگیری از سوی نسل جوان منجر شویم.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون