بیوگرافی رومن پولانسکی – Roman Polanski
رومن ریمون پولانسکی (زاده ۱۸ اوت ۱۹۳۳ پاریس ) کارگردان و بازیگر فرانسوی لهستانی برندهٔ جایزهٔ اسکار است.
زاده : ۱۸ اوت ۱۹۳۳ – پاریس فرانسه
نام دیگر : ریمون رومن لیبلینگ – Rajmund Roman Liebling
ملیت : فرانسوی لهستانی تبار
زمینه فعالیت : کارگردان و بازیگر
سالهای فعالیت : ۱۹۵۳ تا کنون
همسر : باربارا لاس – شارون تیت – امانوئل سنیه ۱۹۸۹ تا کنون
جایزه اسکار : جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی سال ۲۰۰۲ برای فیلم پیانیست
جشنواره کن : نخل طلایی سال ۲۰۰۲
زندگی
رومن پولانسکی (Roman Polanski) در 18 آگوست 1933 در پاریس در یک خانواده یهودی لهستانی به دنیا آمد و در سال 1936 به همراه خانواده اش به کراکف لهستان بازگشت؛ دوران کودکیاش در بحبوحه جنگ جهانی دوم گذشت. وقتی او حدودا 5 ساله بود تنها به مدت چند هفته به مدرسه رفت و به واسطه یهودی بودن از مدرسه اخراج شد. در 8 سالگی او، والدینش به بازداشتگاههای مرگ فرستاده شدند.
در دهه 50، پولانسکی به مدرسه سینمایی ایالتی شهر لودز رفت و در آن جا سینما و عکاسی آموخت. او اولین نقشش را در فیلم “یک نسل” (1954) به کارگردانی “آندره وایدا” تجربه کرد. او در دوران تحصیل در تعدادی فیلم سینمایی بازی کرد و چند فیلم کوتاه ساخت. که مهمترین آنها “دو مرد و یک گنجه” در سال 1958 یک فیلم تجربی 20 دقیقه ای که فیلمنامه آن را خودش نوشته بود و “وقتی فرشتهها سقوط میکنند” در سال 1959 بود که با کسب جوایز بین المللی شهرتی را برای پولانسکی به همراه آوردند.
او تنها یک فیلم با نام “چاقو در آب” که نخستین فیلم بلندش بود را در لهستان ساخت. او سه گانه ای را در انگلستان با فیلم “انزجار” آغاز کرد و با “بچه رزماری” در امریکا و “مستاجر” در اروپا ادامه داد. او با ساخت فیلم “بچه رزماری” به مضمون شیطان پرستی در سینمای هالیوود پرداخت.
او که به همراه فیلمسازان دیگر مأموریت داشتند که درباره هولوکاست فیلم بسازند، در سال 2002 جایزه اسکار را برای فیلمی با این مضمون به نام “پیانیست” کسب کرد اما به دلیل پرونده حقوقی که در زمینه رسوایی اخلاقی در امریکا داشت نتوانست در این مراسم حضور یابد و “هریسون فورد” جایزه او را دریافت کرد.
ازدواج
او در سال 1967 با “شارون تیت” بازیگر فیلم “شکارچیان بی باک خون آشام” ازدواج کرد که در سال 1969 به قتل رسید. پولانسکی در سال 1989 با هنرپیشه فرانسوی به نام “امانوئل سیگنر” ازدواج کرد. او نیز بازیگر برخی از فیلمهای پولانسکی بود.
نگاهی به کارنامه فیلمسازی پولانسکی
پولانسکی اولین فیلم بلند خود را در سال 1962 با نام “چاقو در آب” ساخت. این فیلم اولین اثر مهم سینمای لهستان بعد از جنگ جهانی دوم بود که موضوع غیرمرتبط با جنگ داشت. فیلمنامه این اثر کمدی و روانشناسانه را “یرزی اسکولیموفسکی”و پولانسکی نوشتند که مورد تحسین منتقدین فیلم قرار گرفت. این فیلم جایزه فیپرشی جشنواره ونیز را گرفت و نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی شد. “چاقو در آب” تنها فیلم بلندی بود که پولانسکی در لهستان ساخت و در گیشه سینماها نیز فروش چشمگیری داشت.
ساخت فیلمی در زادگاهش
پولانسکی پس از پایان تحصیل به فرانسه رفت و حدود یک سال در آن جا به عنوان دستیار کارگردانان فرانسوی، تجربههای زیادی کسب کرد. وی یک فیلم کوتاه نیز به نام “چاق و لاغر”، بر اساس اندیشههای “ساموئل بکت” ساخت که فیلمنامهاش را خودش نوشته بود.
سه فیلم در انگلستان
پولانسکی سه فیلم بعدی اش را در انگلستان ساخت. “انزجار”، نخستین فیلم انگلیسی زبان پولانسکی، بر اساس فیلمنامهای نوشته خودش و “ژرژ براک” ساخته شد. این فیلم که تصویری سیاه از جامعه را به نمایش می گذاشت، تاثیرگرفته از سبک آثار آلفرد هیچکاک و “لوئیس بونوئل” بود، اولین فیلم انگلیسی زبان پولانسکی محسوب میشد که موفق به کسب جایزه فیپرشی و جایزه خرس نقرهای جشنواره برلین شد.
در سال 1966، پولانسکی کمدی سیاهی را با نام “بن بست” روانه سینما کرد. مضمون اصلی این فیلم الهام گرفته از رمان “در انتظار گودو” نوشته “ساموئل بکت” و “جشن تولد” نوشته “هارولد پینتر” بود. این فیلم جایزه خرس طلای جشنواره برلین را برای پولانسکی بههمراه آورد. در سال 1967، وی فیلم “شکارچیان بی باک خون آشام” را ساخت که اولین فیلم رنگی او محسوب میشد که خود نیز در آن ایفای نقش کرد.
ساخت فیلمی با مضمون شیطان پرستی در امریکا
پس از آن، پولانسکی به آمریکا رفت و فیلم “بچه رزماری” را ساخت. این فیلم در زمانی ساخته شد که کسی از شیطان پرستی و شیطان پرستان خبری نداشت. این فیلم با وجود جوایزی که برای پولانسکی به همراه داشت، قتل همسرش را به همراه داشت.
پولانسکی در سال 1971 فیلم “تراژدی مکبث” را ساخت؛ فیلمی که بازسازی از اثر معروف “شکسپیر” بود و به خوبی گویای وضع پولانسکی در آن دوران بود.
او پس از آن به ایتالیا رفت و در سال 1972 فیلم “چه؟” را با همکاری “مارچلو ماستریانی” ساخت که یک شکست بین تماشاگران و منتقدان بود.
“محله چینی ها” اثری تحسین شده از سوی منتقدان
یک سال بعد، او به هالیوود بازگشت و یکی از بهترین فیلمهایش یعنی “محله چینیها” را ساخت. این فیلم که نامزد 11 جایزه اسکار شد، جایزه بهترین بازیگری را برای “جک نیکلسون” و “فای دوناوای” به همراه آورد و اسکار بهترین فیلمنامه را نیز کسب کرد. از نگاه برخی منتقدین، “محله چینیها” بزرگ ترین دستاورد سینمایی پولانسکی است. این فیلم در جوایز “بافتا” آکادمی فیلم انگلیس در سال 1975 جایزه بهترین کارگردانی را گرفت و در جوایز “گلدن گلوب” آمریکا نیز همین جایزه را کسب کرد.
پولانسکی برای ساخت فیلم بعدیش به اروپا و فرانسه رفت و در سال 1976 فیلم “مستأجر” را ساخت و خودش نیز در آن به ایفای نقش پرداخت. “مستاجر” را در کنار “انزجار” و “بچه رزماری” میتوان سومین قسمت از سه گانه پولانسکی درباره فروپاشیهای عصبی و روانی دانست.
“تس” درامی تاریخی در کارنامه پولانسکی
درام تاریخی “تس” براساس رمانی از “تامس هاردیاین” در سال 1979 در فرانسه ساخته شد. این فیلم که مورد استقبال تماشاگران و منتقدین قرار گرفت، پولانسکی را برای دومین بار نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی کرد و جایزه “سزار” بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آکادمی فیلم فرانسه برای او به همراه آورد. “تس” همچنین موفق به کسب سه جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری، بهترین طراحی لباس و بهترین کارگردان هنری شد.
اسکار برای فیلم “پیانیست”
فیلم بعدی پولانسکی یعنی “دزدان دریایی” هفت سال بعد از فیلم “تس” یعنی در سال 1989 ساخته شد که کاری ضعیف و ناموفق بود. “دیوانهوار”، “ماه تلخ” (1992)، “مرگ و دوشیزه” (1994) و “دروازه نهم” (1999) دیگر فیلمهای پولانسکی در دهه 90 بودند.
در سال 2002 بود که پولانسکی با فیلم “پیانیست” بار دیگر مطرح شد؛ فیلم پیانیستی یهودی در جنگ جهانی دوم که جایزه اسکار بهترین کارگردانی سال 2002 را گرفت. در سال 2005، پولانسکی فیلمی با نام “اولیور توییست” را براساس رمان معروف “چارلز دیکنز” ساخت. پسر بچه یتیمی به نام الیور توئیست که در سن 9 سالگی از سوی هیئت مدیره یتیم خانه برای کارگری به منزل تابوت سازی میانسال فرستاده میشود. خانواده تابوت ساز آنچنان عرصه را بر الیور تنگ میکنند که وی مجبور به فرار شده، به سوی لندن میرود. در لندن با پسری هم سن و سال خود آشنا شده و مجبور به دزدی میشود.
قتل همسر
پس از ساخت فیلم “بچه رزماری” اتفاق تلخی در زندگی رومن پولانسکی رخ داد؛ در تابستان 1969، در حالیکه او برای ساخت فیلمی به لندن رفته بود (فیلمی که هرگز ساخته نشد)، “شارون تیت” همسر پولانسکی درحالیکه باردار بود در خانه اش در لس آنجلس به قتل رسید. بعد از این اتفاق رسانه ها قتل شارون را به فیلم “بچه رزماری” و موضوع شیطان پرستی ربط دادند. تا اینکه پلیس قضایی سه زن و یک مرد را به همراه چارلز منسون (رئیس گروه) دستگیر و محاکمه کردند. چارلز منسون تبهکار امریکایی که رهبری گروهی با نام “خانواده منسون” را بر عهده داشت دارای گرایشهای شیطان پرستی بود.
پولانسکی در سال 1967 که فیلم “شکارچیان بی باک خون آشام” را ساخت با شارون تیت که در این فیلم بازی کرده بود، ازدواج کرد.
رسوایی اخلاقی
رسوایی اخلاقی در سینمای هالیوود مورد جدیدی نیست، آنچنان که از بدو پیدایش این صنعت سینمایی وجود داشته و ادامه دارد. خبر رسوایی های هالیوودی نه برای رسانه ها و نه برای عموم، چیز جدیدی نیست. رسانه های غربی به کرات اقدام به انتشار فهرستی تحت عنوان بزرگترین رسوایی های اخلاقی هالیوود کرده اند. رومن پولانسکی یکی از نامهایی است که در این فهرست به چشم می خورد.
پولانسکی در سال 1977 متهم شد که در جریان یک میهمانی در منزل “جک نیکلسون” در شهر لسآنجلس، دختری 13 ساله را وادار به استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر کرده و سپس به او تجاوز کرده است.
پس از آن که دادگاه لسآنجلس دستور دستگیری پولانسکی را صادر کرد، این فیلمساز لهستانی تبار به کشور فرانسه گریخت و هیچوقت به آمریکا برنگشت؛ حتی برای دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای فیلم “پیانیست” در امریکا حضور نیافت.
پرونده حقوقی پولانسکی در شرایطی در دادگاه حقوقی لسآنجلس باز است که “سامانتا گینر” دختری که آن زمان 13 سال داشت، انصراف خود را از پیگیری ادعا و شکایت خود اعلام کرده است.
بازداشت در سوئیس
پولانسکی در سپتامبر سال 2009 پس از ورود به خاک سوئیس برای حضور در جشنواره فیلم زوریخ بازداشت شد؛ بازداشت او به دنبال حکم تعقیب و بازداشتی بود که دستگاه قضایی آمریکا صادر کرده بود. او پس از گذشت 2 ماه از زندان آزاد و به حبس خانگی فرستاده شد. در این میان اخباری مبنی بر استرداد او به امریکا مطرح شد که خود پولانسکی ادعای استردادش به دولت آمریکا را مبتنی بر دروغ خواند. او ضمن نکوهش مقامات سوئیسی آمریکایی طی بیانیهای گفت: «من هیچگاه در زندگیام سعی نکردهام که حس ترحم کسی را برانگیزم بلکه تنها خواستهام اینست که همانند هر کس دیگری با من نیز عادلانه برخورد شود. من دیگر بیش از این نمیتوانم سکوت کنم چون درخواست برای استرداد من از مقامات سوئیسی مبتنی بر دروغ است. من دیگر نمیتوانم سکوت کنم چون بیشترین هدف ایالات متحده آمریکا در بازگرداندن من، بیشتر برای این است که در برابر رسانههای جهان، از من بعنوان یک ابزار تبلیغاتی به نفع خود استفاده کنند و ادعا کنند که ما بعد از 32 سال هم همچنان بر اجرای عدالت پافشاری میکنیم.»
در ژوئیه 2010 دولت سوئیس با تقاضای دولت امریکا مبنی بر تحویل پولانسکی مخالفت کرد و او آزاد شد.
آثار
-“چاقو در آب” (Knife in the Water) محصول سال 1962
-“انزجار” (Repulsion) محصول سال 1965
-“بن بست” (Cul-de-sac) محصول سال 1966
-“قاتلین بی باک خون آشام” (The Fearless Vampire Killers) محصول سال 1967
-“بچه رزماری” (Rosemary’s Baby) محصول سال 1968
-“تراژدی مکبث” (Macbeth) محصول سال 1971
-“چه؟” (What) محصول سال 1973
-“محله چینیها” (Chinatown) محصول سال 1974
-“مستاجر” (The Tenant) محصول سال 1976
-“تس” (Tess) محصول سال 1979
-“دزدان دریایی” (Pirates) محصول سال 1986
-“خشونت بار” (Frantic) محصول سال 1988
-“دروازه نهم” (The Ninth Gate) محصول سال 1999
-“پیانیست” (The Pianist) محصول سال 2002
-“الیور توئیست” (Oliver Twist) محصول سال 2005
-“شبح نویسنده” (The Ghost Writer) محصول سال 2010
-“کشتار” (Carnage) محصول سال 2011
-“ونوس در پوست خز” (Venus in Fur) محصول سال 2013
تلاش پولانسکی برای اشاعه مضامین شیطان پرستی در آثارش
امروزه شیطان گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج، جذابیتهایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزههای این آیین ندارند، بسیار دشوار است.
هالیوود پیامبر شیطان پرستی
در کتاب “کاوشی در معنویت های نو ظهور” نوشته حجت الاسلام “حمزه شریفی دوست” که مدیرگروه عرفانهای نوظهور نهاد رهبری در دانشگاههاست، یکی از پایههای ترویج شیطان گرایی و بلکه قدرتمندترین ابزار تبلیغی این جریان، “سینمای هالیوود” معرفی شده است، به گونهای که اگر این مراکز فرهنگی نبود، هیچ گاه این گرایش انحرافی نمیتوانست در میان عموم به راحتی خود را موجه جلوه دهد. هنر در این باره چنان معجزهآسا عمل میکند که در “فرایند ارتباط”، مخاطب مسحور و مجذوب میشود و قدرت تشخیص پیام و تفکیک محتوا از قالب را از دست میدهد و در بسیاری از موارد خود را با یک اثر هنری، نه فقط همراه میکند که همدلانه برای خود نقش در نظر میگیرد و تلاش میکند که در اجرای نقش موفق عمل کند. به این ترتیب، محتوای ناشایست و پیام نادرست، آرام آرام خود را به ذهن و فکر مخاطب نزدیک میکند و بر قلب و روح او سایه میافکند، در نهایت جذب جان او میشود.
نویسنده کتاب “کاوشی در معنویت های نوظهور” معتقد است: «امروزه مرکز مهمی همچون هالیوود که در عرصه هنر سینما فعال و البته تأثیرگذار است، از فرقه شیطانگرایی به طور جدی پشتیبانی میکند. این ایفای نقش آن قدر پر رنگ است که عنوان “پیامبر شیطان پرستی” برای این رسانه صهیونیستی، دور از حقیقت نیست. ماهیت و مأموریت فرقه شیطان پرستی که در هالیوود با نام “آیین و مکتب” تبلیغ میشود، در محصولات هالیوودی انعکاس تام یافته است. این طرح در گام نخست معرفی سپس عرضه یک رقیب برای ادیان الهی، آن گاه جایگزین کردن، در گام چهارم به حاشیه راندن و در نهایت از بین بردن ادیان الهی خواهد بود.»
هنگامی که فرزند شیطان در سینما متولد شد
به اعتقاد حجت الاسلام “حمزه شریفی دوست” یکی از فیلمهای مهم در ترویج شیطان پرستی، فیلمی از رومن پولانسکی به نام “فرزند رزماری” (Rosemarys Baby) در سال 1968 در هالیوود ساخته است.
در این فیلم، شیطانی از جهنم میآید و نطفه خود را در رحم زنی به نام رزماری قرار میدهد و بدین صورت کودکی شیطانی به نام آدریان متولد میشود. گهواره این کودک، سیاه رنگ (پرکاربردترین رنگ در فرهنگ شیطانپرستی و نماد قدرت تاریکی) و بالای آن صلیبی بر عکس آویزان است. در جشن تولد این کودک که افرادی از نژادهای مختلف حضور دارند، چندین بار جمله “درود بر شیطان” تکرار میشود. صاحبخانه با خوشحالی میگوید: “این کودک، معابد و خدا را از بین خواهد برد و نفرت را آزاد خواهد کرد. او انتقام را در دلها زنده میکند و کار خدا تمام است – درود بر شیطان”.
به تصویر کشیدن شیطان به عنوان راه حل مشکلات
در کتاب “کاوشی در معنویت های نوظهور” نویسنده اینگونه بیان کرده است: «در این فیلم ارتباط با شیطان به عنوان راهحل مشکلات به تصویر کشیده میشود. رزماری نه یک زن، که یک مادر است. برای درک یک مفهوم در دنیای هنر و سینما باید از زبان نمادها کمک گرفت. زن گاهی به معنی طبیعت منفعل است و گاهی به معنی نماد وسوسه و فریب و اغواء، اما زن اگر در شکل مادر نقشی را به عهده بگیرد، معنی خاصی دارد که با چهرههای دوگانه قبلی بسیار متفاوت است. در نمادشناسی، اگر زنی کامل شود و جایگاه مادری بیابد، فردیت او از بین میرود و بعد از زوال «خود»، زمینه برای انجام مأموریت مادری فراهم میشود.
در این فیلم استفاده از طبیعت مادری برای برگشت شیطان به میان آدمیان، نشان از قصد کارگردان برای اعلام حضور جدی شیطان دارد. جالب اینکه مادر با شادباش افراد حاضر در جلسه، کودک خود را تحویل میگیرد و فیلم با طنین دلنواز لالایی، به پایان میرسد و با این فیلم “تولد شیطان” اعلام میشود و اولین قدم برای اعلام حضور شیطان در جوامع بشری برداشته میشود.»
“دروازه نهم” فیلمی درصدد اثبات قدرتهای ماورایی برای شیطان
حجت الاسلام “حمزه شریفی دوست” در این کتاب آورده است که این کارگردان یهودی به “اعلام حضور” شیطان اکتفا نکرد و چندی بعد با ساختن فیلم “دروازه نهم” (Ninth Gata) درصدد اثبات نیروهای خارقالعاده و قدرتهای ماورایی برای شیطان بر آمد و شیطان را قدرتی عظیم و تأثیرگذار در جهان هستی معرفی کرد. در این فیلم که چندین بار از نمادهای شیطانی استفاده شده است؛ از جمله عدد 666 (به عنوان رمز آسانسور، رمز آرشیو کتابخانه، سال نوشتن کتاب و …) وانمود میشود، رسیدن به شیطان دارای آداب مخصوص سیر و سلوک است.
حجت الاسلام “حمزه شریفی دوست” در کتابش در تحلیل فیلم “دروازه نهم” آورده است: «در این فیلم، شخصیت فیلم که دلال کتابهای نایاب است مأمور میشود از کتاب “دروازه نهم پادشاهی تاریکیها” دو نسخه باقیمانده را پیدا کند. شخصیت فیلم در پایان مأموریت، به همراه کتاب عازم اروپا میشود؛ اما در مسیر به رازی هولناک دست مییابد و آن اینکه هر سه نسخه مکمل یکدیگر و شیطانیاند. شاید مهمترین درس شیطانی فیلم “دروازه نهم” این باشد که شخصیت داستان تنها با دو ابزار شناخت و شهوت توانست به پایان راه برسد؛ یعنی لازمه بندگی شیطانی، داشتن دو بال همزمان یعنی عمل شیطانی و معرفت به جایگاه و مقام شیطان است.»
قدرت بی کران شیطان در نگاه هالیوودی
حجت الاسلام “حمزه شریفی دوست” در پیامد فیلمهای هالیوودی بیان کرده است: «در نگاه هالیوودی، شیطان از آنجا که قدرت بیکران دارد، توان از کار انداختن قوای آدمی را دارد؛ از این رو در کالبد انسان حلول میکند؛ چون برای به کارگیری نیروهای خود لاجرم نیازمند کالبد آدمی است. شیطان گاهی در جسم یک کودک معصوم، گاه در کالبد یک زن و گاه در جسم یک سیاستمدار به تصرف در عالم میپردازد و اوضاع را به سود هواداران خود تغییر میدهد.
این باور خرافی نسبت به شیطان، کمترین نتیجهای که برای مخاطب در پی دارد، این است که انجام دادن گناه از سوی شیطان حلول کرده در جسم انسان تحقق مییابد؛ بنابراین گناه، اجباری و غیراختیاری است و گریزی از آن نیست؛ پس وجود عذاب و عقاب در حق فردی که مسخر شیطان است امری غیرمنطقی و غیرعادلانه مینماید. این تفکر در مجموعه “هری پاتر”، “طالع نحس”، “جن گیر”، “خون آشام” و آثاری دیگر دنبال شده است.
محصولات هنری هالیوود، مفهوم معنویت و عرفان را به مفهوم جدیدی به نام “ماورا” تبدیل کرده است و در قاموس هالیوود این دو مفهوم، یعنی ماورا و معنویت، مترادف محسوب میشوند؛ او صرفاً یک راهنماست که ادعا شده فطرت حقیقت طلب انسان را اقناع میکند و نباید حرفهای او را با ملاک درست و غلط سنجید. حرفهای او را باید شنید و نباید با حکم عقل و برهان با او روبهرو شد. هر چه را میگوید فقط باید به کار بست و به ماورا متصل شد.»
“پیانیست” پولانسکی، فیلمی با مضمون هولوکاست
کمی پس از پایان جنگ جهانی دوم در اروپا، 13 نفر از گردانندگان اصلی هالیوود، که همگی یهودی بودند، به دعوت “دوایت دیوید آیزنهاور”، رئیس جمهور وقت آمریکا، گرد هم آمدند و “آیزنهاور” از آنها خواست تا وحشت هلوکاست را در غالب سینما و تلویزیون به جهانیان نشان دهند.
پس از این ملاقات که در سال 1945 انجام شد، اگرچه این افراد متعهد شده بودند که فیلمهایی بسازند که تصویرگر کشتار یهودیان به دست نازیها باشد ولی به تعهد خود عمل نکردند.
این بیتوجهی تا سال 1959 و ساخت فیلم “خاطرات آن فرانک” ادامه یافت. با موفقیت فیلم “خاطرات آن فرانک” در گیشه، هالیوود شروع به ساخت فیلمهایی با موضوع هلوکاست کرد، آن چنانکه در سال 1961 فیلم “قضاوت در نورنبرگ” به کارگردانی “استنلی کرامر” و در سال 1982 فیلم “انتخاب سوفی” ساخته شد.
در سال 1993 استیون اسپیلبرگ، فیلمساز یهودی هالیوود با ساخت “فهرست شیندلر”، یکی از مهمترین فیلمهای هلوکاستی تاریخ سینمای آمریکا را به نام خود به ثبت رساند.
چند سال بعد نیز رومن پولانسکی، فیلمساز آمریکایی تبعید شده، فیلم “پیانیست” را ساخت که در سال 2002 جایزه اسکار بهترین کارگردانی و جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای “آدرین برودی” به همراه داشت. این فیلم آمیزهای از خاطرات پولانسکی و رمان “مرگ یک شهر” نوشته “ولادیسلاو اشپیلمن”، یک یهودی نوازنده پیانو، بود.
ناکامی پولانسکی در جشنواره کن
از مطرح ترین فیلمهای شصت وششمین جشنواره فیلم کن در سال 2013 به ریاست استیون اسپیلبرگ در هیات داوران، “گذشته”، ساخته اصغر فرهادی، “درون لیون دیویس”، ساخته برادران کوئن، “آنسوی کاندلابرا”، ساخته استیون سودبرگ، “زیبایی بزرگ”، ساخته پائولو سورنتینو و “ونوس در پوست خز”، به کارگردانی رومن پولانسکی بودند که در نهایت جایزه بهترین فیلم به “آبی گرمترین رنگ است” ساخته عبدالطیف کشیش رسید.
دریافت نخل طلایی از سوی این فیلم با مضمون همجنس گرایی یکی از عجیب ترین تصمیمات هیأت داوران بود و درحالی اتفاق افتاد که مخالفین همجنس گرایی در پاریس، برای اعتراض به مصوبه دولت فرانسه برای قانونی کردن ازدواج و حق حضانت همجنسگرایان تجمع کرده بودند.
عکس رومن پولانسکی
بیوگرافی و عکس رومن پولانسکی
زندگینامه رومن پولانسکی بازیگر و کارگردان فرانسوی لهستانی