بیوگرافی جواد خیابانی + عکس

بیوگرافی جواد خیابانی + عکس

 

 جواد خیابانی, بیوگرافی جواد خیابانی, سوتی های جواد خیابانی, سن جواد خیابانی, تحصیلات جواد خیابانی, گزارشهای جواد خیابانی

 

جواد خیابانی (۲۷ آبان ۱۳۴۵، کرج) تهیهکننده، گزارشگر و مجری برنامه‌های ورزشی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است.

وی متولد ۲۷ آبان ۱۳۴۵ در شهر کرج است. در همین شهر تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در هنرستان بهشتی به پایان رسانید. در سال ۱۳۶۴ در رشته مهندسی متالورژی – ریخته گری – از دانشکده تربیت، دبیر فنی تهران واقع در لویزان دانشآموخته شد.سپس در سال ۱۳۶۸ به عنوان مدرس هنرستان در دروس فنی به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد. دو سال نیز در هنرستان رجایی بندر عباس به عنوان معاون آموزشی (ناظم هنرستان) مشغول به کار شد.

در سال ۱۳۷۳ در آزمون جذب گزارشگر و مجری ورزشی تلویزیون ایران IRIB پذیرفته شد. از آن زمان تا به حال به عنوان تهیهکننده، گزارشگر و مجری برنامه‌های ورزشی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کار می‌کند.

 

تولد و کودکی

در بیست و هفتم آبان ۱۳۴۵ در محله کارخانه قند کرج – کوچه شالچی – به دنیا آمد. او پنجمین فرزند از بین هشت فرزند خانواده خود می‌باشد. تا ۶ سالگی مقیم کرج بود تا اینکه در سال ۱۳۵۱ به تهران آمده و در دبستان جیحون در خیابان هاشمی دوران ابتدایی را پشت سر گذاشت. او شاگرد اول کل دبستان‌های منطقه ۱۰ آموزش و پرورش تهران شد و در آزمون دانش آموزان با استعداد در کنکور استعدادهای درخشان و نیز سنجش مدرسه آلمانی‌های قلهک شرکت کرد و در هر دو مورد قبول شد اما به خاطر محدودیت‌های مالی نتوانست ثبت نام کند و پس از ۵ سال اقامت در تهران مجددا در سال ۱۳۵۷ به کرج بازگشت تا در شهرک کارمندی وابسته به وزارت کشاورزی موسوم به شهرک نهال و بذر کرج مقیم شود. پدر او انباردار اداره اصلاح بذر کرج بود.

 

نوجوانی

از همان دوران نوجوانی به کسب درآمد پرداخت و در ۱۳ سالگی به عنوان کارگر ساده در شرکت کنسرو سازی شمشاد به کار مشغول شد. خودش در این باره می‌گوید:

    در آن سال‌ها در هر ماه ۶۰۰۰ ریال حقوق می‌گرفتم که نصف آن را به مادرم می‌دادم و با بقیه پول مجلات کیهان ورزشی و دنیای ورزش را می‌خریدم تا عشق و علاقه خودم را به ورزش سیراب کنم.

در سال ۱۳۶۰ بعد از طی دوران مدرسه راهنمایی در هنرستان شهید بهشتی کرج ثبت نام کرد و در طی ۳ سال اول تحصیل در این هنرستان که در محله فرح دشت کرج قرار داشت به عنوان شاگرد اول هنرستان انتخاب شد اما در سال چهارم به خاطر حضور فراوان در مسابقات ورزشی مدارس کاملا از درس عقب افتاد و حتی معدل دیپلم خود را تا نمره ۱۵ تنزل داد. او در سال ۱۳۶۴ در کنکور سراسری رشته ریاضی فیزیک شرکت کرد اما نتیجه خوبی نگرفت و در رشته فوق دیپلم ریخته گری در آموزشکده انقلا ب اسلامی لویزان پذیرفته شد. وقتی نتایج کنکور اعلام شد او از تهران دور بود زیرا برای کار به بندر عباس رفته بود و به عنوان باربر در اسکله بندر عباس و مدتی هم در منطقه چابهار کار می‌کرد. خودش در این باره می‌گوید:

    من از کودکی و نوجوانی کار کردن را دوست داشتم و در استادیوم‌ها بستنی و ساندویچ می‌فروختم حتی مقواهای اضافی را جمع آوری می‌کردم و با آنها نوعی کلاه یا آفتاب گیر می‌ساختم و در استادیوم‌ها به تماشاگران می‌فروختم تا هزینه تحصیل خودم را تامین کنم و بعدها در دوران جوانی به دوختن پرچم‌های قرمز و آبی و نارنجی (برای تیم آرارات) اقدام کردم و همزمان در انبار بوجاری اداره اصلاح بذر کرج به کارگری مشغول شدم زیرا احساس می‌کرم کار کردن جوهره مرد است و این را افتخار خودم می‌دانم که همیشه روی پای خودم ایستاده‌ام.

 

جوانی

او در سال ۱۳۶۷ از دانشکده تربیت دبیر فنی تهران(نام فعلی آموزشکده لویزان) فارغ التحصیل شد و در هنرستان توحید تهران به تدریس علوم و دروس فنی پرداخت ودر حین تدریس تحصیلات خود را تا درجه مهندسی مواد ادامه داد. در سال ۱۳۶۹ مجددا به بندر عباس رفت و این بار به عنوان معاون هنرستان رجایی این شهر و نیز دبیر شیمی مشغول به کار شد. در حین فعالیت در هنرستان بندر عباس در کنکور سراسری رشته هنر (مرحله اول) شرکت کرد و با رتبه ۹ (نهم) در کنکور سال ۱۳۷۰ پذیرفته شد اما در مرحله دوم کنکور به خاطر مشکلات شخصی شرکت نکرد و برای بار سوم در طی زندگی خود به کرج بازگشت تا کار در هنرستان توحید را ادامه دهد.

 

فعالیتهای ورزش

او به خاطر بیماری فلج اطفال که در سال ۱۳۴۸ به آن دچار شده بود مشکلات حرکتی زیادی داشت که هنوز هم از آن رنج می‌برد اما با این وجود در مسابقات دوچرخه سواری آموزشگاه‌های ایران در سال ۱۳۶۲ قهرمان جاده شد. در سال‌های ۶۲ – ۶۳ و ۶۴ بک چپ و دروازه بان تیم هنرستان و تیم منخب آموزشگاههای کرج بود. در سال ۱۳۶۶ در المپیک دانشجویان ایران در شیراز شرکت کرد. در آن مسابقات او هم عضو تیم بسکتبال و هم تیم فوتبال منتخب دانشکده‌های فنی و مهندسی تهران بود که به مقام پنجم ایران در رشته فوتبال دست یافت و در همان سال به اردوی تیم ملی دانشجویان ایران دعوت شد. این اردو هرگز تشکیل نشد زیرا در آن زمان ورزش دانشگاهی چندان فعالیت مهمی نداشت.

 

فعالیت در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

در سال ۱۳۷۲ در برنامه‌ای به نام آنچه شما خواسته‌اید شرکت کرد. این برنامه مخصوص کسانی بود که دوست داشتند تا مسابقات ورزشی را گزارش کنند. او در این برنامه به عنوان اولین نفر برگزیده شد و در طی چند هفته به عنوان گزارشگر ثابت همان برنامه کار خود در تلویزیون را آغاز کرد و رفته رفته در سایر برنامه‌های ورزشی تلویزیون نیز حضور پیدا کرد.

در زمان جام جهانی فوتبال در سال ۱۹۹۴ قرار بود به عنوان گزارشگر حضور داشته باشد اما به خاطر تغییر مدیریت و آغاز به کار شبکه سوم سیما از حضور در جام جهانی منع شد. پس از تاسیس شبکه سوم سیما نیز به مدت یک سال در مراحل آزمون و تایید نهایی باقی ماند تا اینکه برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ مسابقه فوتبال پرسپولیس با کشاورز تهران را به صورت کامل و زنده گزارش کرد. قبل از آن بیشتر در چند مسابقه به صورت چند دقیقه‌ای کوتاه در کنار گزارشگرانی چون بهرام شفیع، عباس بهروان، محمدرضا کیانوش و اسکندر کوتی کار کرده بود.

 

برنامه‌های تلویزیونی

جواد خیابانی از سال ۱۳۷۳ تا به حال در بیش از ۴۰ برنامه مختلف به عنوان تهیه کننده شرکت داشته که برخی از آنها فهرست شده‌است.

    معرفی ورزش‌ها، سال ۱۳۷۳- شبکه سوم سیما

    ایران در جام جهانی، ۱۳۷۵ – شبکه اول سیما

    جام ملت‌های آسیا،۱۳۷۶ – شبکه سوم سیما

    دیدار، شبکه تهران

    ما، شما، ورزش – شبکه سوم

    در جستجوی ورزش – شبکه دوم

    آموزش فوتبال – شبکه آموزش

    یار دوازدهم – شبکه سوم

    سفر به مسابقات پارالمپیک ۲۰۰۸ پکن

 

جوایز و افتخارات

جواد خیابانی در سال ۱۳۷۷ موفق شد جایزه بهترین گزارشگرفوتبال صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را دریافت نماید در سال ۱۳۷۸ نیز از سوی مجله سروش و با انتخاب خوانندگان این مجله بعد از حسین الهی قمشه‌ای به عنوان محبوب‌ترین چهره تلویزیونی در ایران دست یافت. در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ به عنوان بهترین مجری برنامه‌های ورزشی انتخاب شد.

 

معروف‌ترین دوستان

جواد خیابانی در طی حدود ۲۰ سال سابقه تدریس در مدارس و دانشگاههای ایران شاگردان و دانشجویان سرشناسی داشته‌است که برخی از انها را که خودش نام برده فهرست شده‌است.

 

    ناصر عبداللهی – خواننده فقید موسیقی پاپ که دوستی عمیقی با هم داشتند.

    حمیدرضا رجبی – فوتبالیست تیم‌های بانک ملی، هما، سایپا، پاس و مس کرمان

    مهدی علی بیگی – فوتبالیست

    افشار زینالی – فوتبالیست

 

مهم‌ترین سفرهای کاری

    مقدماتی قهرمانی فوتبال جوانان آسیا – ۱۹۹۶ – عربستان سعودی

    فینال جام قهرمانی فوتبال جوانان آسیا – ۱۹۹۶ – کره جنوبی

    مسابقه فوتبال ایران با استرالیا – ۱۹۹۷ – ملبورن

    جام جهانی فوتبال – ۱۹۹۸- فرانسه

    مسابقه یوونتوس – اینتر – ۱۹۹۹ – تورین

    المپیک سیدنی – ۲۰۰۰ – استرالیا

    جام بین‌المللی فوتسال دوبی – ۲۰۰۱- امارات متحده عربی

    المپیک آتن – ۲۰۰۴ – یونان

    جام جهانی فوتبال باشگاه‌ها – ۲۰۰۷ – ژاپن

    مسابقات پارالمپیک ۲۰۰۸ پکن

    مسابقات جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۱ – قطر

    مسابقات پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن

 

تدریس در دانشگاه

او پس از سه سال ترک تدریس در هنرستان مجدداً از سال ۱۳۸۱ و این بار به عنوان استاد دانشگاه جامع علمی کاربردی مشغول به آموزش و تدریس شد و در رشته نقشه کشی صنعتی و ریاضی کاربردی و علوم کاربرد مواد صنعتی تدریس می‌کند.

 

خانواده

جواد خیابانی در بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۷۴ ازدواج کرد و یک فرزند دختر به نام نگار، ۱۲ ساله دارد.

 

 جواد خیابانی, بیوگرافی جواد خیابانی, سوتی های جواد خیابانی, سن جواد خیابانی, تحصیلات جواد خیابانی, گزارشهای جواد خیابانی

 

 جواد خیابانی, بیوگرافی جواد خیابانی, سوتی های جواد خیابانی, سن جواد خیابانی, تحصیلات جواد خیابانی, گزارشهای جواد خیابانی

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

۲ دیدگاه

  1. خداوند آدمها را هم دوست ولی آدم ها با انسانها فرق داره جناب اقای جواد خیابانی یک انسان بتمام معناست جواد جان با گریه هایت مرا گریاندی الهی درد و بلا ت بخوره تو سر ادمهای بیشعور. دوست ات دارم خداوند نگهدارت باشد. موفق باشید و پیروز

  2. جواد خیابانی
    من در وجود تو، یا که تو یی در وجود من
    ای ارجمند گرامی ، کدبان جواد خیابانی
    همراه تو، من هم گریستم
    ای کاش مِهر نزد همه ارجمند بود
    آدم بدون کینه و هم بی گزند بود
    من در بدر ز کشورم و، هم ز مردمم
    در این دیار گمشده ام، راستی گم اَم
    گفتی ز زلزله و اشک ریختی
    خاکی ز غم به قلب من زار بیختی
    من هم گریستم چون تو منی، من تواَم بدان
    می دانمت که چه ها میکشی تو مرد
    می فهممت چه کشیدی در این نبرد،
    درد تو درد من بی وطن بوَد، در این دیار سردرگم اَم
    از ریشه دورم و، دورم ز مردمم
    ویرانه ام، در این دیار، بیگانه ام
    آری جواد تنها تو نیستی که پُر از مهر میهنی
    هر گز نکن تو آرزوی مرگ و نیستی
    خود را شناس تا که بدانی توکیستی، بر پا بمان، تا گرهی واکنی ز بند
    آری جواد بمان تو بزن بشکن و بخند کالیفرنیا ۲۵ فروردین ۱۳۹۶

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا