زهرا کریمیان(صحرا)

‍ حالا که از من دوری مراقب خودت باش. مراقب اشک هایت که بی من نریزند. مراقب دلت که بی من نگیرد. مراقب خنده هایت که بی من کسی نبیند. مراقب دست هایت باش. چشم هایت حتی این ها همه اش امانت است پیش تو حالا که دستم از دست هایت کوتاست آغوشم از آغوشت دور مراقب بی قراری هایت باش. مبادا بی من کسی…

‍ ' مُهم نیست که شانه‌هایَت تجسم است و آغوشت خیال همه یادت اینجاست نگاهَت ... صدایَت ... خنده‌هایَت ... دیگر چه می‌خواهَم ...!؟ #علی_قاضی_نظام ما را در کانال تلگرام همراهی کنید?? @Dekogram?

‍ ‍ ' چقدر سخت است دوست داشتن ڪسی از راه دور !! اینڪہ نتوانی هر وقت دلت خواست او را ببینی ؛ نتوانی در چشمان زیبایش نڪَاه ڪنی و دوستت دارم را فریاد بڪشی .. چقدر سخت است .. اینڪہ نتوانی وقتی دلت هوایش را ڪرد محڪم بغلش ڪنی و طعم شیرین لبهایش را بچشی ؛ شبها نباشد تا سر روے سینہ‌ات…

برشی از کتاب چه غریبانه جهانم خالی از تو می‌شود وقتی که می‌دانم تمامت سهم دیگریست? چشمانت قانون مرداب را داشت هر آنچه از من گرفت پس نداد..... جهت سفارش و تهیه کتاب با امضای نویسنده با آیدی تلگرامی Sahra_karimian1373@ در ارتباط باشین

صدایم کن! تا طنین صدایت نفسگیرم کند دیوانه‌ام کند نه اصلا؛ عاشق ترم کند ... بگذار از تمام تو که سهم من نیست تنها خیالت برای من باشد تا نیمه شب‌ها وقتی دلتنگی را به آغوش می‌کِشم با صدای خیال تو آرام شوم به من بگو! تَهِ کدام کوچه‌ی بن‌بست ایستاده‌ای؟ دلم آغوش امن می‌خواهد.

«سهم نگاه» بیا داشته هایمان را تقسیم کنیم نفس‌هایم برای تو فقط نگاهت نگاهت آه؛ فقط نگاهت برای من کافیست

فقط یک قدم مانده تا تنهایی را چنان به آغوش بکشم که همه بدانند مرگ آرزوها چیزی جز هم قدم شدن با تنهایی نیست #صحرا

‍ مژده به دوستان و علاقه‌مندان رمان‌های جذاب و عاشقانه ? کانال اختصاصی رمان های عاشقانه‌ی #زهراکریمیان(صحرا) حق عضویت هر نفر فقط و فقط۱۵۰۰۰هزار تومان? حق عضویت محدود❌ عجله کنید تا قبل از چاپ با کمترین هزینه و بدون سانسور بخونین?‍♀ نویسنده‌ای که با قلمش تمام قلب‌های عاشق رو به لرزه…

خواستم از تو بنویسم؛ قلم شکست خواستم لبخندت را نقش لبانم کنم؛ یاد نبودنت اشک را مهمان ناخوانده‌ی چشمانم کرد خواستم پیراهن جا مانده ات را به آغوش بکشم؛ باد وزید و پیراهنت را دزدید رو به آسمان نداشتنت را ضجه زدم بغض خدا هم ترکید و برای تمام شهر و دلتنگی هایم عطر تو را بارید #زهرا…

من از عشق تو فقط درد انتظارش را کشیده‌ام و بس! هر شب مقابل آینه ایستاده ام و به آدم خیالی پشت سرم با لبخند گفته ام - میشه بغلم کنی؟؟؟؟؟ من هر شب پشت این همه تنهایی نداشتنت را های های گریسته ام وای که هر شب تکه‌ای از من لا به لای خاطراتت مرده است و زنده نشده است. #زهرا کریمیان(صحرا)

نمی‌دانم تو را میان واژه‌ها گم کرده ام یا که واژه ها به کما رفته‌اند نمی‌دانم انگار اینبار خودم را هم گم کرده ام تکه‌های پازل دلم را کنار هم می‌چینم تمام که می‌شود نفسم بند می‌آید مات و مبهوت چشمان قاب گرفته‌ی درون پازل می‌شوم چشم‌هایی شبیه چشم‌های خودم به چهره اش می‌نگرم آه؛ چقدر…