گفت و گو با علی قمصری نوازنده کنسرت عبور

گفت و گو با علی قمصری نوازنده کنسرت عبور

 

علی قمصری, کنسرت عبور, بیوگرافی علی قمصری, سن علی قمصری, آهنگهای علی قمصری, گفتگو با علی قمصری, مصاحبه با علی قمصری, سایت علی قمصری, عکس علی قمصری, آهنگسازی, نوازندگی, محمد معتمدی, همسر علی قمصری, کنسرت های علی قمصری, Ali Qamsari

 

کنسرت «عبور» با آهنگسازی و نوازندگی علی قمصری و خوانندگی محمد معتمدی، کاری بود که مشابه آن متاسفانه در جشنواره موسیقی فجر کمتر دیده می‌شود. اثری که اگر چه شاید مخاطب عام موسیقی (که این سال‌ها بسیار به شنیدن آثار تکراری خو گرفته‌اند) را جذب نکند، اما برای اهالی این هنر، می‌تواند بسیار راهگشا و جریان ساز باشد.

در ارتباط با اجرای این کنسرت که جمعه دوم اسفند هم در دو نوبت در تالار وحدت روی صحنه رفت، گفت‌و‌گویی با علی قمصری انجام داده‌ایم.

 

با اینکه دوم اسفند کنسرت «عبور» را روی صحنه اجرای عمومی کردید، چه شد که قبلش همین رپرتوار را به جشنواره موسیقی فجر آوردید؟

برای نخستین بار بود که در جشنواره موسیقی فجر حضور پیدا کردم. دلیلش هم این بود که با آمدن علی مرادخانی به معاونت هنری وزارت ارشاد و به ویژه با مدیریت پیروز ارجمند بر دفتر موسیقی، تغییراتی در حال اتفاق افتادن است، قول‌هایی داده شده و… که می‌تواند برای نسل بعد از ما راهگشا باشد. این تحولات امیدی را پدید آورده که بعد از مدت‌ها کمی اعتماد اهالی موسیقی را جلب کرده است. امیدوارم مسوولان بتوانند پاسخ این امید و اعتماد را بدهند، چرا که در غیر این صورت، یک یاس مضاعف به وجود خواهد آمد.

 

آیا سال‌های قبل هم برای شرکت در جشنواره پیشنهاد دریافت کرده بودید؟

بله بسیار. اتفاقاً دو سال پیش برای شرکت در جشنواره موسیقی فجر، یک پیشنهاد نجومی به من داده شد که نپذیرفتم. اما امسال با اینکه پیشنهاد مالی خیلی کمتر از گذشته بود، به‌‌ همان دلیل‌ها که گفتم به جشنواره آمدم. از سوی دیگر جشنواره امسال از نظر هنری غنی بود و نباید آن را یک رویداد مناسبتی به شمار آورد که شاهد اجرای کارهای سفارشی است. استقبال خوبی هم از آن شد که امیدوار کننده است.

 

کنسرت «عبور» در جشنواره موسیقی فجر

من اعتقاد ندارم که همیشه باید با جریان عرف همراه شد. ما باید فکر و تصمیم خودمان را داشته باشیم. در زمان درست باید حرکت درست انجام دهیم و شرایط روز را درک کنیم. بر این اساس بود که پیش از این در جشنواره موسیقی فجر شرکت نمی‌کردم و امسال حاضر شدم. البته ممکن است سال بعد هم با توجه به شرایط زمانی، تصمیمی دیگری بگیرم.

 

گویا نسبت به واژه «مناسبتی» و «سفارشی» حساسیت دارید. درست است؟

به طور کلی من خیلی دوست ندارم مقابل سیاسیون برنامه اجرا کنم یا کار هنری‌ام را به رویداد‌ها و رفتارهای سیاسی ربط دهم. وقتی آنان یک قدم جلو می‌آیند و مدیریت لایقی را انتخاب می‌کنند، به شرط حفظ استقلال هنری می‌توان فرصتی به مسئولین داد. کارنامه 10 سال گذشته من نشان می‌دهد که من نه کار مناسبتی اجرا و نه با صدا و سیما همکاری کرده‌ام.

 

چرا با صدا و سیما همکاری نمی‌کنید؟

همیشه از طرف صدا و سیما علاقه و دعوت به همکاری بوده است. حتی یک بار پیشنهاد وسوسه انگیزی هم برای یک کار چهار زبانه شد که نپذیرفتم. واقعیتش تا وقتی قوانین بنیادین، رویکرد و نگاه نامناسب صدا و سیما به موسیقی عوض نشود، با آنان همکاری نمی‌کنم. در حالی که موسیقی همه کشورهای دنیا با رادیو و تلویزیون‌هایشان به مردم معرفی می‌شود، خیلی خنده دار است که در قرن بیست و یکم، صدا و سیمای ما درگیر مسائل مبتذلی چون نشان دادن یا ندادن ساز است. این عملکرد غلط صدا و سیما، باعث شده که نسل جوان از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای با سازهای غربی چون گیتار آشنا باشد، اما حتی اسم تار و کمانچه را نشنیده باشد. در این وضعیت، من اگر تن به شرایط صدا و سیما بدهم، شرمنده نسل آینده خواهم شد.

 

اگر موافق باشید، از مسائل مدیریتی و سیاست گذاری موسیقی کشور بگذریم و به خود کنسرت «عبور» بپردازیم؛ برنامه‌ای که از نظر تکنیکی و هنری در سطح بالایی قرار دارد، بر پایه فرهنگ و هنر خودی شکل گرفته و نوآورانه و جسارت آمیز است. از این خطر کردن‌ها نمی‌ترسید؟

به طور کلی اعتقاد دارم برخورد جامعه خیلی مهم است. جامعه باید هنرمند را مشتاق به زدن حرف تازه کند. در حال حاضر جامعه هنرمندان را هول می‌دهد به سمت تکرار خودشان. برای همین این روز‌ها بیشتر اهالی موسیقی کارهای گذشته‌شان را اجرا و با احساسات نوستالژیک مردم بازی می‌کنند. این طوری آفرینش هنری سهم کم تری در جامعه هنری ما پیدا کرده و تکرار و خطاب قرار دادن عاطفه مردم پر رنگ‌تر شده است. عجیب آن است که هنرمندان خارجی هم وقتی به ایران می‌آیند، همین رویه را در پیش می‌گیرند؛ مثل اجرای رامیز قلی اف از جمهوری آذربایجان که هدف اصلی کنسرتش برانگیختن حس نوستالژیک مردم بود. این وضعیت و شرایط نیاز به تحلیل جامع و مفصل دارد تا آسیب‌شناسی شود و درمانی برایش پیدا کنیم.

 

در مقابل این جریان حاکم، کنسرت «عبور» یک رپرتوار کاملاً ایرانی با طعم و سلیقه امروزی بود. این کار با اینکه یک نقشه از پیش تعیین شده داشت، اما سرشار از حس لحظه و آن نوازندگان و خواننده بود؛ چیزی شبیه بداهه نوازی. در این باره توضیح دهید؟

بداهه در کار من اصلاً به معنی هرج و مرج و حدودی نوازی نیست. بخش نخست کنسرت با اینکه بداهه بود، اما یک معماری از پیش تعیین شده داشت. من بداهه را اوج کار یک هنرمند می‌دانم. اینکه در موسیقی ایرانی می‌شنویم کسی می‌گوید بداهه نواز است، اما نت را نمی‌تواند بخواند یا آهنگسازی نمی‌داند، ظلم به مقام بداهه نوازی است. در یک اجرا، کار زمانی خوب است که مخاطب نتواند مرز بداهه و غیر بداهه را حس کند یا تشخیص دهد. در همین بخش من از تمام مکاتب تار نوازی استفاده کردم، البته بعلاوه آنچه که خودم داشتم.

 

در بخش دوم کنسرت، با افزوده شدن سازهای زهی غربی به کار، حال و هوای متفاوتی پدید آمد.

در بخش دوم که سازهای زهی غربی اضافه شدند، یک اتفاق تازه در فواصل موسیقی ایرانی افتاد. ویولن‌ها و ویولن سل لحن موسیقی ایرانی داشتند بدون آنکه یادآور نوازندگان دهه‌های 40 و 50 خورشیدی باشند. در این بخش مایه گردی‌های زیادی داشتیم، تا آنجا که در یک قطعه بیشتر فضاهای مدال را گشتیم. این در حالی است که در عرف و سابقه موسیقی ایرانی، حداکثر دو مایه گردی در یک دستگاه صورت می‌گیرد.

 

خیلی از کارهایی که تکنیکال هستند، خشک از کار در می‌آیند و به دل مخاطبان نمی‌ نشینند. اما در کنسرت «عبور» این حس در من مخاطب ایجاد نمی‌شد.

تکنیک یکی از مولفه‌های موسیقی ماست که هیچ‌گاه در بند آن گرفتار نمی‌شویم بلکه تلاش می‌کنیم که برای بیان ایدهٔ کلی از آن استفاده کنیم. از طرفی موسیقی جدی قرار نیست مخاطب را فراری دهد و ما هم برلزوم وجود ابعاد زیبایی‌شناسی در کارمان تاکید داریم.

 

شما با خوانندگانی چون همایون شجریان، علیرضا قربانی، وحید تاج و محمد معتمدی کار کرده‌اید. وقتی آهنگی را می‌نویسید و می‌سازید، چقدر برایتان فرق می‌کند که چه کسی قرار است با آن بخواند؟

صد درصد فرق می‌کند که خواننده کیست. اینکه توانایی‌هایش کدام است، احساس روی صحنه‌اش به چه صورت بروز می‌یابد، جنس صدایش چیست و… به همه این‌ها باید فکر کرد و با باقی عناصر سازنده کار در هم آمیخت.

 

بعد از کنسرت «برف خوانی» این دومین بار است که با محمد معتمدی همکاری می‌کنید. از ویژگی‌ها و توانایی‌های او بگویید، به ویژه از حس گرمی که او هنگام خواندن دارد.

با محمد معتمدی وقتی کار می‌کنم، احساس‌‌ رها شدن در یک دشت را دارم بدون آنکه از پرت شدن به دره بترسم. با او هم زمان احساس رهایی و امنیت می‌کنم. یک مولفه اصلی او این است که صدایش تقلیدی نیست. او خواننده‌ای است که صدایش تقلیدی نیست و از نظر هنری و شخصیتی، بسیار بکر و خاکی است. برای همین است که در اروپا خیلی موفق شد، چون آنان دنبال چنین هنرمندانی می‌گردند.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا