دلنوشته احسان علیخانی درباره ماه عسل 92

دلنوشته احسان علیخانی درباره ماه عسل 92

 

 

برنامه تلویزیونی «ماه عسل» که در ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه سه سیما رفت از موفق‌ترین برنامه‌های تلویزیون است که امسال به تهیه‌کنندگی و اجرای «احسان علیخانی» روی آنتن رفت. علیخانی در این برنامه با استفاده از حضور مردم و قصه‌هایی که برای گفتن داشتند، درست در ساعات منتهی به افطار که شاید رمقی برای روزه‌داران باقی نمانده باشد، جمعیت بسیاری از مخاطبان را پای تلویزیون نشاند. چه آنها که روزه می‌گرفتند، چه آنها که نمی‌گرفتند و این یعنی برگ برنده برای تلویزیون.

اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد، پیدا شدن محمدطاها کودکی که از سوی آدم‌رباها دزدیده شده بود و یا پیدا شدن پدر و مادر یک شهید گمنام که از طریق «ماه عسل» ماجرای آن پیگیری شده بود، همچنان سونامی این برنامه را در سال ۹۲ خیزنده نگه‌ داشت. پس از وقوع این اتفاقات از «احسان علیخانی» خواستیم تا درباره این اتفاقات خوب صحبت کند و او البته ترجیح داد به جای حرف زدن بنویسد.

آنچه در ادامه می‌خوانید، نوشته «احسان علیخانی» است که درباره اتفاقات اخیر نوشته است:

 

بسمه تعالی

قبل از نوشتن در مورد حال این روزهای حقیر و تمام شدن ماه عسل ۹۲، ذکر نکاتی را برای آرامش خودم ضروری میدانم

تشکر صمیمانه از مردم و مخاطبین ماه عسل بابت تحمل بنده در طول ماه مبارک رمضان، عذرخواهی و ابراز شرمندگی نسبت به چند هزار بزرگوار که از راههای دور و نزدیک برای نشست نقد و بررسی ماه عسل در فرهنگسرای رسانه حضور پیدا کردند. بدلیل اینکه امکان بیان قدردانی و سپاس بنده نسبت به حضور این عزیزان در محل برگزاری مهیا نشد، عذر تقصیر دارم و منت دار لطف و محبتشان هستم.

***

ماه عسل ۹۲  تمام شد؛ اما هنوز نفس مهمانانش معجزه می‌کند و در تماشای این معجزه آنقدر سر مستم که خستگی در کردن بعد از

3 ماه کار نفس گیر را فراموش کردم

ماه عسل تمام شده و دلیلی برای بیداری ندارم اما خوابم نمی‌برد، بیدار بیدارم و خوابی را تماشا می‌کنم که از ترس تمام شدنش جرأت بستن چشمانم را ندارم.

لبخندهای شاهین و تولد ۲ واژۀ روی لبانش ( بابا – مامان ) و طولانی تر شدن صف ، نه برای بنزین نه برای نان نه برای فیلم ، برای خود زندگی، برای بخشیدن زندگی، طولانی‌تر شدن صف خواهش مردم برای پدر مادر دار شدن هزاران شاهین سرزمینم.

تماشا کردم صف طولانی مردم برای امضای اهداء عضو بعد از معجزه واژه‌های مادر مهران، از زنده بودن فرزندش و شنیدن صدای قلب مهران در سینه علی در ماه عسل

چقدر طولانی شد صف برای صاف کردن حساب بدهکاران پشت میله‌های زندان وقتی عرشیا نامه آزادی پدرش را در ماه عسل خواند و گریست و خندید و آرام شد.

چه صفی شد برای تبریک گفتن به پدر و مادر محمد طاها وقتی برگشت به خونه و فهمیدیم حتی دزدان محمد طاها هم ماه عسل می‌بینند. دزدانی که،عاطفه سرقت کردند نه جیب مردم را ؛ اما ثابت کردند که هنوز بغض پدر و مادر محمد طاها از نبودن بچه در منزلشان مهم تر است و شاید امروز در صف خواهش برای آمدن دوستان بی شمار شاهین به خانه خود باشند و آرزو دارم روزی روی صندلی ماه عسل بنشیند و بپرسم چرا محمد طاها را ۵ میلیون، در دروازه غار تهران از سارقین خریدید؟؟!!

شاید من و منتقدان محترم و ناراحت به حضور شاهین در برنامه جوابهای خوبی بشنویم …… و بپذیریم، که دیکته نانوشته طرح این موضوع مهم در ماه عسل با چند غلط قابل قبول است.

حالا با طولانی تر شدن صف برای در آغوش گرفتن امسال شاهین و پدر و مادر دار شدن آنها، خدا کند که  ما تسهیل و تسریع شدن این امر مهم را در کنار تمام دقت‌ها و وسواس‌ها نسبت به آتیه این بچه‌ها از جانب مسَولین شاهد باشیم. شاید جستجو و التماس برای بچه‌دار شدن از دروازه غار به دروازه مراکز و موسسات نگهداری این بچه‌ها منتقل شود.

راستی چه صفی شد برای سلام کردن و لبخند زدن به مادری که مبتلا بهHIV شده وقتی که گفت شوهرم را بخشیدم چون نمی‌دانست با من و زندگی چه کرده است. او گناهش عدم آگاهی بود و من رسالتم بعد از مرگ او در آغوش گرفتن فرزندانم و فریاد زدن آگاهی و زندگیست.

چه صفی شد برای تماشا کردن اولین آغوش پدر برای شیرین بعد از ۳۰ سال جدایی که به جای همدیگر، مواد مخدر را بغل کرده بودند و از هم دور تر شدند اما هر دو قهرمان شدند که هم اعتیاد را شکست دادند و هم یکدیگر را فتح کردند.

چه صف سخت و دشواری شد درب خانه اولیای دم برای بخشیدن قاتل عزیزشان. بعد از حضور پدر و مادر بابک شکوفی در ماه عسل وقتی دیدیم که بعد از ۶۰ ثانیه از اعدام قاتل، هراسان فریاد «بخشیدیم» سر دادند و گریه می‌کردند نه به خاطر بخشیدن قاتل، «گفتند گریه می‌کردیم که خدایا  شکرت که اعدام تمام نشد و زنده ماند تا ما مثل قاتل فرزندمان ، زندگی را از کسی نگیریم».

مجال کوتاه است برای شمردن تمام خوش‌رقصی‌های مهمانان ماه عسل در ثانیه‌های طلایی منجر به افطار و صف های طولانی مردم برای زندگی کردن.

اما از طولانی شدن یک صف بعد از ماه عسل لرزیدم، وقتی تماشا کردم صف طولانی مادران منتظر برای بازگشت پلاک، کلاه ، یک تکه استخوان از پیکر فرزند شهیدشان، وقتی جعفر زمردیان گفت شهیدی آمد به جای من دفن شد تا پدر و مادر کر و لال بی قرار من آرام بگیرند و تنها آرزوی من بعد از ۲۷ سال پیدا کردن پدر و مادر این شهید است و هر کاری کردم نشده و چه صفی شد از خیل مادران چشم انتظار با دیدن عکس این شهید در ماه عسل، که تمام آرزویشان این شد «شاید این عکس کمرنگ، عکس بچه من باشد».

هر کاری کردیم نشد تا عید فطر، انگار قرار نبود من اعلامش کنم. حتماً گفتن این خبر بزرگ بعد از ۲۷ سال اندازه من نبوده، اما خدا خواست و شد

مادر ایرج خرم جاه پیدا شد از روستای سیبستان هشتگرد و ماند برای به نام کردن مزار شهیدش

اما مابقی مادران منتظر دوباره برگشتند بالای سر مزار شهیدان گمنام و شاید باز شنیدند:

به هر تابوت خالی که رسیدی

بغل کردیش گفتی بسه برگرد

آخه تنها واسه تابوت خالی

مگه چند سال میشه مادری کرد

یه سنگ خالی و یک عمر با عشق

 نشستی با یه دریا پاک کردی

آخه جای منی که زندگیتم  

چجوری یه پلاک و خاک کردی

نشستی حقتو از من بگیری

نشستی دست و پاهامو بیارن

نشستی بلکه، شاید بعد یک عمر

یه روزی استخونامو بیارن

اگه تنها به دریا دل سپردم

ببین پشتم یه دریا مرد مادر

یه روزی با من از این سنگر سرد

یه لشگر مرد بر می گرده مادر

 

در پایان شهادت می‌دهم که اگر اتفاقات خوبی برای ماه عسل افتاد حتی ثانیه‌ای شک ندارم که فقط خواست و اراده الهی بود و معجزه نفس‌های مردم و صداقت، سادگی و بی‌آلایش بودن مهمانان ماه عسل که خود خود مردم بودند و اگر اندک سهمی برای بنده بعنوان تهیه کننده و مجری ماه عسل، کریمانه قائل هستید، لطفاً برای من دعا کنید که خداوند آبروی مرا در پیشگاه شما و محضر خودش حفظ کند.

4 صبح چهارشنبه ۳۰/۵/۹۲

خبرگزاری فارس-مریم فیروزفر

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

۱۰ دیدگاه

  1. سلام وخسته نباشید به عوامل این سایت وعوامل ماه عسل که بدون اقرار مردونه پشت صحنه وجلوی صحنه تلاش میکنن
    به نظر من دکور این برنامه یه معنی بسیار زیبا داره که اون اینه که مهمونای ماه عسل مثه صدف میمونن که برای ماهویدا وپیدا نشدن وما از طریق این برنامه با لحظه ایی از زندگی این انسان های شریف آشنا میشیم واین یکی شدن وزندگی کردن با لحظه ایی از زندگی هرکدوم از این آدما تواین ماهی که نفس کشیدنم توش ثوابه خیلی ارج واهمیت داره قطعا این یکی شدن بالحظه ایی از زندگی این آدما اگه در ما صورت بگیره یه تحول ودگرگونی عجیبی در ما به وجود میاره وما اینو قطعا مدیون تمام عوامل ماه عسل هستیم
    درباره آقای علیخانی باید گفت که ماه عسل به مجری نیاز داره که خودشو از مردم جدا ندونه وصاف وصادق باشه که آقای علیخانی با اجرا وتجربشون اینو نشون دادن
    فقط از همه ی عوامل برنامه ماه عسل میخوام که ما رو به خاطر همه ی انتقادای عجولانه وپیشنهادای غیر سازندمون ببخشن وحلالمون کنن
    همین خسته نباشید وخیلی خیلی ممنون دوستدار شما
    یاعلی

  2. باسلام ممنون ار برنامه ماه عسل
    فقط یه خواهش از آقای علی خانی داشتم لطفا کاری نکنید که یک پدر در برنامه‌ی شما حاضر شود و در یک برنامه ی زنده و جلوی یک ملت ازش بخواهید از خون به ناحق ریخته‌ی فرزندشون که به طرز فجیع ریخته شده بگذرد ضمن آنکه آزادی قاتل ظلم به جامعه و بشریت است مثل اینه که شما وساطت اراذل را برای آزادیشون بکنیی
    خواهشا این کارهای اشتباه را انجام ندهیدنگذارید قبح این گناه بزرگ شکسته شود شماخودتون را جای آن بنده خدا بگذارید اگر یک جوان منحرف با خنجر فرق برادرتون را بشکافد و نذاره نیروهای کمکی برسند تا اینکه برادرتون در مظلومیت کامل در خون خودش زجر کش بشه چه حسی بهتون دست میده؟ حال آیا میتوانید حرفی از بخشش بزنید؟مطمئن باشید آزادی قاتل قتل دیگری را به همراه دارد
    با تشکر

  3. آقا احسان اول از همه به پدر و مادر محترمتان بی اندازه تبریک می گویم که پسر مومن و پاکی همچون شما را پروراندن.شما که اینقدر به خدا نزدیکید برای ما دعا کنید که حال دل ما هم مثل شما خوب باشه.از خداوند مهربان برای شما بهترین ها رو خواستارم .انشا… که همیشه اون بهترینی که خدا براتون در نظر گرفته و به صلاحتونه براتون پیش بیاد.

  4. اقااحسان شما کسی هستی که همه ی ادمارو سر یه ساعت مقررمیشونی پای یه قاب جادویی ولی بهتره بگیم یه قابی که باتلاش تو جوری شده که واقعیت هارونشون میده ب خودت ببال ک همیشه توقلب مردم کشورتی امیدوارم همیشه جاودان باشی………طرفدار۱۵ساله شما

  5. نمیدونم ازکجاوچه جوری شروع کنم ولی میخوام بگم لحظه های شیرین نزدیک به افطاربانفسهای ماه عسل ومهموناش تودلم غوغایی به پامیکنه واقعااینوازته دلم میگم باوجوداینکه توتولحظه هایی که ماه عسل رومیبینم اشکام امون نمیدن ولی باورکو اقااحسان گریه کردن پای برنامتون اونم لحظه افطارواقعاجزء شیرین ترین لحظه های زندگیم بوده وهست امیدوارم همیشه تنتون سالموپشتتون فقط وفقط بخداگرم باشه وبس.

  6. آقا احسان دستت درد نکنه همه میدونیم شما برای این برنامه چقدر زحمت کشیدید و هرسال ماه رمضان مارو قبل افطار جوری پای تلویزیون نشوندید که گرسنگی قبل افطار رو فراموش کردیم, ممنون از اینکه هستید.
    امیدوارم همیشه موفق باشید

  7. إحسان عزیز مثل همیشه محکم واستوار باش شک نکن خدا وند زحمات تورا دیده وتو را نه تنها نمیگذارد بلکه آبرویت هم به خطر نمى افند فقط بیشتر إز همیشه مراقب خودت باش
    إز اینکه هم وطوى مثل تو دارم به خود می بألم وبه مادرت تبریک میگویم
    با موفقیت روز افزون و سلامتى همیشگى

  8. باسلام احسان جان خسته نباشید میگم هم به شما هم به صداقتت که داشتی هر کاری کردی برای شهرت پول نبو و همه دست اندر کاران که با تلاش طاقت فرسا این برنامرو تدارک دیدن دوست دارم برای اینکه همیشه خودتی

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا