مصاحبه خواندنی با بهنوش بختیاری

مصاحبه خواندنی با بهنوش بختیاری

 

 

بهنوش بختیاری از اینکه دوست ندارد تنها با نام یک بازیگر طنزپرداز شناخته شود، از دردسرهای شهرت و اینکه برخلاف تصور مردم بازیگران آدم‌های پولداری نیستند و همچنین از اجاره‌نشینی و داشتن فرزندخوانده سخن گفت.

شاید بتوان گفت اولین کار طنز بهنوش بختیاری که در آن به خوبی دیده شد سریال "خانه به دوش" به کارگردانی رضا عطاران بود آنهم در نقش دختری که بینی‌اش را جراحی کرده بود و دوست داشت شوهر کند. بعد از آن در سریال ها و مجموعه های تلویزیونی طنز مثل "جایزه بزرگ"، "شب ها برره"، "باغ مظفر" و "چارخونه" به کاراکتری طنزپرداز تبدیل شد. تیپی که خودش در انتقاد به آن می گوید نباید اجازه می داد تا این برچسب طنز برای همیشه رویش باقی بماند به همین دلیل هم در دوره ای تصمیم گرفته است به خودش توقف بدهد تا بتواند در نقش های متفاوت نیز بازی کند.

شاید همین تصمیم باعث شد که در این سال‌ها تجربه‌های متنوع‌تری داشته باشد ولی این روزها باز به گوش می‌رسد که قرارست در نقش یک پرستار در نمایش "پسران آفتاب" در اجرای جدید این اثر به کارگردانی سیامک صفری در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه برود.

بهنوش بختیاری متولد سال ۱۳۵۴، دانش‌آموخته ادبیات فرانسه است و به قول خودش که می گوید آدم باید مهارت هایش را همیشه بالا ببرد، دست به کارهای زیادی زده است. در عرصه هنر هم از منشی گری صحنه گرفته تا بازی تئاتر و سینما و تلویزیون و حتی آموزش بازیگری همه نوع کاری را تجربه کرده است. اگرچه بیشتر در همین مسیر بازیگری گام برداشته اما معتقد است تجربه های نو و ریسک کردن در حوزه های مختلف را دوست دارد. به طور مثال از نقش خود در آخرین فیلمی که بازی کرده است با نام "گاهی تلخ گاهی شیرین" می گوید که یک نقش کاملا جدی و درام است.

وی در این گفتگو از فعالیت های خود در حوزه هنر و بازیگری گفت و اینکه دوست ندارد با نام یک بازیگر طنزپرداز شناخته شود و به تعبیر خودش نخواهد گذاشت این برچسب رویش باقی بماند. بختیاری همچنین از بازیگری و دردسرهای شهرت و حواشی آن سخن گفت و اینکه باریگری و آنچه که در مورد دستمزدهایش گفته می شود بیشتر حاشیه سازی است وگرنه گاهی می شود که بازیگران دستمزد یک فیلم را تا مدتها دریافت نمی کنند. او این روزها مشغول آموزش در کلاس بازیگری است و می گوید هنرجویانش که بعضی از آنها به لحاظ سنی جای پدر و مادر او هستند پتانسیل و انرژی بالایی برای بازیگری دارند.

گفتگوی ما را با این بازیگر می‌خوانید.

 

*مردم شما را به عنوان یک بازیگر طنز می‌شناسند. خودتان از طنزپرداز بودن راضی هستید؟

البته من با هدفی جدی وارد عرصه بازیگری شدم و بعد به سمت کار طنز کشیده شدم. البته این خیلی خوب است که آدم شادی‌آور باشد اما من اینگونه نیستم که بگذارم برچسب طنز رویم باقی بماند.

 

*پس می خواهید ژانرهای دیگر را هم تجربه کنید؟

بله. من اخیرا در فیلمی به نام  "گاهی تلخ گاهی شیرین" به کارگردانی مهدی عابدینی بازی کردم. البته به احتمال زیاد اسمش تغییر خواهد کرد. این فیلم قرار است به جشنواره فجر امسال برسد. من نقش اول درام این کار را دارم و این اولین بار است که یک نقش جدی را بازی می کنم. این فیلم سه پرسوناژ اصلی دارد که داریوش ارجمند یکی از آنهاست.

 

*این نقش برای کسیکه همیشه طنز بازی کرده است، سخت نبود؟

خیر. حتی به مراتب راحت‌تر هم بود. من اساسا به عنوان بازیگر طنز وارد این حرفه نشدم بلکه نقش‌های طنز به تدریج برایم اتفاق افتاد. من از تئاتر شروع کردم. ۲ کار با محمد رحمانیان داشتم که متاسفانه به دلایلی به مرحله اجرا نرسید. هدف من طنزپرداز بودن نیست من برای ارضای روحی و هدفم وارد این حرفه شدم و نمی خواهم بازیگری را به صورت یک بعدی دنبال کنم. این را می دانم که بازیگر اگر به تکرار برسد برای مردم دلزده می شود. برای همین هم گاهی پیشنهادهای زیادی را در تلویزیون رد کرده ام زیرا از تکراری شدن ترسیده ام و از خیلی از پول ها و موقعیت ها می‌گذرم.

 

*شما این روزها درگیر سربال "عصر پاییزی" به کارگردانی اصغر نعیمی هستید. آیا نقشی که اینجا دارید با دیگر نقش‌هایی که داشته‌اید متفاوت است؟

نقشم در این سریال یک دختر عقب‌مانده ذهنی است البته نه به لحاظ جسمانی بلکه بیشتر از نظر روحی. احساس کردم این نقش دنیای لطیف و زلالی دارد و شاید با باقی نقش های طنزم متفاوت باشد. این نقش را هم بعد از مدتی بازی کردم چون در زندگیم اهل توقفم و نمی خواهم هر کاری را بازی کنم.

 

من افتخار همکاری با اصغر فرهادی، اصغر توسلی و اسماعیل میهن‌دوست را دارم اما همان زمان هم هنگاهی که احساس کردم دارم به تکرار می رسم، مسیرم را عوض کردم و به سراغ تجربه کار در حرفه منشی گری صحنه پرداختم. با داریوش مهرجویی، مهدی صباغ‌زاده، مسعود آب‌پرور، کیانوش عیاری و … کار کردم و حتی زمانی هم در حوزه کودک فعالیت داشتم.

 

*چه دلیلی باعث شده است همه این حرفه‌ها را دنبال کنید؟

بازیگری در تمام ژانرها برای من هدف بوده است؛ اینکه بتوانید کاری را انجام دهید که با کارهای قبلی شما تفاوت داشته باشد. متاسفانه در ایران وقتی یک نفر در حوزه ای جا می افتد و شناخته می شود دیگر او را صرفا در همان مسلک می شناسند. به نظر من اکبر عبدی در حوزه کاری خود واقعا ستودنی است همه نوع نقشی توانسته بازی کند که البته به او محول شده است.

 

*یعنی کارگردانان و فیلمسازان باید نقش های متفاوت را به بازیگران پیشنهاد دهند؟

بله. باید به توانایی بازیگر اعتماد داشته باشند و در این صورت دیگر نباید از ریسک کردن بترسند. خود من همیشه در زندگی از ریسک کردن و تجربه های جدید استقبال کرده ام. حتی اگر دوستانم به من انتقادی داشته باشند آن را با جان و دل می پذیرم و اصلا برای همین بود که خواستم مدتی را به خودم توقف دهم.

 

*چه شد که احساس کردید به این توقف نیاز دارید؟

دوستانم و طرفدارانم به من گفتند که دوست داریم تو را در نقش‌های متفاوت ببینیم. فکر کردم باید به خودم و کارگردان ها مهلت بدهم و بعد روی مهارت های خودم کار کنم. به نظرم درست می‌گویند.

من در کارم رابطه های آنچنانی نداشته ام و نمی خواهم داشته باشم همیشه هم در این موارد به توصیه های پدرم گوش کرده ام اینکه خوش‌نامی اعتبار و آبروی آدم بهترین سرمایه است و سعی کرده ام هیچ وقت از ضابطه ها استفاده نکنم. من غرور بختیاری دارم و معتقدم اگر قرار است از دیگران بالاتر باشم و چیزی من را بالا ببرد مهارت های من است نه زیبایی های ظاهری یا دوستی ها. البته نمی گویم که همکارانم از این ضوابط استفاده می کنند اما من اینگونه نیستم.

 

*ظاهرا کلاس بازیگری هم دارید و در این زمینه هم آموزش می دهید؟

بله. برای اولین بار در مقام آموزش بازیگری در کلاس حاضر شده‌ام. احساس می کنم با اتود زدن در کنار دانشجویان، خودم هم یاد می گیرم. کتاب هایی را برای ارتقای دانشم در این کلاس ها مطالعه می کنم. مکتب کمدی ایران را تدریس می کنم حدود دو ماهی هست که این کلاس ها دایر شده و من در کنار کامبوزیا پرتوی، جواد طوسی، فرهاد توحیدی و … مبانی بازیگری کمدی را آموزش می دهم و براساس کتاب هایی که می خوانم متدهای جدیدی را در کلاس کار می کنیم که بیشتر عملی و اکتیو است.

 

*به نظر شما بازیگری آن هم در حوزه طنز آموزشی و اکتسابی است یا طنزپردازی امری غریزی است؟

من به هنرجویانم هم گفته ام که بازیگری در نهایت آموزش‌دادنی نیست. به طور غریزی آدم ها استعدادی را در وجودشان دارند و بعد ما این استعداد را پیدا می کنیم. زمان زیادی بود که این کلاس‌های بازیگری به من پیشنهاد شده بود اما من قبول نمی کردم چون معتقد بودم که فقط یک دوره بازیگری دیده ام که آکادمیک و دانشگاهی هم نبوده است. بعدا فکر کردم که بعضی دوست دارند از تجربیات من استفاده کنند و همینکه برای خودم تکرار دوباره ای است که می توانم در آن یاد بگیرم و همپای اینها کار می کنم. به آنها هم گفتم که به چشم استاد و شاگرد به من نگاه نکنند تنها تجربه من ممکن است از آنها بیشتر باشد و گاهی شرمنده شدم که چیزهایی را بیشتر از من می دانند. بعضی از این بچه ها پتانسیل بالایی دارند و بعضی از شاگردهای من همسن مادر و پدرم هستند از ۱۴ سال تا ۶۰ سال حضور دارند. در میان این افراد کارمند بانک و وکیل و همه نوع شغلی پیدا می شود.

خود من هم کلاس های بیان افشین هاشمی را رفتم تا ببینم متد فن بیان فعلی چیست؟ باید رئال باشد؟ یا به شکل قدیم است؟ همیشه عاشق آموختن بوده ام و در مصاحبه ها و توصیه هایم هم همیشه گفته ام که مهارت ها را باید بالا برد. مهارت ها تنها چیزی هستند که می تواند به داد آدم برسند. دانش را بالا ببرید، زبان بیاموزید و هیچ گاه این عبارت "توانا بود هرکه دانا بود" را دست کم نگیرید.

 

*فکر می کنید این هنرجویان می توانند بازیگران مستعدی برای آینده باشند؟

من در این افراد واقعا انرژی های جدیدی می بینم. این رسم زمانه است که باید بازیگران تازه نفس وارد گود شوند. در حال حاضر بازیگران سینمای ما کم تعداد هستند. وقتی فیلمسازان می‌خواهند انتخاب کنند نمی توانند از میان بازیگران موجود به راحتی دست به انتخاب بزنند.

 

*بازی بازیگران را چطور ارزیابی می کنید؟ فکر می کنید در این زمینه به خوبی پیش می رویم؟

ما بازیگریمان هم مثل همه موارد ضعیف است. خود ما سینماگران سینما را جدی نگرفته ایم که حالا دیگران بخواهند ما را جدی بگیرند. در نهایت آثار ضعیفی تحویل می دهیم که خودمان هم خجالت می کشیم. با شرایط فعلی هم تلویزیون و هم سینما تعطیل شده است. وقتی فیلمی به یک میلیارد و دو میلیارد می رسد کلاه خود را به هوا می اندازیم و کلی خوشحال می شویم. درحالیکه این آمارها در مقایسه با کشورهای دیگر فروش خوبی نیست.

 

*به نظر شما چرا ما با چنین شرایطی در سینمای ایران روبرو هستیم؟ بازیگرها که به قول شما کم تعداد هستند، فروش فیلم ها هم کم است و

فکر می کنم کمتر دنبال سوژه های خوب و اتفاقات جدید و نو هستیم. همه بازیگرها مثل هم بازی می کنند. مرتب خودشان را تکرار می کنند. اینها "آن" بازیگری خود را از دست داده اند. مردم هم ممکن است از بازیگران دلزده شده باشند. برای بسیاری بازیگری شغل چندم است ابتدا بیزنس می کنند و به حرفه های دیگر مشغول می شوند و بعد زمانی را به بازیگری اختصاص می دهند.یعنی بازیگری اولویت اولشان نیست. سر صحنه خسته هستند و در عین حال دائم بر سر کارند و همیشه در این فیلم و آن سریال دیده می شوند. بنابراین در بین مردم هم کمتر باورپذیر هستند زیرا بیشتر بر اساس روابط بازی می کنند. شاید آنچه که می گویم درباره خود من هم صدق کند و این شرایط به تکراری شدن بازی ما بینجامد.

از دلایل دیگر بدحسابی وحشتناک تهیه‌کنندگان است که خون همه بازیگران را در شیشه کرده اند و برای سریالی که چهار یا پنج ماه است کار می کینم نه دستمزد کافی می دهند و نه نقش مناسبی در نظر می گیرند. گاهی اوقات تا مدت ها اصلا هیچ هزینه ای پرداخت نمی شود. در هیچ نقطه دنیا شرایط حرفه بازیگری به این شکل نیست. آن هم حرفه ای که حتی با یک عکسی که از یک بازیگر ممکن است منتشر کند آینده شغلی شخص را بر باد می دهند.

 

*با این همه عده ای همیشه فکر می کنند که بازیگری از بهترین مشاغل دنیاست و درآمدهای بسیار بالایی دارد!

خیر در کشور ما بازیگری هیچ وی‍ژگی مثبتی ندارد جز اینکه مردمی که در کوچه و خیابان شما را می بینند به شما انرژی و امید می دهند.

 

* این یکی از نتیجه های شهرت و محبوبیتی است که بازیگران بدست می آورند.

شهرت در اینجا به کار بازیگران نمی آید. دیگران فکر می کنند مثل سایر کشورهای دنیا شهرت بازیگران در ایران هم سود و فایده دارد اما اینطور نیست. در ایران اصلا ستاره‌سازی ممنوع است. پیشکسوت های حرفه ما را نگاه کنید. کدامشان از شرایط رفاهی مناسبی برخوردار هستند؟ بسیاری از آنها در سنین بالا قرار دارند اما نه مسکن دارند و نه هیچ امکانات رفاهی دیگری. شان بازیگر را در ایران پایین آورده اند. بعضی از بازیگران را طرد کرده‌اند.

 

*بنابراین شهرت برای بازیگران هیچ مزیتی ندارد؟

خیر. شهرت جز مصیبت چیز دیگری به بار نمی آورد، تنها می تواند احساس شخصی آدمی را ارضا کند اما سودی ندارد. حتی بعض اوقات برایت دردسر هم می شود مثلا بعضی از بازاریان و صاحبان تجارت در معاملات هزینه بیشتری از بازیگران می گیرند و برای خرید جنسی یا اجاره خانه مجبور می شوید هزینه بیشتری پرداخت کنید. این شهرت بیشتر مسئولیت می آورد زیرا همه رنج‌ها و سختی هایی که مردم می کشند ما هم تحمل می کنیم اما از ترس اینکه مبادا چهره ناخوشایندی از خود به جا بگذاریم این مسایل را نشان نمی دهیم.

به نظرم ما ایرانی ها بیشتر شعار می دهیم اینکه گفته می‌شود هنر نزد ایرانیان است و بس یا بسیاری جملات و شعرهای دیگر که فقط در حد تعریف و تمجید از خود ماست، چقدر واقعا محقق می‌شود؟ جامعه ما از لحاظ انسانی می‌تواند خیلی بهتر از اینها باشد. در جامعه ما نباید مردم دروغ  بگویند، کم‌فروشی کنند، حقوقت را پرداخت نکنند ولی خود من، بارها دستمزدم را خورده اند. این درست نیست که من بازیگر به خاطر مسایل مالی مجبور به شکایت شوم و به کلانتری بروم.

 

*دستمزد یک بازیگر این روزها می تواند کفاف یک زندگی متوسط رو به بالا را بدهد؟

مساله اینجاست که تهیه کننده ها اصلا دستمزدها را نمی دهند. بازیگری که به جای روزی ۸ ساعت که یک کارمند کار می کند روزی ۱۶ ساعت کار می کند باید هم بتواند دستمزد بیشتری دریافت کند اما اینگونه نیست.

 

*برای شخص بهنوش بختیاری چطور؟

 – من و همسرم باید اجاره خانه بدهیم و علاوه بر آن من چند فرزندخوانده هم دارم، غیر از اینها مخارج دیگری هم هست… چگونه این دستمزدهایی که نمی دهند یا بعد از چندین ماه می دهند، می تواند به من کمک کند.

منبع: خبرگزاری مهر

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا