مصاحبه با بهنام تشکر بازیگر سریال دودکش

مصاحبه با بهنام تشکر بازیگر سریال دودکش

 

 

بهنام تشکر، نصرت سریال دودکش است، همان نصرتی که فیروز مرتب با او کل کل دارد. بدون تردید یکی از وی‍ژگی‌های سریال دودکش بازی خوب تشکر و برق‌نورد در کنار یکدیگر است. آنها پاس‌کاری‌های مناسبی دارند. در صحنه‌هایی که باید بازی برق‌نورد برای ایفای نقش فیروز بیشتر دیده شود، تشکر عقب می‌کشد و برعکس. می‌توان گفت آنها مکمل‌ خوبی برای یکدیگر هستند و همین مساله باعث موفقیت آنها شده است. تشکر صادقانه به پرسش‌‌های ما درباره سریال دودکش پاسخ می‌دهد. او بسیار هم خوش‌برخورد است. کافی است چند دقیقه در کنار او بنشینید تا متوجه شوید تشکر کمدین واقعی است، وقتی عکاس به اتاق مصاحبه می‌آید، او از علائق‌اش به عکاسی می‌گوید و این‌که علاقه‌مند است یک سفر با دوربین به آفریقا برود. او بازیگری را موفق می‌داند که لذت تماشای یک کار خوب را به مردم بدهد. تشکر دوست دارد بعد از سریال دودکش در کنار برق‌نورد در یک سریال جدی در گونه پلیسی بازی کند. او می‌گوید خودش و برق‌نورد توانایی‌های وی‍ژه‌ای در ایفای نقش‌های جدی در کنار یکدیگر دارند و فقط این فرصت باید داده شود تا مردم ببینند که آنها چه کارهایی می‌توانند انجام بدهند.

 

خیلی علاقه‌مند بودم در این گفت‌وگو در کنار شما، هومن برق‌نورد هم حضور داشت تا می‌توانستیم پاس‌کاری‌های سریال دودکش را در این مصاحبه هم داشته باشیم، اما به دلیل سفر برق‌نورد این امکان مهیا نشد.

بله، هومن سفر است و من به ناچار باید جور او را بکشم! امیدوارم با آوردن سوغاتی کارم را جبران کند!

 

یعنی اگر سوغاتی نیاورد شما بر علیه برق‌نورد گفت‌وگو می‌کنید؟

(با خنده) امیدوارم کار به آنجا کشیده نشود! من هر جا می‌روم برای او سوغاتی می‌آورم! خیلی هم زیاد!

 

ولی ممکن است در این سفر به فکر شما نباشد و خبری از سوغاتی نباشد!

(با خنده) این امتحان بزرگی برای هومن است. ببینم سربلند از این امتحان بیرون می‌آید یا نه؟ البته خانمش همراهش است و فکر می‌کنم با کمک او از این امتحان سربلند بیرون بیاید. من فقط چند ساعت رفته بودم قطر اما کلی برایش سوغاتی آوردم.

 

اگر موافق باشید درباره سریال دودکش صحبت کنیم.

موافق هستم. برو بریم!

 

شما و برق‌نورد با بازی در سریال‌های ساختمان پزشکان، دزد و پلیس و حالا دودکش نشان دادید یک زوج هنری خوب و دوست داشتنی هستید. درست مثل دو نوازنده که می‌دانند چطور در کنار یکدیگر سازهایشان را بنوازند. وقتی به شما اطلاع دادند در سریال دودکش قرار است دوباره در کنار برق‌نورد باشید، اولین مواجهه‌تان با فیلمنامه و نقش چگونه بود؟

 

شما فامیلی‌تون چی بود؟

عودباشی.

 

بله، خانم عودباشی! برای پاسخ به این پرسش باید اشاره‌ای به سریال ساختمان پزشکان کنم. اواخر تولید این سریال دوستان به این نتیجه رسیدند سکانس‌هایی که من با برق‌نورد و شقایق دهقان با هم بازی داشتیم، سکانس‌های برجسته‌تری نسبت به سکانس‌های دیگر ساختمان پزشکان شده است. محراب و پیمان قاسمخانی هم برای سریال دزد و پلیس پیشنهاد دادند که من و برق‌نورد کنار یکدیگر بازی کنیم. گرچه ابتدا کمی شک داشتند که آیا نقش ناصر را به من بدهند یا نه، اما به هر حال این اتفاق خوب افتاد و مردم هم از کار خوششان آمد و می‌توان گفت تثبیت این مساله که من و برق‌نورد کنار هم مکمل‌های خوبی هستیم، جواب داد و در دودکش این اتفاق برای سومین بار افتاد.

 

اما پاسخ پرسش من را ندادید، وقتی متوجه شدید برای سومین باز می‌خواهید کنار هومن برق‌نورد بازی کنید،چه حسی داشتید؟

خیلی خوشحال شدم. فکر می‌کنم هومن هم خیلی خوشحال شد!

 

یعنی برق‌نورد بیشتر از شما خوشحال شد؟

نه فکر می‌کنم هر دو به یک اندازه خوشحال شدیم. من هومن را دوست دارم. فکر می‌کنم او هم‌چنین حسی نسبت به من دارد. طبیعی است این اتفاق برایم خیلی خوشایند بود، چرا که می‌خواستیم این با هم بودن را با یک کارگردان دیگر، یک متن و فضای متفاوت امتحان کنیم. از سوی دیگر محکی هم برای خودمان بود که ببینیم در فضای کمدی دیگر چگونه هستیم، چون جنس کمدی دودکش با دزد و پلیس و ساختمان پزشکان تفاوت دارد. خوشبختانه جواب هم گرفتیم.

 

نگران نبودید مردم با دیدن سریال دودکش بگویند این دو نفر دوباره با هم آمدند.

نمی‌دانم شاید بعضی‌ها بگویند. برای شما این پرسش پیش آمد؟

 

خودم را نمی‌گویم؛ حرفم مخاطب است.

شما لطف دارید اما من بیرون نشنیدیم که مردم چنین حرفی بزنند.

 

طبیعی است قبل از بازی به مسائل مختلف فکر کنید، این مساله حتی یک لحظه هم به ذهنتان نرسید؟

نه، اصلا به این مساله فکر نکردم. اگر هم هومن به این مساله فکر کرده بود، حتما به من می‌گفت. به نظرم هنوز جا دارد که برق‌نورد و تشکر با هم بازی کنند.

 

یعنی برق‌نورد بدون اجازه شما نباید فکر کند؟

(با خنده) نه. من کی این حرف را زدم! اما فکر کنم شما دل پری از هومن دارید.

 

نه، من دل پری ندارم اما چرا برق‌نورد خیلی اهل مصاحبه نیست؟

به هر حال من همیشه سعی می‌کنم جور او را بکشم. البته باید این مساله را در قراردادهایم لحاظ کنم.

 

اشاره کردید شما و برق‌نورد با بازی در سریال تلویزیونی دودکش جنس دیگری از کمدی را تجربه کردید. فکر می‌کنید در چند اثر دیگر می‌توانید بازی کنید و این ظرفیت را دارید که در کنار هم نقش‌های متفاوت را اجرا کنید؟

راستش نمی‌دانم. بستگی به کار، شرایط، کارگردان و نویسنده دارد و این‌که گروه تولید چه کسانی باشند.

 

فکر می‌کنم خودتان هم علاقه‌مند هستید این اتفاق باز هم بیفتد؟

بله، دوست دارم؛ ولی نه به این زودی!

 

چرا؟

چون مردم تازه ما را برای سومین بار دید‌ه‌اند. یکی از دوستان می‌گفت، سه‌گانه برق‌نورد و تشکر! مثل پدر خوانده! ترجیح ما این است که دیگر کار جدی انجام بدهیم.

 

یعنی هر دوی شما علاقه‌مند هستید کار جدی بازی کنید؟

واقعا دوست داریم این اتفاق بیفتد.

 

این تصمیم را بعد از سریال دودکش گرفتید؟

بله، اگر قرار باشد هر دو با هم باشیم، ترجیح می‌دهیم در یک کار جدی این اتفاق بیفتد تا چرخشی هم در کارمان به وجود بیاوریم. تماشاگر فعلا به اندازه کافی ما را در فضای کارهای کمدی دیده و هنوز نمی‌داند ما در فضای جدی چه کارهایی می‌توانیم انجام بدهیم. فکر می‌کنم کمی از خودمان تعریف کردم!

 

خیلی از خودتان تعریف نکردید، نگران نباشید! می‌خواهم بدانم پیشنهادی هم برای کار جدی دارید که به آن فکرکنید؟

نه، فعلا پیشنهادی نداریم اما داریم این مساله را مطرح می‌کنیم.

 

مطرح می‌کنید تا بازار کار فراهم شود؟

بله، باید مطرح کنیم تا به نتیجه برسیم.

 

ولی شما بعد از سریال دزد و پلیس هم گفتید که می‌خواهید در کار جدی بازی کنید اما این اتفاق نیفتاد و در سریال طنز بازی کردید، چرا سر حرف‌تان باقی نماندید؟

به خاطر محمدحسین لطیفی، متن خوب برزو نیک‌نژاد و همراهی سه باره با هومن برق‌نورد.

 

یعنی به خاطر این سه مساله زدید زیر حرف‌تان؟

بله براحتی.

 

فکر می‌کنم باز هم می‌توانید زیر حرف‌تان بزنید؟

این مساله به خیلی چیزها بستگی دارد، اما ترجیح ما کار جدی است.

 

اتفاق خوبی است که هر دو در کار جدی بازی کنید. البته برق‌نورد در سریال‌های جدی بازی کرده است.

من هم بازی در تله‌فیلم‌های جدی داشته‌ام، ولی دوست داریم در یک سریال جدی آن هم در گونه اکشن پلیسی بازی کنیم که من و هومن دو طرفش باشیم یا من دزد باشم و هومن پلیس یا بالعکس.

 

ولی این اتفاق در سریال طنز دزد و پلیس افتاد؟

بله اما آن سریال طنز بود. می‌خواهیم این اتفاق در یک کار جدی با یک کارگردان و نوشته خوب اتفاق بیفتد.

 

سریال تلویزیونی دودکش بر روابط شخصیت‌ها متکی است. از آنجایی که شما تجربه بازی در آثار طنز را داشتید، وقتی فیلمنامه را خواندید برداشت‌تان از جنس طنز دودکش چه بود؟ این‌که همه شخصیت‌ها، حتی نقش‌های فرعی هم برای خودشان صاحب تکیه کلام هستند؟

دودکش، کمدی صرف نیست و بیشتر تصویرگر فضای زندگی واقعی است. هر چه قصه جلوتر می‌رود روابط شخصیت‌ها بیشتر دیده می‌شود. اندازه این کمدی با کمدی‌های دیگر تفاوت دارد. کمدی‌ آن کمتر است و تلخی‌هایی هم دارد. کارگردان و نویسنده هم تلاش‌شان این بود که اندازه کمدی، روابط آدم‌ها و تلخی‌هایی که وجود دارد، رعایت شود.

به نظرم تلخی‌های این سریال هم شیرین است. به خاطر این‌که زندگی در آن جریان دارد و این‌که کمدی‌اش با دیگر کمدی‌ها متفاوت است. وقتی فیلمنامه دودکش را خواندم با داستانی روبه‌رو شدم که شخصیت‌های جالبی داشت. برزو نیک‌نژاد شخصیت‌ها را برای داستان نوشت. این مساله فرق می‌کند تا این‌که نویسنده بخواهد داستان را براساس شخصیت‌هایی بنویسد که هومن برق‌نورد یا بهنام تشکر آن را بازی ‌کنند. او برای برق‌نورد و تشکر داستان را ننوشته،‌ بلکه برای شخصیت‌هایی نوشته که در خدمت داستان باشند. بعد از خواندن فیلمنامه احساس کردم همه چیز درست است و نیک‌نژاد قطعات داستان را درست کنار هم چیده است.

 

بعد از خواندن فیلمنامه دودکش فکر می‌کردید مردم از این جنس کمدی استقبال کنند؟

کارهای تازه همیشه کمی ترسناک است. هر فردی تجربیاتی دارد و محمدحسین لطیفی تجربه زیادی در عرصه کارگردانی دارد و حتما می‌دانست این سریال با استقبال روبه‌رو می‌شود. به نظرم او با فیلمنامه‌ای که در اختیار داشت و مهندسی‌ای که در کارگردانی دارد، کار را درست انتخاب کرد. به همین دلیل این سریال این قدر مورد توجه مردم قرار گرفته است. البته با جلو رفتن قصه مخاطبان می‌توانند شاهد اتفاقات خیلی بهتری هم باشند.

 

اشاره کردید بازی در کار جدید کمی ترسناک است. این واهمه را شما هم در آغاز کار داشتید؟

به هر حال این نگرانی در همه عوامل به چشم می‌خورد، به ویژه در گونه‌ای که کمتر کار شده است. این حرف را به لحاظ کمدی بودن سریال نمی‌گویم، به لحاظ جاری بودن زندگی می‌گویم. همه نگران بودند اما وقتی مسئولان سازمان صدا و سیما بخش‌هایی از سریال را که تدوینگر آماده کرده بود دیدند، آن را پسندیدند. همین مساله گروه را امیدوار کرد. البته نگرانی من کمی کمتر از بقیه بود.

 

چرا؟

به خاطر محمدحسین لطیفی. من به او اعتماد زیادی دارم. قبل از سریال دودکش، مجموعه ساخت ایران را کار کرده بودیم. بنابراین نسبت به تفکر لطیفی شناخت داشتم و می‌دانستم او اشتباه نمی‌کند.

 

یکی از ویژگی‌های سریال‌های رمضان، مخاطب است. گرچه سریال‌های دزد و پلیس و ساختمان پزشکان هم پخش شبانه داشتند اما آثار رمضانی به گونه دیگر تماشاگر دارد. از سوی دیگر شما هم تا به حال سریال رمضانی نداشتید. با این وجود نگران نبودید؟

بله، سریال‌های ماه رمضان بیشترین تماشاگر را در طول سال دارد. من همیشه دلم می‌خواست در سریال ماه رمضان بازی کنم. یکی از دلایلم مخاطبان بودند و دیگر این‌که ماه رمضان را دوست دارم. البته علاقه‌مند بودم در یک اثر جدی در ماه رمضان حضور داشته باشم. گونه آن فرقی نمی‌کرد که ملودرام باشد یا کمدی.

 

ابتدا سریال دودکش قرار بود برای نوروز پخش شود اما بعد تصمیم گرفتند بعد از عید پخش شود و بالاخره در ماه رمضان به نمایش درآید. به همین دلیل این سریال در قسمت‌های آخر اشاره‌ای به ماه رمضان می‌کند، چون قرار نبود برای ماه رمضان باشد.

دلیل بازی‌تان در سریال‌های ماه رمضان به این خاطر بود که تماشاگر زیاد دارد یا این‌که بازیگر بیشتر دیده می‌شود؟

 

تمام این مسائل دخیل بود. این‌که هم مردم خیلی بیشتر سریال‌ها را می‌بینند و هم این‌که بازیگر بیشتر دیده می‌شود. فضای ماه رمضان خیلی خاص است. انگار مردم پای ثابت سریال‌ها هستند. مردم هر سال منتظرند که تلویزیون، رمضان امسال برای آنها چه سریال‌هایی آماده کرده است، حتی گاهی مهم‌تر از سریال‌های عید است. در این ماه مردم حال و هوای عجیبی دارند. شاید مردم بیشتر به تلویزیون نزدیک‌ می‌شوند. به همین دلیل همیشه دوست داشتم در یک اثر ماه رمضانی بازی کنم.

 

با توجه به این‌که اولین تجربه کار ماه رمضانی‌تان را با سریال طنز کسب کردید از این شرایط راضی هستید؟

بله، خیلی راضی هستم و خدا را شکر می‌کنم که این سریال در ماه رمضان پخش شد و این همه بیننده دارد.

 

اشاره کردید قصه هر چه جلوتر برود با اتفاقات بیشتری روبه‌رو می‌شویم. منظورتان این بود که قرار است شخصیت‌های جدیدتری وارد قصه شوند؟

نه هیچ شخصیتی اضافه نمی‌شود. فقط جواد عزتی اواخر داستان وارد می‌شود که نقش روحانی را بازی می‌کند. به نظرم این هنر نویسندگی است که بدون اضافه کردن شخصیت، داستان را به‌گونه‌ای روایت می‌کند که برای بیننده تنوع دارد. می‌توانم این نوید را بدهم که اتفاقات شیرین و خوبی در راه است.

 

شما در تئاتر سابقه دارید. معمولا بازیگران تئاتر روی رفتارشناسی نقش‌ها تاکید دارند و برایشان مهم است. این اتفاق هم برای شخصیت نصرت افتاده است. شما چه مواردی به غیر از چیزهایی که در فیلمنامه بود به نقش نصرت اضافه کردید؟

معتقدم فیلمنامه سریال دودکش خیلی خوب بود و کدهای اساسی برای اجرای نقش را به بازیگران می‌داد. من هم با مشورت با ایمان امیدواری، طراح گریم و محمدحسین لطیفی، کارگردان قرار شد سبیل بگذارم.

 

یعنی سبیل پیشنهاد خودتان بود؟

نه، پیشنهاد ایمان امیدواری بود و من هم استقبال کردم. همیشه در آثاری که بازی می‌کنم به گونه‌ای از انگشتانم استفاده می‌کنم. در سریال دودکش هم مرتب دو انگشتم را بالا می‌آورم. این کارم با سریال‌های دزد و پلیس و ساختمان پزشکان تفاوت دارد. همچنین سعی کردم صدایی برای نصرت طراحی کنم که صددرصد صدای خودم نباشد. خیلی هم تغییر ندادم که خارج از من باشد و مردم بگویند بهنام تشکر صداسازی کرده است. یک برش کوچک نسبت به صدای این شخصیت دادم.

راه رفتن او هم خاص است و از سوی دیگر لباس نصرت هم به من خیلی کمک کرد. او لباس‌هایی با آستین‌های کوتاه می‌پوشد. من از بچه‌های لباس این سریال تشکر می‌کنم. در مجموع سعی کردم تمرکز زیادی در خواندن فیلمنامه داشته باشم تا این‌که بدانم چه چیزهایی در متن است و به من چه کدهایی می‌دهد که بتوانم بیشتر حرص این جماعت را دربیاورم. امیدوارم موفق شده باشم.

 

فکر می‌کنم موفق هم شده و حسابی حرص همه را درآورده‌اید؟

بله، دقیقا خودم هم این طور فکر می‌کنم.

 

لباس‌های نصرت تا چه میزان پیشنهاد خودتان بود؟

خوشبختانه تعامل خوبی بین عوامل در بخش‌های تصویربرداری، کارگردانی، نویسندگی، طراح صحنه و گریم وجود داشت و همه کارها با مشورت انجام می‌شد. این اتفاق خوبی بود. در مجموع انواع سلیقه‌ها را روی میز می‌ریختیم و بعد از میان آنها بهترین‌ها انتخاب می‌‌شد. البته در نهایت کارگردان حرف آخر را می‌زد. باید به این مساله اشاره کنم که حسین لطیفی می‌داند چه چیزی برای کجا خوب است؟ از چه موسیقی باید استفاده کرد یا این‌که جنس فیلمبرداری باید چگونه باشد؟ خوشحالم که با این گروه بی‌حاشیه کار کردم.

 

ولی برخی کارگردانان واهمه دارند از این‌که به بازیگران میدان بدهند و خیلی هم اهل مشورت نیستند؟

حسین لطیفی خیلی باهوش است. او می‌داند حرف آخر چیست اما با این وجود مشورت می‌کند. یعنی برگ برنده در دست اوست. تعامل خوب و درستی در گروه حاکم بود که در هر گروهی نیست. برخی کارگردانان معتقدند هر چه آنها می‌گویند، باید همان باشد. وقتی من به‌عنوان بازیگر با چنین کارگردانی کار می‌کنم باید قبول کنم که این کارگردان این طور کار می‌کند و این‌که تا چه حد باید به او نزدیک شوم، اما حسین لطیفی جزو کسانی است که دوستش دارم و گوش‌مان همیشه برای شنیدن حرف‌های یکدیگر آماده است.

 

آیا تا به حال با چنین کارگردانی برخورد داشته‌اید؟

بله، برای بازی در یک فیلم سینمایی با کارگردانی برخورد داشتم که می‌گفت هر چه می‌گویم باید همان شود.

 

کدام فیلم سینمایی؟

این فیلم هنوز اکران نشده و معتقدم در کارنامه کاری من وجود ندارد، چون کوچک‌ترین ارزشی ندارد. گرچه به عقیده گروه تولید، فیلم بزرگی خواهد بود اما برای من بی‌ارزش است و این فیلم را نمی‌شناسم.

 

روبه‌رو شدن با چنین کارگردانی برایتان سخت نبود؟

باورم این است وقتی به‌عنوان بازیگر کاری را قبول می‌کنم باید تا انتهای راه بروم. شاید کار کردن با چنین فردی خوشایند نباشد اما باید کار را تمام کرد. خوشبختانه با همه کارگردان‌هایی که کار کردم خیلی راضی هستم، به غیر از گروه تولیدی که آن فیلم سینمایی را ساختند.

 

شما برای شخصیت نصرت صدایتان را تغییر دادید و تا حدودی تیپیکال شده است. وقتی داشتید این کار را انجام می‌دادید، نگران نبودید مخاطب آن را نپسندند؟

دقیقا به نکته ظریفی اشاره کردید. من تا لبه تیپ شدن رفتم، ولی شخصیت نصرت را نمی‌توانید بگویید تیپ است. من تا خط قرمز رفتم و برگشتم اما به هیچ‌عنوان آن را تیپ نکردم. البته نصرت نمی‌توانست تیپ شود، چون بقیه شخصیت هستند. فکر می‌کنم لازم بود کمی صدایم را تغییر بدهم. لطیفی هم حواس‌اش به این مساله بود و جایی که به سمت تیپ می‌رفتم، می‌گفت مراقب باش که از خط شخصیت خارج نشوی.

 

در یکی از صحنه‌های سریال مربوط به مانور زلزله در مدرسه، وقتی میکروفن و دوربین به سمت شما می‌آید از تکیه کلام دکتر نیما ساختمان پزشکان استفاده کردید. آیا این مساله تعمدی بود؟

بله تعمدی بود، حتی صدایم را عمدا عوض کردم.

 

هدف‌تان چه بود؟ می‌خواستید دکتر نیما را برای مخاطبان زنده کنید؟

(با خنده) نه، هدفم زنده کردن نیما نبود، بلکه یک جور شیطنت بود! حسین لطیفی هم مخالفت نکرد و کات نداد. خوشبختانه این اجازه را به من داد تا در این صحنه کمی شیطنت کنم. به نظر شما بد بود؟

 

بد نبود، ولی می‌خواستم هدف شما را از این کار بدانم.

هدف خاصی جز شیطنت نداشتم. باید بگویم که شما دکتر نیما را در سریال «پژمان» خواهید دید. البته آنجا حضور ندارم. بینندگان فقط صدایم را می‌شنوند. در واقع دکتر روان‌شناسی است که مراجعه‌کننده دارد اما دوربین او را نشان نمی‌دهد و فقط صدایش را دارد.

 

احتمالا لطیفی سریال ساختمان پزشکان را ندیده بود که شما توانستید چنین شیطنتی کنید؟

(با خنده) حتما سریال را دیده است!

 

بنابراین شیطنت شما را زیر سبیلی رد کرده است؟

(با خنده) حالا یه لایی رد کردم. به نظرم عیب ندارد. نمک، کار بازیگری است. البته این شیطنت اندازه هم دارد، چون بلافاصله برگشتم و همان نصرت شدم.

 

یکی از چاشنی‌های بازی شما و برق‌نورد، کل‌کل‌هایی است که با یکدیگر دارید. از آنجایی که شما قبلا هم با یکدیگر همبازی بودید این کل‌کل‌ها تا چه میزان نتیجه رفاقت و دوستی خودتان بوده و چقدر تابع متن بود؟

این کل‌کل‌ها در فیلمنامه بود. تمام تکیه‌کلام‌ها را برزو نیک‌نژاد در فیلمنامه نوشته بود. شاید یک یا دو تکیه‌کلام بود که ما به کار اضافه کردیم. مثل تکیه‌کلام به ضرس قاطع هومن.

 

یعنی تکیه‌کلام به ضرس قاطع ابداع برق‌نورد بود؟

این تکیه کلام خود من است که برق‌نورد از آن استفاده کرد. تکیه کلام، «من از شما می‌پرسم» را هم خودمان اضافه کردیم اما بقیه تکیه کلام‌های کلیه‌هامو شده بفروشم، قمپز، آمپاس و… همه در متن بود و برزو نیک‌نژاد نوشته بود.

 

به ضرس قاطع را چرا خودتان استفاده نکردید و آن را به برق‌نورد قرض دادید؟

چون قاف داشت و در اکثر تکیه‌کلام‌های هومن حرف قاف وجود دارد.

 

ولی این تکیه کلام برای شخصیت شما هم جواب می‌داد؟

(با خنده) بله، ولی عیب ندارد ما از این فداکاری‌ها زیاد انجام می‌دهیم!

 

پس فداکار هم هستید؟

شوخی کردم. رابطه من و هومن خیلی خوب است و سکانس‌هایی که قرار است بازی فیروز بیشتر دیده شود، من عقب می‌نشینم تا بازی‌اش دیده شود و برعکس این اتفاق هم می‌افتد.

 

این داد و ستد بین خودتان است؟

این اصول کارمان است. ما به کار فکر می‌کنیم، نه به خودمان و همدیگر را تصحیح می‌کنیم، به همین دلیل پاس‌کاری‌های ما مثل لبه تور والیبالیست‌هاست. جایی او پاس می‌دهد من آبشار می‌زنم و جایی که من پاس می‌دهم او آبشار می‌زند. هوای همدیگر را در کار داریم.

 

اتفاق خوبی است اما در میان همه بازیگران این اتفاق نمی‌افتد.

ولی من و هومن طور دیگری فکر می‌کنیم. زور نمی‌زنیم تا بیشتر دیده شویم. این چیزها بین ما وجود ندارد.

 

کل‌کل‌های بامزه‌ای بین شما و برق‌نورد درباره پرسپولیس و استقلال مطرح می‌شود که بیشتر هم به نفع پرسپولیس است. این در حالی است که شما استقلالی هستید؟

(با خنده) دیگه چکار کنیم. در سریال دزد و پلیس هم محراب قاسمخانی به من کلک زد و به نفع پرسپولیسی‌ها دیالوگ نوشت. ما استقلالی‌ها آنقدر ظرفیت داریم که برخی مواقع به نفع پرسپولیسی‌ها تبلیغ کنیم.

 

شما به این صحنه اعتراض نکردید که چرا کل‌کل‌های پرسپولیس و استقلال مساوی نیست؟

فرصت این را نداشتیم که به این مساله فکر کنیم. به هر حال به نفع پرسپولیس تمام شد. پرسپولیسی‌ها همیشه و همه جا هستند اما استقلالی‌ها یونیک هستند و همه جا نیستند.

 

اکثر بازیگران سریال‌های طنز، بداهه‌گو هستند. با توجه به تجربه‌ای که در طنز دارید، آیا بداهه در این نوع آثار جواب می‌دهد؟

به نظرم بازیگر باید به متن وفادار بوده و تا حدودی بداهه باشد. همین الان از تکیه‌کلام‌های سریال دودکش پیامک درست کردند. این یعنی مردم سریال را دیده‌اند.

 

پس شما به متن وفادار هستید؟

بله، من و برق‌نورد هر دو متکی و وفادار به متن هستیم. اگر متن درست نباشد، بازیگر درجه یک هم نمی‌تواند گلیم‌اش را از آب بیرون بکشد. باید متن اصولی نوشته شده باشد.

 

پس با این تعریف بداهه را قبول ندارید؟

نه، این‌که اصلا بداهه را قبول نداشته باشم. بداهه در مرحله سوم، چهارم و پنجم کار قرار دارد.

 

پس چرا برخی بازیگران بداهه را در اولویت قرار می‌دهند.

من کار این دوستان را متوجه نمی‌شوم، چرا باید خروجی یک سریال فقط یاد دادن چند تکیه کلام به مردم باشد؟ متن باید حرفی برای گفتن داشته باشد و این‌که وقتی بازیگر متن را می‌خواند، بداند کجای متن است، چه چیزی می‌خواهد به واسطه شخصیتی که بازی کند، بگوید و مردم چه چیزی می‌خواهند، ببینند؟

بازیگر باید لذت دیدن را به مردم بدهد. لذت دیدن مهم‌ترین مساله‌ای است که بازیگر باید به تماشاگر بدهد اما کمتر به این نکته توجه شده است. برخی بازیگران آنقدر خود شیفته می‌شوند که فکر می‌کنند مردم از هر کار آنها باید لذت ببرند. بازیگری به اینها نیست. بازیگری که لذت دیدن به تماشاگر بدهد، موفق است و این‌که وقتی تماشاگر او را می‌بیند،لذت ببرد. این کار عوامل و شرایطی دارد. البته مردم تکیه کلام‌ها را دوست دارند و من هم مخالف نیستم. اتفاقا موافقم. البته تکیه کلام نباید به عنوان اصل در کار شود.

 

ولی تجربه نشان داده تکیه کلام‌ها بیشتر از محتوای آثار طنز، مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

به نظرم ایرادی ندارد. ما نمی‌خواهیم در کار طنز پیام و محتوای آنچنانی بدهیم. تکیه‌کلام‌ها به گونه‌ای است که مخاطب را به یاد شخصیت‌ها می‌اندازد.

 

فکر می‌کردید تکیه‌کلام‌های دودکش لطیفه شود؟

نه، نمی‌دانستیم که تا چه میزان از کار استقبال می‌شود و تکیه کلام‌ها به شکل پیامک بین مردم رد و بدل می‌شود.

 

آقای تشکر! چرا راه رفتن نصرت هم خاص است؟

سعی کردم نصرت ویژگی‌های خودش را داشته باشد. در کار طنز فضا برای بازیگر راحت‌تر است. در واقع براحتی می‌تواند کلمات را تغییر بدهد یا کارهایی را روی صورتش اعمال کند. به همین دلیل نوع راه رفتن، صحبت کردن و

در نصرت متفاوت است، حتی تن صدای من در سریال دودکش با سریال‌های دزد و پلیس و ساختمان پزشکان فرق دارد.

 

در میان بازیگران نقش مقابل‌تان، الناز حبیبی نسبت به بقیه بازیگران سابقه کمی در بازیگری دارد. کار در کنار او شما را با سختی روبه‌رو نکرد؟

نه، اصلا سخت نبود. فکر می‌کنم بازی در سریال دودکش نقطه عطف کارهای اخیر الناز حبیبی بود. بازی او در این سریال خوب است و با وجود این‌که صحنه‌های بازی من با او کم است اما اطمینان دارم او آینده درخشانی دارد.

 

فعالیت اخیر شما در تلویزیون نشان می‌دهد دیگر نمی‌خواهید به تئاتر برگردید و دغدغه‌تان تلویزیون شده است.

نه، اصلا این طور نیست. من در تئاتر، سینما، تلویزیون و رسانه‌های تصویری کار کرده‌ام، بعد از هر یک از سریال‌های ساختمان پزشکان و دزد و پلیس هم یک تئاتر کار کرده‌ام. بعد از دودکش هم در دو تئاتر حضور خواهم داشت که یکی از آنها صددرصد شده است.

 

یعنی از تئاتر خداحافظی نکردید؟

برای چه باید خداحافظی کنم؟!

 

به خاطر این‌که دستمزد در تلویزیون بیشتر است؟

اما جذابیت تئاتر چیز دیگری است.

 

یعنی تلویزیون دغدغه‌تان نشده است؟

تلویزیون دغدغه‌ام است، چون همه چیز آن با تئاتر قابل مقایسه نیست، نه تماشاگر و نه پولش. حجمی که تلویزیون دارد سینما ندارد. باید بگویم که من عکس را بیشتر از سینما، تئاتر و تلویزیون دوست دارم.

 

عکاسی هم کرده‌اید؟

حدود 300 عکس از سالن‌های تئاتر آمریکا گرفته‌ام.

 

چرا نمایشگاه عکس نمی‌گذارید؟

نمایشگاه نمی‌گذارم، چون دوست ندارم. زمانی گذاشتن نمایشگاه عکس مد شد و همه این کار را انجام دادند اما من به احترام عکاسان نمایشگاه نمی‌گذارم.

 

اگر این مد تمام شود نمایشگاه می‌گذارید؟

نمی‌دانم. باید موقعیت‌اش فراهم شود تا بعد تصمیم بگیرم.

 

عکاسی را حرفه‌ای دنبال می‌کنید؟

نه، چون دوربین‌های عکاسی خیلی گران شده است. دلم می‌خواهد همراه با دوربین، سفری به آفریقا بروم و کلی عکس بگیرم. البته باید دستمزد کارهایم را بگیرم و بعد بروم. در این گفت‌وگو باید از زینب تقوایی تهیه‌کننده سریال تشکر کنم که به موقع دستمزدها را پرداخت کرد.

 

و صحبت پایانی؟

خدا نان می‌دهد. هیچ‌کس جز او نان بده نیست. این را به ضرس قاطع می‌گویم.

فاطمه عودباشی‌ /‌ گروه رادیو و تلویزیون جام جم

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا