زندگینامه مارک تواین + عکس

زندگینامه مارک تواین + عکس

 

 

سمیوئل لنگهورن کلمنز (به انگلیسی: Samuel Langhorne Clemens)‏ (زادۀ ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ – درگذشتۀ ۲۱ آوریل ۱۹۱۰ که بیشتر با نام قلمی‌اش، مارک توین(Mark Twain)،شناخته می‌شود، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی بود. او شهرت خود را مدیون رمان ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۵) و ماجراهای تام سایر (۱۸۷۶) است.

زادروز : ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵

فلوریدا, میسوری

درگذشت : ۲۱ آوریل ۱۹۱۰

ردینگ, کنتیکت

ملیت : آمریکایی

نام‌های دیگر : سمیوئل لنگهورن کلمنز

پیشه : نویسنده

آثار : ماجراهای هاکلبری فین ,ماجراهای تام سایر

همسر : اولیویا لانگدون ۱۹۰۴-۱۸۷۰

فرزندان : چهار فرزند

 

زندگی

او در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در مرز میسوری در روستای فلوریدا با کلبه‌های چوبی پراکنده به دنیا آمد. پدرش قاضی بخش و تاجری کوچک و اصالتاً اهل ویرجینیا بود که در کنتاکی درس حقوق خوانده و در همان جا به جین همپتون موخرمایی برخورده و با او ازدواج کرده‌بود. در ۱۲سالگی پدرش فوت کرد و سمیوئل مجبور شد در چاپخانه‌های محلی پادویی کند و بعد در روزنامه‌ای که برادرش اوریون دایر کرده‌بود، ابتدا حروفچین و سپس چاپچی شد. صفحاتی از روزنامه به مقالات طنزآمیز اختصاص داشت که سمیوئل آنها را می‌نوشت و با امضای عجیب‌غریب چاپ می‌کرد. در ۱۸ سالگی به سنت لوئیس بزرگ‌ ترین شهر ایالت میسوری رفت. سپس به نیویورک رفت و مدت کوتاهی در چاپخانه‌های کوچک کار کرد. در طی ۲-۳ سال به شهرهای مختلف می‌رفت و در آنجا حروفچینی می‌کرد. وی سفر نافرجامی به آمریکای جنوبی داشت. از ۱۸۵۷ تا ۱۸۶۴ سوار بر کشتی بخار بر میسی‌سیپی سفر می‌کرد. در ۱۸۵۹ مجوز ناخدایی کشتی گرفت و در این حین با امضاهای مختلف برای مجلات مقاله‌های طنز می‌نوشت. در جنگ داخلی آمریکا نقش کوچکی را برعهده گرفت. در سال ۱۸۶۶ با آلتا کالیفرنیا برجسته‌ترین روزنامه غرب قراردادی به این مضمون امضا کرد: خبرنگار سیار بدون محدودیت مکان و زمان و سمت که دور کره زمین می‌گردد و ضمن سفر گزارش می‌نویسد.

با اولیوه لنگدن دختر یکی از صاحبان صنایع ثروتمند نیویورک پس از مغازلات بسیار ازدواج کرد. در بیست سال بین ۱۸۷۵ و۱۸۹۴ شادترین و ثروتمندترین نویسنده بود و بهترین کتاب‌هایش را در این مدت نوشت. اما در نپمه دهه ۱۸۹۰ اندوه و تلخ‌کامی روزافزونی نصیبش شد. دختر جوانش سوزی وقتی پدر و مادرش در خارج بودند مرد. خانم کلمنز که سال‌ها بیمار بود از دنیا رفت و کوچک‌ترین دخترش ناگهان در شب کریسمس فوت کرد. در ۱۹۰۶ انشای سرگذشتش را آغاز کرد. ۱۵ سال آخر عمرش را با نوشتن کتاب‌های جدّی و چند کتاب طنز گذراند. کلمنز نام مارک توین را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجلات می‌نوشت به‌عنوان ادای دِین گرفت و در تمام کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد.

 

آثار

    جست و خیز قورباغه ولایت کالاوراس

    عصر طلایی

    ماجراهای تام سایر

    یک قتل یک راز یک ازدواج

    شاهزاده و گدا

    ماجراهای هاکلبری فین

    یک یانکی اهل کانتیکات در دربار شاه آرتور

    تام سایر در خارج

    تراژدی ویلسون کله پوک

    خاطرات شخصی ژاندارک

    به دنبال خط استوا

    مردی که هایدلبرگ را تباه کرد

    بشر چیست

    بیگانه مرموز

    زندگی برروی میسی‌سی‌پی

    خاطرات حوا

    داستان یک سگ (۱۹۰۳)

    داستان یک اسب (۱۹۰۷)

 

تجربیات فوق‌طبیعی مارک توین

اوّلین تجربۀ انتقال فکر و تلگراف ذهنی برای مارک توین با هلن کلر رخ داده است.

در سال ۱۸۸۵ میلادی، در اوّلین نشریه انجمن تحقیقاتیِ SPR، با عنوان «تلگرافِ ذهن»، مقالاتی نوشت که در آنها از اهمیت و جایگاه ذهن و بیشتر تله‌پاتی صحبت می‌کرد.

در ادامه تحقیقاتش درزمینه تله‌پاتی، روشی به نام «فرنوفن» را معرفی کرد که باکمک این روش ارتباطی بین یک ذهن با ذهن شخص دیگری (با کنترل و هدایت ذهنی) برقرار می‌شود.

 

خودزندگی‌نامه

پس از گذشت ۱۰۰ سال از مرگ مارک توین، خودزندگی‌نامه‌اش در آستانهٔ انتشار قرار گرفت. او این خودزندگی‌نامه را در دههٔ آخر عمر خویش نوشته و خواسته بوده که تا یک قرن پس از مرگش انتشار نیابد. در سال ۲۰۱۰ پس از گذشت این مدت دانشگاه برکلی کالیفرنیا اولین جلد این خودزندگی‌نامه را منتشر کرد.فروش کتاب از انتظار ناشر آن بسیار فراتر رفت و تا نوامبر ۲۰۱۰، در آمریکا ۲۷۵۰۰۰ نسخه از آن فروخته شد. بخش اعظم کتاب را توین در چهار سال آخر عمر خود به تندنویسش دیکته کرده بود. منتقد نیویورک تایمز خودزندگی‌نامه توین را سیاسی‌تر از سایر آثار او می‌داند و آن را «رک و راست، بانمک و خشمگین» توصیف می‌کند. به گزارش وی این کتاب سرشار از خاطرات دوران کودکی توین است که تأثیر بسزایی بر کتاب ماجراهای هاکلبری فین گذاشته بود.

 

جملات پندآموز

ما در این سرزمین از وجود سه چیز برخورداریم: وجدان بیدار، آزادی بیان و احتیاط لازم برای اینکه از دوتای اول هرگز استفاده نکنیم!

درباب عقیده: فرد را برای چیزی که به آن اعتقاد دارد به کلیسا راه می‌دهند ولی برای چیزی که می‌فهمد از آنجا اخراج می‌کنند.

درباب پرحرفی: بهتر است دهان خود را ببندید و ابله به نظر برسید تا اینکه آن را باز کنید و همه تردیدها را از میان ببرید.

درباب دروغ: یک «دروغ» ممکن است دنیا را دور بزند و به سر جای اولش برگردد؛ ولی در همین مدت یک «حقیقت» هنوز دارد بند کفش‌های خود را می‌بندد تا حرکت کند.

در باب مذهب: قسمت‌هایی از انجیل را که نمی‌فهمم ناراحتم نمی‌کنند. قسمت‌هایی از آن را که می‌فهمم عذابم می‌دهند.

وب‌گاه آمازون هم‌اکنون این کتاب را به پیش‌فروش گذاشته‌است.

 

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا