زندگینامه محمد علی رجایی + عکس

زندگینامه محمد علی رجایی + عکس

 

 

محمدعلی رجایی (۲۵ خرداد ۱۳۱۲ در قزوین – ۸ شهریور ۱۳۶۰ در تهران) دومین رئیس جمهور ایران بود.

تولد : ۲۵ خرداد ۱۳۱۲

قزوین, ایران

مرگ : ۸ شهریور ۱۳۶۰ – ۳۰ اوت ۱۹۸۱ (۴۸ سال)

تهران, ایران

احزاب سیاسی : نهضت آزادی ایران – موتلفه اسلامی – حزب جمهوری اسلامی

همسر(ان) : عاتقه صدیقی (۱۹۵۸–۱۹۸۱)

دین : شیعه

 

دومین رئیس‌جمهور ایران

مشغول به کار

۱۱ مرداد، ۱۳۶۰ – ۸ شهریور، ۱۳۶۰

رهبر : سید روح‌الله خمینی

نخست‌وزیر : محمدجواد باهنر

قبلی : ابوالحسن بنی‌صدر

بعدی : سید علی خامنه‌ای

 

نخست‌وزیر ایران

مشغول به کار

۲۱ مرداد، ۱۳۵۹ – ۱۳ مرداد، ۱۳۶۰

رئیس جمهور : ابوالحسن بنی‌صدر

قبلی : مهدی بازرگان

بعدی : محمدجواد باهنر

 

وزیر امور خارجه

مشغول به کار

۲۰ اسفند، ۱۳۵۹ – ۲۴ مرداد، ۱۳۶۰

رئیس جمهور : ابوالحسن بنی‌صدر

نخست وزیر : خودش

قبلی : محمدکریم خداپناهی

بعدی : میرحسین موسوی

 

زندگی

محمدعلی رجایی در ۲۵ خرداد ۱۳۱۲ خورشیدی در قزوین به دنیا آمد. پدر او عبدالصمد نام داشت و از کسبه و بازرگانان قدیم قزوین و تهران بودند و چهار سال پس از تولدش در ۱۹۳۷ (۱۳۱۶) درگذشت. محمدعلی از این به بعد با مادر و برادرش زندگی می‌کرد.

او تحصیلات ابتدایی را در قزوین تمام کرد و در ۱۳ سالگی به تهران رفت و از روی خودساختگی که در شخصیت او بود به کار و فروشندگی که در آن دوران بسیار مرسوم بود در نزدیکی محل کار برادر در جنوب شهر مشغول شد و بر خلاف دیدگاه عوام هیچگاه در فقر و تنگدستی زندگی نکرد. در ۱۷ سالگی به آموزشگاه گروهبانی نیروی هوایی رفت و در حین تحصیل با احزاب و گروه‌های سیاسی مخالف شاه (همچون فداییان اسلام) آشنا شد و در جلسات سید محمود طالقانی شرکت می‌کرد. او در این دوران از طرفداران محمود طالقانی بود و در ضمن حضور در ارتش، مخفیانه با فداییان اسلام فعالیت می‌کرد.

رجایی پس از ماجراهایی از ارتش بیرون آمد و یک سال در شهرستان بیجار به معلمی پرداخت و سپس در سال ۱۳۳۵ برای ادامهٔ تحصیل به دانشسرای عالی رفت و در ۱۳۳۸ از آنجا فارغ‌التحصیل شد. وی با انجمن‌های اسلامی دانشجویان هم همکاری داشت. در ۱۳۳۸(۱۹۵۹) پس از اتمام تحصیل در دوره کارشناسی ارشد آمار به قزوین بازگشت. رجائی با عضویت در نهضت آزادی ایران به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد و در جریان فعالیت‌های سیاسی و پخش اعلامیه دستگیر شد و ۵۰ روز را در زندان گذراند. او پس ‍ آزادى از زندان با شهید باهنر به سازماندهى مجدد هیات های موتلفه اسلامی پرداخت و براى پرورش افرادى که بتوانند نبردى مسلحانه را اداره نمایند به اعزام داوطلبانى به جبهه فلسطین دست زد. در همین رابطه و براى تکمیل برنامه مزبور (در سال 1350) خود شخصا به خارج از کشور سفر کرد. ابتدا به فرانسه و ترکیه رفت و از آنجا عازم سوریه شد. او همگام با فعالیتهاى سیاسى به خدمات فرهنگى از جمله تدریس در مدارس کمال و رفاه ، همکارى با بنیاد رفاه و تعاون اسلامى با همکارى شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتى و شهید دکتر باهنر و آیت الله هاشمى رفسنجانى نیز مشغول بود.در سال ۱۳۵۱ با تشکیل سازمان مجاهدین خلق بااین سازمان همکاری نمود. در سال ۱۳۵۳(۱۹۷۴) رژیم شاه وی را دستگیر کرد و بدین سبب،چهار سال را در زندان گذراند و مورد شدیترین شکنجه های ساواک قرار گرفت. قراردادن او در قفس طوطی و کشیدن ناخن های پا تنها بخش کوچکی از زندگی رجایی بعنوان با سابقه ترین زندانی سیاسی زمان خود است که ساواک به جهت افشای نام و محل همرزمانش بر او وارد می نمود و او هیچ وقت بر خلاف اکثر زندانیان سیاسی که به سرعت پس از دستگیری و همکاری آزاد می شدند آزاد نشد. در اثر این مقاومتها او را به زندان قصر و سپس به اوین فرستادند. در این دوران او از مجاهدین خلق فاصله گرفت و تبری جست. دوران زندان مجموعا چهار سال به درازا کشید و رجائى در سال 1357 با اوج گیرى انقلاب اسلامى همراه دیگر زندانیان سیاسى آزاد شد و بلافاصله وارد مبارزات سیاسى و فرهنگى گردید و به اتفاق عده اى از همکارانش براى بسیج و سازماندهى مبارزات مخفى معلمان مسلمان تلاش کرد و موفق به ایجاد انجمن اسلامى معلمان شد. او در راه پیماییهاى عظیم سال 1357 شرکت می کرد و نقش ‍ موثرى در فعالیتهاى تبلیغاتى آن روزها داشت.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

او چند ماه قبل از انقلاب ۵۷ از زندان آزاد شد. هنگام آمدن آیت الله روح‌الله خمینی به ایران در کمیتهٔ استقبال مردمی از وی شرکت داشت. او مخالف ترورهای بازماندگان دوره پهلوی بود و رأفت اسلامی و عدالت اجتماعی را بعنوان یک روشنفکر دینی همیشه در رفتار و افکار او به روشنی مشاهده می‌شد و از همین رو مخالفینی از افراد مذهی تندرو در داخل حکومت داشت.

پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، او سمت‌های مختلفی را به عهده گرفت. رجائی پس از انقلاب به همراه مهندس عزت الله سحابی و ۱۱ نفر دیگر از اعضای نهضت آزادی ایران به دلیل تفاوت دیدگاه‌هایشان با مهندس بازرگان و اعتقاد به برتر دانستن عدالت اجتماعی بر آزادی و دموکراسی، از نهضت آزادی استعفا دادند و بر خلاف تفاوت اندک دیدگاه‌های حزبی و مدیریتی با این همه از مهندس بازرگان بعنوان استاد مورد احترام خود یاد می‌برد. در ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) به وزارت آموزش و پرورش رسید، در ۱۳۵۸(۱۹۸۰) به نمایندگی مجلس رسید و در همان سال در کابینهٔ بنی صدر، به عنوان دومین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی پس از بازرگان شرکت داشت. او در دوره‌ای از ۱۱ مارس ۱۹۸۱ تا ۱۵ اوت ۱۹۸۱ ضمن نخست‌وزیری، وزارت امور خارجه را نیز به عهده داشت. او از طرفداران و مجریان انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌های ایران بود. پس از برکناری بنی صدر او مدت کوتاهی دومین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران بود. در این دوره محمدجواد باهنر نخست وزیر او بود.

رجایی در ضمن سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نمایندگی از جمهوری اسلامی، با نشان دادن جاهای شکنجه روی پاهایش (از زندان‌های زمان شاه) توجه بسیاری را به خود جلب کرد.

 

مرگ

رجایی در ۸ شهریور ۱۳۶۰ خورشیدی بعد از اینکه کمتر از یک ماه رئیس جمهور بود به همراه محمدجواد باهنر در انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰ کشته شد. پس از او با برگزاری انتخابات مجدد (انتخابات ریاست جمهوری دورهٔ سوم) سید علی خامنه‌ای به ریاست جمهوری برگزیده شد.

پس از درگذشت رجایی و باهنر، شورای موقت ریاست جمهوری متشکل از اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجلس شورای ملی و عبدالکریم موسوی اردبیلی رییس دیوان عالی کشور تشکیل شد و به پیشنهاد این شورا و تصویب مجلس در ۱۱ شهریور محمدرضا مهدوی کنی به نخست‌وزیری رسید تا اینکه با برگزاری انتخابات مجدد (انتخابات ریاست جمهوری دورهٔ سوم) سید علی خامنه‌ای به ریاست جمهوری برگزیده شد.

 

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا