بیوگرافی عباس جوانمرد – Abbas Javanmard

عباس جوانمرد

عباس جوانمرد (زادهٔ بهمن ۱۳۰۷ در تهران)؛ پژوهشگر، نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر اهل ایران است.

تولد : بهمن ماه ۱۳۰۷

تهران، ایران

ملیت : ایران ایرانی

پیشه : بازیگر، کارگردان، نویسنده، پژوهشگر

همسر(ها) : نصرت پرتوی

زندگی‌

عباس جوانمرد تحصیل در رشتهٔ بازیگری را در سال ۱۳۳۲ در «هنرستان هنر پیشگی» در تهران آغاز نمود و سپس در سال ۱۳۳۴ دورهٔ کارگردانی و بازیگری را، زیر نظر پروفسور دیویدسون در دانشگاه تهران گذراند و در همان سال «گروه هنر ملی» را با تنی چند از همفکران خود، در خانه زنده‌یاد شاهین سرکیسیان بنیان نهاد. در سال ۱۳۳۷ دوره‌های آموزش گویندگی و کارگردانی را در تلویزیون ملی ایران تشکیل داد و در سال ۱۳۳۹ سازمان تئاترهای تلویزیونی را در قالب شش گروه فعال، پی‌ریزی نمود.

عباس جوانمرد در زمینه تئاتر و نمایش پزوهش‌هایی دارد که در برگیرنده ریشه یابی تئاتر اروپا و ایران است و نه تنها در رسانه‌های فارسی‌زبان، بلکه در دانشنامه‌ها، جنبش‌های هنری و ایران‌شناسی در سرتاسر جهان به ثبت رسیده و بازتاب داشته است.

او در جوانی قهرمان شنا واترپلو بود و سرپرستی تیم تهران را نیز بر عهده داشت.

گزیدهٔ کارنامه هنری

کارگردانی تئاتر

افعی طلایی (علی نصیریان) (۱۳۳۵)
بلبل سرگشته (علی نصیریان) (۱۳۳۵)
بلبل سرگشته (علی نصیریان) (۱۳۳۶) در فستیوال تئاتر ملی سارا برنارد در پاریس
بلبل سرگشته (علی نصیریان) (۱۳۳۹) در فستیوال تئاتر ملل در پاریس
قصه ماه پنهان (بهرام بیضایی) (۱۳۴۳) در فستیوال تئاتر ملل سارا برنارد پاریس
غروب در دریای غریب (بهرام بیضایی) (۱۳۴۴) در فستیوال تئاتر ملی سارا برنارد پاریس
آلونک (کوروش سلحشور) (۱۳۴۴) در فستیوال تئاتر ملی سارا برنارد پاریس و نیز همان سال در فستیوال تئاتر ملل پاریس
پهلوان اکبر می‌میرد (بهرام بیضایی) (۱۳۴۵) در فستیوال تئاتر ملی سارا برنارد پاریس و نیز در همان سال در جشنواره‌های تئاترهای ایرانی در تهران
سگی در خرمن جا (نصرت الله نویدی) (۱۳۴۹) در تماشاخانه سنگلج تهران
تامارزوها (نصرت الله نویدی) (۱۳۵۱) در تماشاخانه سنگلج تهران
قصه ماه پنهان (بهرام بیضایی) (۱۳۵۲) در فستیوال تئاتر جهان سوم در شیراز
غروب در دریای غریب (بهرام بیضایی) (۱۳۵۲) در فستیوال تئاتر جهان سوم در شیراز
آنکه می‌گوید آری، آنکه می‌گوید نه (برتولت برشت)
تانیکو (کمپارورنچیکو یوجنیو) (۱۳۶۸) در تورنتو کانادا
غروب در دریای غریب (بهرام بیضایی) (۱۳۶۹) در تورنتو کانادا
شهر آفتاب مهتاب (علی حاتمی)
قصهٔ طلسم حریر و ماهیگیر (علی حاتمی)
مارگریت (آرمان سالاکرو)
همۀ پسران من (آرتور میلر)
موش‌ها و آدم‌ها (جان استاینبک)

تلویزیون

سال نام سمت کارگردان توضیحات
۱۳۵۶ مستنطق کارگردان عباس جوانمرد
شاپور قریب
نمایش داده نشد.
۱۳۵۴ شوهر آهو خانم کارگردان عباس جوانمرد بر اساس رمانی از «علی‌محمد افغانی»
۱۳۵۳ پهلوان سرگردان کارگردان عباس جوانمرد بر اساس داستانی از «میگل د سروانتس»
۱۳۵۲ تله‌فیلم «در اندوه تولدی دیگر» کارگردان عباس جوانمرد نمایش داده نشد.
۱۳۵۲ تله‌فیلم «کنار آتش دوست» کارگردان عباس جوانمرد نمایش داده نشد.
۱۳۵۲ تله‌فیلم «روزی خدا» کارگردان عباس جوانمرد نمایش داده نشد.
۱۳۴۷ تله‌تئاتر «محاق» کارگردان عباس جوانمرد نویسنده: «اکبر رادی»
۱۳۴۷ تله‌تئاتر «مسافران» کارگردان عباس جوانمرد نویسنده: «اکبر رادی»
۱۳۴۷ تله‌تئاتر «مرگ در پائیز» کارگردان عباس جوانمرد نویسنده: «اکبر رادی»
۱۳۴۶ تله‌تئاتر «تیرک شکسته» کارگردان عباس جوانمرد
۱۳۴۶ تله‌تئاتر «کدامیک از دو» کارگردان عباس جوانمرد
۱۳۴۵ تله‌تئاتر «ناقالدی» کارگردان عباس جوانمرد نویسنده: «بهزاد فراهانی»
۱۳۴۴ تله‌تئاتر «معرکه» کارگردان عباس جوانمرد
۱۳۳۸ تله‌تئاتر «رسم زمانه عوض شده» کارگردان عباس جوانمرد نویسنده: «جمال میرصادقی»
۱۳۳۷ تله‌تئاتر «موش‌ها و آدم‌ها» کارگردان عباس جوانمرد نویسنده: «جان استاینبک»

کتاب ها

برخی از آثار بچاپ رسیدهٔ او به شرح زیر است:

پیدایی، تجربه‌ها و کارهای گروه هنر ملی
تکلمه‌ای بر تعزیه و نمایش ملی
تئاتر، هویت و نمایش ملی
غبار منی، پدرخوانده
نقدی به یک نقد
شهر طلایی

جوایز و افتخارات

۱۳۸۰ – دریافت لوح افتخار از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تجلیل و بزرگداشت چهاردهه خدمات هنری
۱۳۸۱ – دریافت لوح سپاس و برگزاری بزرگداشت توسط «مجمع نمایندگان تئاتر سوره»
۱۳۸۲ – دریافت نشان افتخار و برگزاری بزرگداشت از طرف خانه هنرمندان
۱۳۸۵ – دریافت نشان افتخار و برگزاری بزرگداشت از طرف خانه تئاتر

گفتگو با عباس جوانمرد

از ارزیابی‌های هنری تا بی‌انصافی نسبت به هنرمندان پیشکسوت

عباس جوانمرد حرف‌هایش را با گفتن این نکته و شاید به نوعی گلایه؛ آغاز کرد و گفت: من اولین کسی بودم که به ارزیابی‌های هنری که در آن زمان توسط وزارت کار و فرازت فرهنگ می‌خواست انجام شود و به هنرمندان حکم دولتی مانند کارمندها بدهند اعتراض داشتم و مخالف گرفتن پست‌های دولتی توسط هنرمندان بوده و هستم. باور می‌کنید که من مطمئنم اگر کسی یک روز به حسین تهرانی می‌گفت که تو مدیرکل فلان اداره شدی حتما یک سیلی به او می‌زد.

همان موقع من به نماینده وزارت کار این‌ها را گفتم و در نتیجه من به عنوان نماینده وزارت فرهنگ و هنر برای بررسی به آن کمیسیون رفتم و این درجه‌بندی‌ها پیشنهادات من بوده است. من الان به شما ابلاغیه‌هایی را نشان می‌دهم که به من گفتند شما علاوه بر اینکه نماینده ما هستید بعد از تصویب آن مسئول قسمت دوم آن نیز هستید. حالا اینجا چه جوری شده که که خود صاحب عله افتاده تو چاه؟!

من به همراه فخری خوروش، علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی جزو نخستین نفراتی بودم که حکم درجه یک هنری گرفتم اما متاسفانه طی این سال‌ها من را به عنوان هنرمندان درجه یک نشناختند و این برای من همیشه سوال بوده که چرا باید اینگونه برخورد شود. البته امروز علت این مسئله را متوجه شدم چراکه ابلاغ مدرک درجه یک هنری ما را بزرگانی مثل دکتر هشترودی، دکتر فروغ و… تایید کردند و مثل امروز نبود که به راحتی این امتیازها را به کسی بدهند. در واقع به اینجا که رسیدم قانع شدم چون دیدم افرادی مثل دکتر هشترودی و دکتر فروغ بی‌خود من را به عنوان هنرمند درجه یک شناختند، بنابراین کسانی‌که با من چنین برخورد کردند از زمان تا امروز تمام امتیازها را به من بدهکار هستند.
اصلا امروز کسی از حال حسن نوشیروانی، نصرت کریمی و فخری خوروش خبر دارد. حسن شیروانی بزرگ‌ترین خدمتگزار هنر این مملکت است و به عقیده من آتش‌پاره هنرهای دراماتیک ایران است. افرادی همچون اقلیم و ثمین باغچه‌بان و بیژن مفید از شاگردان او هستند. مثلا کسی از خانواده مرحوم علی محمد رجایی خبر دارد. می‌دانید ارحام صدر، وحدت، ممیزان و… خیلی از هنرمندان مطرح اصفهان از شاگردان او بودند. این افراد خدمات زیادی به هنر این مملکت به خصوص تئاتر کردند. چرا نباید از این همه سال تجربه هنرمندی بی‌نظیر مثل نصرت کریمی استفاده کرد و چرا باید این همه سال خانه نشین بشود. باور کنید این انسان وقتی حقوق‌اش را قطع کردند، مجسمه ساخت و فروخت، وقتی اجازه ندادند مجسمه بفروشد باور می‌کنید که کاکتوس پرورش داد و فروخت. خیلی بی‌انصافی است که هنرمندی را که عمرش را به پای کارش گذاشته ندید و یا بد دید!

از شازده کوچولو تا اخلاق آرتیستیک

خالق نمایش “بلبل سرگشته” با توصیه خواندن کتاب “شازده کوچولو” به همه تئاتری‌ها در تعطیلات نوروز گفت: همه می‌دانیم که “شازده کوچولو” عاشق گل‌اش است اما نکته جالب اینجاست که وقتی با روباه آشنا می‌شود، روباره درباره علت عشق او به گلش به شازده کوچولو می‌گوید طول زمانی‌هایی که به گل‌ات با محبت آب دادی برایت این ارزش‌ها را به وجود آورده که هر وقت اسم گل‌ات را می‌شنوی اینقدر شاداب می‌شوی، این بهای عمری است که پای آن صرف کردی.

من این را به همه می‌گویم و معتقدم اگر کتاب تاریخ هنر جهان خوانده باشید می‌بینید که همه بزرگان و نوابغی که از آنها یاد می‌شود و نام‌شان ماندگار مانده کسانی هستند که در کنار کارشان اخلاف آرتیستیک داشتند، چراکه اگر هنر همراه با اخلاق آرتیستیک نباشد به سه پول سیاه نمی‌ارزد. هنرمند اگر اخلاق آرتیستی نداشته باشد بهتر است خود را هنرمند نداند. ما صدها نفر داشتیم که از جهان پهلوان تختی مدال‌های بیشتری گرفتند اما کسی که تا ابد نامش به نیکی برده می‌شود غلامرضا تختی است.

هنر چموش تئاتر

موسس گروه هنر ملی از خودش و ما می‌پرسد؛ بالاخره تئاتر زندگی است یا زندگی تئاتر است؟! و خودش پاسخ داد: واقعیت این است که من هم نمی‌دانم. اما یادم می‌آید که یک وزیری که انسان دلسوزی بود روزی به من گفت فلانی هیچ هنری در دنیا چموش‌تر از تئاتر نیست و واقعا هم درست می‌گفت چون در سینما پشت میز تدوین می‌توان هر کاری کرد اما تئاتر را نمی‌توان کات کرد و برید. اهمیت کار تئاتر در این است که نادرستی و پلشتی در آن جایی باز نمی‌کند البته در تمام هنرها چنین است اما در تئاتر چون زنده است و هنرمند آن را زندگی می‌کند هیچ خدعه و نیرنگی نمی‌توان وارد کرد چون حتما رسوا می‌شود.

از اهمیت آزادی تا رادارهای جامعه

جوانمرد معتقدم نیست که آدم‌ها بی‌تاثیر باشند و گفت: هنر ما دشمن جان ماست و ما در آتش مهر خدایی می‌سوزیم، اگر این واقعیت باشد و هنرمند نتواند تاثیرگذار باشد، چرا عمرش را هدر بدهد؟! مهم‌تر اینکه هنرمند اگر آزادی عمل و اندیشه نداشته باشد تئاتر مانند پیکره‌ای می‌شود که خون در بدن ندارد و بد به حال دولتی که جلوی رادارها و چشم‌های بینای جامعه یعنی هنرمندان را بگیرد. رادار به عنوان شاهدی است که همه چیز را می‌بیند و از وقایع خبر می‌دهد و هشدار می‌دهد، عینا کاری که تئاتر باید بکند و درست همان صفتی که هنر دارد. فراموش نباید کرد که سیاست‌ها از کانال تئاتر می‌گذرند، نه تئاتر از کانال سیاست، که در این صورت نوعی اهانت به تئاتر است. ضمن اینکه نگاه و نقد تئاتر به سیاست‌هاست که آنها را تصحیح می‌کند یا کاستی‌های آنها را آشکار می‌کند.

در هر صورت تئاتر وظیفه خودش را انجام می‌دهد، حال صاحب سیاست می‌خواهد بشنود یا نشنود. هنر به ویژه تئاتر به دلیل اینکه بیش از هر هنر دیگری زنده و پویاست، رادار جامعه است، آگاهی دهنده و شاهد راستین و در نهایت نگهبان سلامت و هستی اقلیم و فرهنگ و هنر جهان است. به گمان من بی‌توجهی و گاه دشمنی و حذف این رادار نشان از کم هوشی دست اندرکاران دارد و نشان می‌دهد که صاحبان کار اصلا آینده‌نگر نیستند.

از نظام آموزشی تا نسل جوان تئاتر

تردید نکنید که ما مستعدترین بچه‌ها را در دنیا در تئاتر داریم که با این امکانات کم عالی کار می‌کنند. من تئاترهای زیادی را در این چند وقت دیده‌ام و با قاطعیت می‌گویم کار جوان‌های امروزی در عرصه نمایش و به ویژه خانم‌ها از بسیاری از تئاترهای آوانگارد دنیا بهتر هستند. به نظر من اگر نظام آموزشی ما در تئاتر از دستاوردها و تجربه‌های درازمدت و ارزشمند فرهنگ شرق و غرب در برنامه‌های درسی استفاده کند تا دانشجویان ما مجهز به دانش و اندیشه‌های عمیق و گسترده شوند، آن وقت به بهترین شکل تئاتر نوین ما شکل می‌گیرد.

چهار نمایشنامه جدید در راه است

در پایان این گفت‌وگو عباس جوانمرد از انتشار چهار نمایشنامه در آینده نزدیک خبر داد و در این‌باره گفت: چهار نمایشنامه بزرگ از چهار نویسنده مطرح تئاتر جهان را که سال‌ها دراماتورژی کردم و همراه با شاهین سرکیسیان ترجمه کرده بودیم را پس از یکسری اصلاحات به تازگی تمام شده و برای چاپ به انتشار قطره فرستادم و الان زیر چاپ است.

این کارگردان پیشکسوت تئاتر ادامه داد: البته قبل از این، تصمیم داشتم یک مجوعه نمایشنامه را منتشر کنم اما هنوز کامل نشده به همین خاطر تصمیم گرفتم فعلا چهار نمایشنامه “دختر دهاتی” نوشته کلیفورداودتس نمایشنامه‌نویس آمریکایی، “گوی مرگ” نوشته مارک تواین نویسنده آمریکایی، “مارگریت” نوشته آرمان سالا کرو نمایشنامه‌نویس فرانسوی و “بادسام” نوشته آگوست استرنیدبرگ نمایشنامه‌نویس سوئدی را منتشر کنم.

عکس عباس جوانمرد

عباس جوانمرد

زندگینامه عباس جوانمرد بازیگر و کارگردان پیشکسوت

عباس جوانمرد

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا