گفتگو با فرزاد حسنی بازیگر سریال سال های ابری

فرزاد حسنی

فرزاد حسنی سالی پرحاشیه را به لحاظ زندگی شخصی‌اش پشت سر گذاشت و بارها تیتر یک رسانه‌های مختلف شد. هر چند که موضع او در مقابل همه این جنجال و حاشیه‌ها سکوت بود و ترجیح داد روی جمله معروفش مبنی بر اینکه «با اخلاق‌ها فریاد نمی‌زنند» بماند و حرفی پیرامون مسائل شخصی زندگی‌اش مطرح نکند. اما این روزها حسنی بار دیگر در صدر خبرها قرار گرفت منتها این‌بار این توجهات به واسطه حضور او در سریال«سال‌های ابری» و ایفای نقش متفاوت فرهاد پوردلجو بود؛ نقشی که به لحاظ ظاهری و شرایط زندگی با او بسیار متفاوت است.

اما وی توانست تا حد زیادی این نقش را باورپذیر بازی کند. هر چند خودش معتقد است بخشی از دلیل باور‌پذیری این نقش به خاطر فضای مناسبی است که کرم‌پور حین حضور در این سریال برایش ایجاد کرد. او می‌گوید با اینکه در آن مقطع زمانی در شرایط خوبی قرار نداشتم اما کرم‌پور برایم فضای ایزوله‌ای را ایجاد کرد که از خبرهای حاشیه‌ای پیرامون زندگی شخصی‌ام مصون بمانم و صرفا به بازی در این سریال فکر کنم. گفت‌وگوی  ما  را  با حسنی در زیر می‌خوانید.

برای رسیدن به این نقش مهدی کرم‌پور به من کمک زیادی کرد به ویژه که در آن مقطع زمانی به لحاظ روحی در شرایط خوبی قرار نداشتم. او فضای ایزوله‌یی را برایم ایجاد کرد که به واسطه آن هیچ خبر حاشیه‌یی به گوشم نمی‌رسید و اجازه نمی‌داد کسی اخبار بیرون را به من منتقل کند. او تاکید داشت که در این محیط تو فرهاد پوردلجو هستی و باید از هر گونه خبر حاشیه‌یی بر حذر باشی.

معمولا کم پیش می‌آید وقتی در فیلم یا سریالی بازی می‌کنم مخاطب زمانی که من را در کوچه  و خیابان می‌بیند من را با اسم نقشم مورد خطاب قرار دهد . اما نکته جالب اینجاست بعد از بازی در این سریال وقتی به جایی می‌رفتم بیشتر مخاطبان من را پوردلجو صدا می‌کردند و این موضوع بعد از سال‌ها برایم حس خوشایندی داشت و نشان می‌داد که مخاطبان با این نقش کاملا ارتباط برقرار کرده‌اند

 بازی در نقش فرهاد پوردلجو در سریال «سال‌های ابری»برای شما به خاطر شخصیت خاکستری و گریم متفاوتش تا حدی ریسک به شمار می‌رفت، چه شد که بازی در این نقش را پذیرفتید؟

من و مهدی کرم‌پور کارگردان این سریال نزدیک به ٢٠ سال است که با یکدیگر دوست هستیم و این موضوع باعث شده که با خصوصیات اخلاقی همدیگر آشنا باشیم و بدانیم در یک کار از هم چه  می‌خواهیم از طرفی کارنامه هنری کرم‌پور نشان می‌دهد که او یک کارگردان تواناست و به خوبی می‌داند که چطور از بازیگران در جای درستش استفاده کند به همین خاطر وقتی پیشنهاد بازی در این نقش را به من داد به راحتی ریسک حضور در آن را پذیرفتم چرا که می‌دانستم حاصل این اعتماد دو نفره نتیجه بدی نخواهد داشت. وقتی مهدی کرم‌پور برای بازی در این سریال از من دعوت کرد، پیش از اینکه فیلمنامه کار را بخوانم توضیحات مفصلی را در مورد چگونگی نقش به من داد و گفت‌وگوهای مفصلی را در مورد شخصیت فرهاد پوردلجو داشتیم. بعد از خواندن فیلمنامه، در مورد جزییات نقش بیشتر با هم صحبت کردیم و پیرامون لحن، نحوه گویش و سبک زندگی کردن آن با یکدیگر گپ‌های طولانی زدیم.

 وقتی عکس‌های گریم سریال «سال‌های ابری» پخش شد، خیلی‌ها از دیدن چهره جدید و البته متفاوت شما تعجب کردند؟

خوشبختانه گریم این کار توانست در رسیدن من به فرهادپور دلجو کمک زیادی کند و این امکان را در اختیار من قرار داد که راحت‌تر به این نقش برسم. گریمور این کار با دقت زیادی روی جزییات نحوه طراحی گریم این کاراکتر کار کرده بود و برای ایجاد هر خطش روی صورت، میزان سفیدی و استفاده از ته ریش دلایل درست و منطقی داشت. در کنار گریم خوب، طراحی لباس هم به من کمک زیادی کرد چرا که طراح لباس با تیزهوشی به سمت لباس‌هایی رفت که مناسب و برازنده این نقش بود و در باور‌پذیری این کاراکتر تاثیرگذار بود.

فکر می‌کنم در کنار گریم برای باور پذیر شدن نقش باید تغییراتی را در نحوه صحبت کردن، راه رفتن‌تان و… ایجاد می‌کردید چرا که در این سریال باید نقش مردی را بازی می‌کردید که چند سالی از شما بزرگ‌تر بود و یک پسر ١۵ ساله داشت.

خوشبختانه ما پیش تولید طولانی را داشتیم و همین موضوع باعث شده بود که بتوانیم در مورد همه این جزییات فکر کنیم. سعی‌ام بر این بود که روی صدا و نحوه ادای کلماتم تغییراتی را ایجاد کنم و با صدای همیشگی‌ام در این نقش حرف نزنم ضمن اینکه من ٣٧ سالم است و از نظر سنی چندان عجیب نیست که یک پسر ١۵ ساله داشته باشم. از طرفی من همیشه ارتباط خوبی با بچه‌ها برقرار کرده‌ام و در فیلم و سریال‌های مختلف تجربه پدر شدن را داشتم. حال در این سریال با توجه به شرایطی که وجود داشت نقش پدری را بازی ‌کردم که فرزند ١۵ ساله دارد. و این موضوع برای خودم در این کار بسیار خوشایند بود.

فرزاد حسنی

«سال‌های ابری» سریال دیالوگ محوری است. حین ادای دیالوگ‌ها چقدر به فیلمنامه وفادار بودید، به واسطه سابقه اجرای‌‌تان بسیاری این تصور را دارند که ممکن است حین بازی بداهه‌گویی‌هایی داشته باشید؟

همین‌طور است، بسیاری این تصور را دارند که من به خاطر تجربه اجرایم حتما در ایفای نقش‌هایم بداهه گویی دارم به ویژه اینکه بعد از پخش سریال «مسیر انحرافی» این موضوع شدت بیشتری پیدا کرد در حالی که در این سریال ما کاملا به فیلمنامه و دیالوگ‌هایی که در آن نوشته شده بود وفادار بودیم.

هر چند که پیش از شروع فیلمبرداری در مورد نحوه صحبت کردن این کاراکتر با خسرو نقیبی، فیلمنامه‌نویس و مهدی کرم‌پور صحبت‌های طولانی انجام دادیم و سعی کردیم دیالوگ‌ها را به نوعی از فیلتر پوردلجو رد کنیم اما بعد از اینکه به این اتفاق نظر رسیدیم. حین فیلمبرداری حتی یک خط دیالوگ را تغییر ندادیم و سعی کردیم به اصل آن وفادار باشیم.

با وجود اینکه شما طی این سال‌ها بازیگری را به موازات کار اجرا تجربه کردید اما همچنان وجه اجرایتان پررنگ‌تر است و این موضوع باعث می‌شود برای ایفای باورپذیر یک نقش، راه سخت‌تری را در پیش داشته باشید؟

بله، معمولا کم پیش می‌آید وقتی در فیلم یا سریالی بازی می‌کنم مخاطب زمانی که من را در کوچه  و خیابان می‌بیند من را با اسم نقشم مورد خطاب قرار دهد و فرزاد حسنی را فراموش کند. اما نکته جالب اینجاست بعد از بازی در این سریال وقتی به جایی می‌رفتم بیشتر مخاطبان من را پوردلجو صدا می‌کردند و این موضوع بعد از سال‌ها برایم حس خوشایندی داشت و نشان می‌داد که مخاطبان با این نقش کاملا ارتباط  برقرار کرده‌اند.

برای اینکه از فرزاد حسنی جدا شوید و کاراکتر فرهاد پوردلجو را بازی کنید احتمالا راه سختی را در پیش داشتید؟

آل پاچینو جمله معروفی دارد که در آن می‌گوید هر چقدر مردم بازیگر را بیشتر بشناسند سخت‌تر او را باور می‌کنند به همین خاطر او همیشه از مصاحبه و دیده شدن فارغ از نقش‌هایش پرهیز می‌کند. چرا که می‌خواهد مخاطبان آل پاچینو واقعی را کمتر بشناسند و بیشتر درگیر نقش‌هایش شوند. این مسائل در ابعاد کمترش پیرامون سایر بازیگرها هم وجود دارد.

چون برای مخاطبان وجه فرزاد حسنی من به عنوان مجری پررنگ‌تر است و راه سخت‌تری را نسبت به سایر بازیگرها دارم تا بتوانم یک نقش را باورپذیر ایفا کنم. اما خوشحالم تا اینجای کار مخاطبان با این نقش ارتباط برقرار کردند و وجه فرزاد حسنی در ذهن آنها کمرنگ‌تر شده است.

فکر می‌کنید دلیل این اتفاق چه بود؟

برای رسیدن به این نقش مهدی کرم‌پور به من کمک زیادی کرد به ویژه که در آن مقطع زمانی به لحاظ روحی در شرایط خوبی قرار نداشتم. او فضای ایزوله‌یی را برایم ایجاد کرد که به واسطه آن هیچ خبر حاشیه‌یی به گوشم نمی‌رسید و اجازه نمی‌داد کسی اخبار بیرون را به من منتقل کند. در طول کار هم با وجود اینکه ما ساعت‌های زیادی را در کنار هم بودیم و گپ می‌زدیم اما مهدی با وجود صمیمیتی که با من داشت حتی یک‌بار در مورد مسائل خصوصی زندگی‌ام با من حرف نزد.

او تاکید داشت که در این محیط تو فرهاد پوردلجو هستی و باید از هر گونه خبر حاشیه‌یی که باعث تغییر روحیه‌ات شود و  تو را از رسیدن به این نقش دور ‌کند، بر حذر باشی. فضای خوب و ایزوله‌یی که او ایجاد کرده به من کمک کرد راحت‌تر به این نقش برسم.

پس کرم پور برای رسیدن شما به این نقش حسابی ازتان مراقبت کرد؟

دقیقا همین طور است و این نشان از هوشمندی و تجربه بالای یک کارگردان است که اجازه نمی‌دهد محیط پیرامون تاثیری روی بازی بازیگرش بگذارد و با ایجاد فضای مناسب بازیگرش را در شرایطی درستی قرار می‌دهد تا بتواند با همه توان و تمرکز نقش‌آفرینی کند.

شما در این سریال ایفاگر یک نقش خاکستری بودید، این کاراکتر معمولا در فیلم و سریال‌های ما طراحی خوبی نمی‌شود و بیشتر این نقش‌ها به سمتی سیاه می‌روند؟

همین طور است، اما فیلمنامه خوب«سال‌های ابری»مانع از لغزش اینچنینی نقش شد و باعث شد پوردلجو از سایر نقش‌های کلیشه‌یی که در فیلم و سریال‌های ما معمولا نشان داده می‌شود، جدا شود. بخشی از موفقیت این موضوع هم به خاطر طراحی خوب شخصیت‌ها بود و اینکه هر یک از کاراکترها در جای مناسب خودشان قرار گرفته بودند. شک نکنید اگر همسر فرهاد را زنی آرام و مثبت نشان  می‌دادند این نقش خیلی زود به سمت کلیشه‌های رایج شخصیت‌های خاکستری تلویزیونی می‌رفت.

در حالی که شخصیت عصبی و پرتنش همسر پوردلجو باعث می‌شود رفتارهای این دو به نوعی در ذهن مخاطب بالانس شود و او با این کاراکترها ارتباط بیشتری برقرار کند.

یعنی رفتارهای متضاد و عصبی همسر پوردلجو باعث شد که مخاطب با او همذات‌پنداری بیشتر کند و درگیر نقش شود؟

بحث همذات‌پنداری نیست، مخاطب وقتی این دو نفر را کنار هم می‌بیند و متوجه رفتارهای پرتنش و عصبی این دو می‌شود، در فضای قصه تا حدی به آنها حق می‌دهد و چنین کنش‌هایی را از آنها باور می‌کند. همان طور که در سوال قبل هم به نوعی اشاره کردم اگر همسر پوردلجو یک زن مثبت بود چنین موقعیتی برای مخاطب ایجاد نمی‌شد و همه‌چیز خیلی زود رنگ و بوی کلیشه می‌گرفت.

در این سریال لیلا برخورداری نقش همسرتان را بازی می‌کرد حضور او چقدر در بازی شما کمک‌کننده بود؟

بسیار زیاد، خانم برخورداری هم شیوه متفاوت و بسیار خوبی را برای بازی در این نقش انتخاب کردند و این موضوع باعث می‌شد که رنگ‌آمیزی خوبی بین بازی‌های ما ایجاد شود.

طی سال‌های اخیر، یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های ما در فیلم و سریال‌ها، عدم وجود فیلمنامه مناسب است و بسیاری از کارها از این ناحیه دچار ضعف هستند.

همین‌ طور است، منتها خوشبختانه در این سریال ما از حضور دو نویسنده کاربلد یعنی خسرو نقیبی و آرش خوش‌خو بهره بردیم. آنها در «سال‌های ابری» توانستند یک قصه جذاب را با ریتم مناسب بیان کنند. با وجود گره‌های زیادی که در این سریال وجود دارد اما نویسندگان کار به خوبی توانستند این موضوع را مدیریت کنند و اجازه ندهند گره‌هایی که در قصه ایجاد می‌شود، روی ریتم کلی داستان تاثیر بگذارد و مخاطب را  از فضای  اصلی قصه دور کند.

اگر اشتباه نکنم شما در فیلم «آمین گفت» سامان سالور هم حضور داشتید؛ کاری که پشت درهای اکران مانده است؟

بله، «آمین گفت» هم یک کار متفاوت سینمایی است. امیدوارم هر چه زودتر شرایط برای اکران این فیلم همواره شود.

ممنون که در این گفت‌وگو شرکت کردید؟

من هم از شما متشکرم. تا چندی دیگر ما شاهد برگزاری جشنواره فیلم فجر هستیم امیدوارم این جشنواره با شکوه و کیفیت هر چه تمام‌تر برگزار شود و ما شاهد اتفاقات خوب سینمایی در آن باشیم.

روزنامه اعتماد

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا