گفتگو با سیاوش طهمورث بازیگر سریال “برابر اصل”

سیاوش طهمورث

برای گفت و گو با سیاوش طهمورث یک فنجان چای نوشیدیم. بازیگری که به اندازه لازم در قالب نقش های خاکستری و گاه حتی نزدیک به سیاه جلوی دوربین کارگردانان مختلف سینما و تلویزیون رفته است و انصافا در این مسیر دارای امضاء است.

بازیگر نقش مقتدر و با جذبه داروغه سریال «گرگها» که در کارنامه اش بسیاری نقش ها از جمله بازی در مجموعه های تلویزیونی «آینه»، «در پناه تو»، «شلیک نهایی»، «وکلای جوان»، «به سوی افتخار»، «آبی مثل دریا»، «فکر پلید» و… دیده می شود، یکی از سردمداران ایفای نقش های ضد قهرمان است. او به واسطه سالها سابقه بازیگری روی صحنه تئاتر و شناخت کامل از ابزار بازیگری به خوبی از صدای خاص و میمیک چهره اش در ایفای نقش های خاکستری سود برده، طوریکه به قول خودش گاهی با ایفای برخی نقش ها با اعصاب و روان مخاطبش بازی کرده است.

حتماً حضور او در نقش عمو، در سریال «زیر تیغ» (محمدرضا هنرمند) را به خاطر دارید او همه ویژگی های یک ضد قهرمان را در بازی اش داشت. در گفت و گویی مفصل با بازیگر سریال های «معصومیت از دست رفته»، «بانو»، «شهر دقیانوس» و… که اخیراً سریال «برابر اصل» را در نقش یاوری روی آنتن داشت، به چند و چون در آمدن نقش های منفی و ضد قهرمانان داستان های نمایشی پرداختیم که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود.

آقای طهمورث چه خبر؟ این روزها چه می کنید؟

ـ من اصلاً این روزها کار بدی نمی کنم! (می خندد) در جریان روخوانی یکی از متن های استاد بیضایی پنج شنبه شب که هستید؛ این برنامه هفته گذشته در تالار رودکی برگزار شد. من به اتفاق خانم سارا حسینی این کار را انجام دادیم که به نظرم اتفاق خوبی بود.

در سریال «معمای شاه»  هم که این روزها مشغول هستید؟

ـ بله فکر کنم یکی دو جلسه دیگر کارم تمام بشود.

از نقش تان هم کوتاه بگویید؟

ـ من شخصیت علیشاه را در این سریال بازی می کنم.

گویا چند تله فیلم برای تلویزیون و رسانه های خانگی هم کار کردید؟

ـ بله یک کار نیمه تمام دارم و یک کار هم که کردم آخرش را عوض کردند و پولم را خوردند. از هر دو کار طلبکار هستم. به نظرم وزارت ارشاد باید فکری بکند که هر کسی نیاید به عنوان تهیه کننده و کارگردان مجوز بگیرد و پول بازیگر را بخورد. جالب اینکه می روند آخر فیلم را تغییر می دهند و شما را کنار می گذارند. به نظرم مسوولان باید در این مورد تصمیمی بگیرند و یا خانه سینما باید جواب گو باشد. این وضع نمی‌ شود که ما با نگرانی قرارداد می بندیم، با نگرانی کار می کنیم، با نگرانی زندگی می کنیم چرا؟ چون  عده ای همین طوری ریخته اند داخل این کار و همین جوری هم مجوز کارگردانی گرفتند.

و شما چه کسی را مسوول می دانید؟

ـ مسوولان محترم وزارت ارشاد…

برای تلویزیون کاری با این شرایط نداشتید؟

ـ نه این دو کار برای  شبکه نمایش خانگی است. من الان چک های برگشتی این دو فیلم را دارم. البته شکایت کردم و جلوی کارشان را گرفتند. در واقع به این آقایان مجوز پخش نمی دهند…

ولی این برای شما پول نمی شود!!

ـ دقیقاً…

آقای طهمورث بانی فیلم قصد دارد طی پرونده ای به ضد قهرمانان آثار تلویزیونی پرداخته است. با شما به عنوان کسی که در ایفای این دست نقش ها کارنامه مفصلی دارید و از داروغه سریال «گرگها» تا یاوری سریال «برابر اصل» نقش های متفاوتی را در مقابل قهرمان بازی کرده اید می خواهم وارد این بحث شوم که شکل گیری یک ضد قهرمان درست و بی نقص چگونه رخ می‌ دهد. اگر موافق باشید با قدم اول که همان فیلمنامه است آغاز می کنیم. چقدر در این ساخت و پرداخت فیلمنامه را موثر می دانید؟

ـ چقدر؟! شما اصلاً به من بگو فیلمنامه ای به شکل اصولی در مملکت ما نوشته می شود که ما بعد برویم سر وقت بحث کاراکترهای ضد قهرمان؟!

پس این خانه از پای بست ویران است؟

ـ بله، الان هر کسی دوست دارد، فیلمنامه می نویسد! هر نویسنده ای که دلش می خواهد بدون هیچ مسئولیتی می نویسد و بدون هیچ برو برگردی همین کارهای ضعیف ساخته هم می شود. جالب اینکه مزخرف ترین کارها هم از همین شبکه ویدئویی توزیع می شود. خیلی راحت می گویم تا مسوولان هم خبردار شوند. من نمی دانم این مؤسسه های ویدئویی از کجا سبز شده است؟! کجای دنیا رسانه های تصویری به این معنا دارد که ما داریم! کنار لواشک و آدامس و نخود و لوبیا و پنیر CD فیلم هم فروخته می شود… واقعاً فیلم های ما هم در همان حد است. شما صحبت از فیلمنامه می کنید، فیلمنامه ای وجود دارد؟! از بد حادثه ما الان مجبوریم و کار می کنیم. چون زندگی ما این است، کار ما همین است. مجبوریم وگرنه باید در همه این کارها را بست. مگر ما نیروی متخصص و کاربلد کم داریم؟ چرا جمع نمی شوند دور هم یک تصمیم درست و حسابی بگیرند!؟

کدام اتفاق عجیب و غریب در این یکی –دو- سه دهه برای سینمای ما رخ داده است؟! بله بازیگران فوق العاده ای داریم، ولی با کدام فیلمنامه!؟ با کدام کارگردان؟! ما الان چند کارگردان به نام و کاربلد داریم که مشغول کار هم باشند؟! ولی همه الان دارند کارگردانی می کنند، هر کس خط فرضی را یاد می گیرد در سینمای ما می شود کارگردان…

خیلی ها اعتقاد دارند کسانی که یک روز نویسندگان  با سابقه و کاربلد ما بودند و شخصیت های آثارشان با حساب و کتاب خلق و پرداخت می شد هم، امروز قلم آن روزها را ندارند؟

ـ من معتقدم ما نباید گناه را فقط گردن یک قشر بیندازیم. نویسنده یا کارگردان یا بازیگر یا… فکر می کنم همه مقصر هستیم. چرا؟ چون حد مشخصی نداریم. ما اول باید مشخص کنیم در کجای هنر تئاتر، سینما و تلویزیون هستیم و کجا می خواهیم برویم؟! متاسفانه آنچنان بی راهه های فراوانی وجود دارد و آنقدر در این بی راهه ها گیر کرده ایم که نمی‌ توانیم تصمیم بگیریم. نمی دانیم کجا باید برویم. نویسنده ای که قرار است فیلمنامه بنویسد هم سرگردان است. چون تکلیفش معلوم نیست. نویسنده ما نمی داند چقدر می تواند حرف بزند؟ از کجا می تواند حرف بزند و از چی می تواند حرف بزند؟ در نتیجه می افتد به تکرار، آن هم تکرار مسائل روزمره، نه چیز دیگر. این آمد او رفت، این عاشق او شد، او یکی دیگر را کشت، این با اون قهر کرد، فلان شخصیت قاچاق کرد با پلیس درگیر شد و… مسائل ما در اجتماع فقط اینها نیست. اجتماع ما پر است از سوژه های ناب، ولی ما قبل از اینکه بخواهیم مسائل اجتماعی روزمره را مورد بررسی قرار دهیم، بهتر است به موضوعات اجتماعی انسان ها بپردازیم.

در واقع ضد قهرمان و اصولاً شخصیت های مختلف با ویژگی‌ های متفاوت در همین راستا شکل می گیرند و معرفی می‌ شوند. زمانیکه ما بتوانیم شخصیت های مختلف را در جامعه مورد تحلیل قرار بدهیم.

ـ دقیقاً، اصلاً شخصیت ها در همین شرایط معرفی می شوند. آنجا می‌ توانیم تعریف کنیم ضد قهرمان کیست و قهرمان کیست! البته بگذریم که در هر جامعه بشری، هر دوی اینها وجود دارند و باید هم وجود داشته باشند. شدت و ضعف آنها است که فرق می کند. اگر ضد قهرمان در جامعه ای بر قهرمان قدرت بگیرد، آن وقت فاجعه رخ داده است. ما باید در حدی باشیم که حتی اگر سقوط کردیم، قهرمان و ضدقهرمان در برابر هم مساوی باشند. مثالی می زنم برای شما، در تمام دنیا و در گونه های مختلف نمایش، فیلم، تلویزیون و تئاتر، آثار ضعیف و حتی در حد فاجعه می بینید، امّا در کنار این کارها آثار قوی و ماندگار هم تولید می شود. اگر ما فقط به سمت ابتذال برویم یعنی تولید آثار ضعیف در نهایت ببخشید می شویم این چیزی که هستیم.

گاهی نگاه انسانی از شخصیت منفی یا همان بد من قصه گرفته می شود و عملاً طوری طراحی می شود که تماشاگر را تنها به وجوه سیاه کاراکتر ارجاع می دهد…

ـ این درست نیست…

از فاکتورهای موثر در موفقیت و ماندگاری یک ضد قهرمان دراماتیک صحبت کنید.

ـ اگر ما شخصیت ها و انسان ها را سیاه و سفید نبینیم، ماجرا به واقعیت وجودی انسان نزدیک تر می شود. همه انسان ها حتماً در وجودشان رنگ آمیزی های متفاوتی دارند که در برخورد با جامعه معنی پیدا می کند. مثال می زنم، اگر شما یک شخصیت را در اطرافتان سیاه و منفی می بینید، دلیل دارد. شاید او تحت تاثیر مسائل خود خواهانه و مسائل پرت اجتماعی قرار گرفته و آنچه را که نباید حالا به خودش حق می دهد. پس شروع می کند به انجام یک عمل اشتباه، یک نوع رفتار نامناسب انسانی و…

پس با همین تعریف او هرگز متوجه ایرادات رفتاری خودش نیست و در واقع خودش را با سیاهی های رفتارش عجین نمی داند چرا که معتقد است کاری که انجام می دهد صحیح است؟

ـ بله دقیقاً، یک ضد قهرمان هرگز خودش را ضد قهرمان نمی داند. بلکه به خودش حق می دهد باید این کار را انجام بدهد. هیچ جنایت کاری نمی گوید من جانی هستم. مثالی می زنند و می گویند اولین نفری که کشتید جنایت کردید امّا دومی و سومی دیگر عادت است. پس هیچ ضد قهرمانی به قول شما و هیچ آدم منفی به قول بعضی ها خودش را سیاه نمی داند. مطلب مهم دیگر اینکه آن کسی که مثبت است هم به این دلیل مثبت است که فقط خودش را نمی بیند. دیگران را هم می بیند.

نمایش تعاریف مختلف شخصیتی در یک ضد قهرمان بر اساس زمان، موقعیت، مکان و فاکتورهای فراوان دیگر متغیر است. چه کنیم تا در خلق یک شخصیت ضد قهرمان متفاوت عمل کنیم؟

ـ چه کنیم که این ضد قهرمانان با هم متفاوت باشند. من سعی کردم تا به حال به این شکل عمل کنم. خب ما در جامعه مان فقط یک عمل بد یا یک رفتار نادرست و غیر انسانی نداریم که فقط در شرایط مختلف همان را انجام دهیم، بدی های مختلف از آدم های مختلف تراوش می کند.

در شرایط مختلف…

ـ بله در شرایط مختلف، اگر ما برای این برخوردها، کنش ها و واکنش ها تفاوت قائل شویم و میان آنها فاصله بگذاریم ضد قهرمان های متفاوتی از سیاوش طهمورث خواهید دیدکه هیچکدام شبیه به هم نیست.

از ضد قهرمانان آثار کلاسیک (سریال گرگ ها) تا سریال های روز تلویزیون (زیر تیغ)؟

ـ بله هیچ تفاوتی نباید وجود داشته باشد. بازیگر باید بتواند کارهای کلاسیک و روزمره را بازی کند. بازیگری که تنها بتواند یک ژانر و در یک گونه بازی کند دیگر بازیگر نیست هنرپیشه است…

و شما چه تفاوتی میان بازیگر و هنرپیشه قائل هستید؟

ـ حرفه هنرپیشه این است که فقط بیاید جلوی دوربین یا روی صحنه، امّا بازیگر تعهد و نسبت به کارش عشق دارد. به عرصه هنر عشق می ورزد و هنر را حرفه و شغل نمی بیند. ممکن است زندگی اش از این راه بگذرد امّا نگاه او شغل و حرفه نیست. او در عرصه هنر زندگی می کند، انسانیت را می بیند چون عشق به عالم هستی را می بیند. عشق به انسانیت دارد عشق به جامعه، عشق به مردم کشورش، عشق به اطرافیانش، دلسوز است. به همین دلیل خودش را متعهد می داند ولی یک هنرپیشه متعهد نیست. متعهد نیست چون عاشق نیست و این کار فقط شغل اوست. او فقط این کار را انجام می دهد.

نمونه ای از نقش ضد قهرمان های اخیری که شما ایفاگر آن بودید شخصیت یاوری سریال «برابر اصل» بود. به عنوان شخصیتی که در ذهن مخاطب است (به خاطر پخش اخیر) راجع به آن هم صحبت کنید؟

ـ من این سریال را نتوانستم ببینم. پس نمی توانم راجع به کلیت کار نظر دهم. او آن آدم لطمه خورده جامعه بود. اتفاقاتی در جامعه بر او مترتب شده بود که باعث شد به کاراکتر لطماتی بخورد. خیلی از رفتارهای آدمی مثل یاوری بر می گردد به موقعیت هایی که در جامعه برای او ایجاد می شود. در واقع شرایط اجتماعی، او را به این سمت و سو سوق می دهد. ما در جامعه انسانی می بینیم شخصیت هایی را که به دلیل فشار دوران کودکی، عقده های دوران نوجوانی و… دست به هر کاری می زنند تا کمبودهای آن دوره را در این روزگار جبران کنند.

حالا این کمبود می تواند مادی باشد، معنوی باشد، جایگاه اجتماعی باشد و مقامی باشد. حالا چون زود می خواهند به آنچه نداشته اند و آرزویشان بوده برسند و قرار نیست بابت آن تلاش بشود و یا رنجی کشیده شود در نتیجه مجبورند حرکتی غیر عرف یا شاید غیر انسانی انجام دهند که نتیجه اش می شود در مقابل یک قهرمان ایستادن و ضد قهرمان بودن. یاوری هم همین بود. او فقط می خواست به دست بیاورد. او قافیه را در برابر برادرش باخته پس دست به هر کاری می زند. امّا من آن برادر را که آنقدر خوب دیده می شد باز خیلی خوب نمی دیدم. او هم یکسری بدی ها داشت. حالا نمی دانم در ساختار سریال که پخش شد این ماجرا نمایش داده شد یا نه؟! آیا بدی ها و خوبی های شخصیت به اندازه کافی به تصویر کشیده شد یا خیر! چون خودم ندیدم اجازه بده راجع به آن خیلی صحبت نکنم.

در هنگام خواندن یک فیلمنامه چه برخوردی با شخصیت دارید به خصوص یک کاراکتر ضد قهرمان، چگونه با خودتان در موردش کنار می آیید؟

ـ من ماجرای خودم را با شخصیت هایی که قرار است بازی کنم دارم. من دنبال شخصیت می روم، سعی می کنم از کاراکتر وجودی طهمورث فاصله بگیرم و  دنبال کسی بروم که قرار است آن را بازی کنم. سعی می کنم شخصیت را زندگی کنم. حالا اگر کارگردان از این زندگی نهایت استفاده را برد به نظر من زندگی خودم را کرده ام، من نباخته ام چون کار خودم را کرده ام.

باور تماشاگر در نزدیک شدن به یک شخصیت منفی بر می گردد به موضعی که در مقابل او می گیرد. اینکه ما بتوانیم کاری کنیم که تماشاگر از برخورد، رفتار و حتی توطئه های این شخصیت به ستوه آمده، شاکی است به قول خیلی ها، حرص مخاطب از او در آمده و خودش را دیگر در مقابل او می بیند. نمونه اش شخصیت عمو در سریال «زیر تیغ» که مخاطب کاملاً در مقابل او و کینه توزی هایش موضع داشت. البته می دانم که ایفای چنین نقش هایی سختی های خاص خودش را دارد؟

ـ سخت است. واقعاً سخت است. من بازیگری را که می خواهد خوشگل جلوی دوربین بیاید اصلاً نمی پسندم و نمی فهمم. من او را در همان تعاریف هنرپیشه ها می بینم و حس می کنم نه چیز دیگر…

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا