گفتگو با برزو نیک نژاد کارگردان سریال “دردسرهای عظیم”

برزو نیک نژاد

برزو نیک نژاد بیش از دو دهه است که در سینما و تلویزیون مشغول فعالیت بوده و با کارگردانانی همچون محمدحسین لطیفی، سعید سلطانی، سیروس مقدم و ابراهیم فروزش همکاری داشته است.

نام او با نویسندگی سریال تلویزیونی دودکش بر سر زبان‌ها افتاد که ماه رمضان سال گذشته از شبکه یک پخش شد. نیک‌نژاد در جشنواره فیلم فجر سال گذشته با فیلم ناخواسته به جمع کارگردانان فیلم اولی پیوست و توانست در بخش نگاه نو جشنواره، دیپلم افتخار بهترین فیلمبرداری (مسعود سلامی) را از آن خود کند. او در این فیلم تعریف جدیدی از عشق ارائه داد. نیک‌نژاد با کارگردانی سریال دردسرهای عظیم نخستین تجربه سریال‌سازی‌اش را براساس فیلمنامه‌ای از علیرضا کاظمی‌پور و سعید جلالی کسب کرد.

البته او این روزها مشغول ضبط این سریال است، چون تولید قسمت‌های پایانی این سریال همزمان با پخش شده است. با این‌که او بشدت درگیر ساخت سریال دردسرهای عظیم است، اما با آرامش پاسخگوی تک تک سوالات ما بود.

شما قبل از ساخت سریال دردسرهای عظیم، کارگردانی یک فیلم سینمایی با نام «ناخواسته» را داشتید که توانست نگاه‌های بسیاری از منتقدان سینما را به‌عنوان یک کاراولی به خود معطوف کند. چطور شد بعد از این فیلم ساخت این سریال را شروع کردید که قصه آن کاملا با فضای فیلمتان تفاوت دارد؟

زمانی که مشغول نوشتن فیلمنامه سریال تلویزیونی «روزهای بد به در» بودم، در جریان نگارش سریال دردسرهای عظیم هم بودم که علیرضا کاظمی‌پور و سعید جلالی مشغول طراحی آن بودند. ابتدا قرار نبود من این سریال را بسازم، اما ایرج محمدی و مهران مهام به من اعتماد کردند و ساخت این سریال را به من سپردند. روزی که قرار شد من این سریال را بسازم، راستش کمی ترسیده بودم.

در واقع همیشه از ساخت سریال می‌ترسم. به هر حال سریال‌سازی کار راحتی نیست و شما باید کاری بسازید که همه مخاطبان ایران از دیدنش لذت ببرند و با تماشای آن برای لحظاتی سرگرم شوند، اما حضور دو تهیه‌کننده حرفه​ای و دو نویسنده خوب باعث شد سختی کار برایم هموارتر شود. ضمن این‌که خیلی خوشحالم بودم دوستان به من اعتماد کردند و من را برای کارگردانی سریال دردسرهای عظیم انتخاب کردند. علاوه بر آن یک گروه حرفه‌ای چه جلو و چه پشت دوربین من را همراهی می‌کنند و می‌دانستم با این گروه حرفه‌ای می‌توان یک کار خوب و مخاطب‌پسند برای مخاطب فهیم ایران ساخت. علاقه‌مند بودم سریالی بسازیم که مخاطبان اقصی نقاط ایران بیننده آن سریال باشند و از دیدنش لذت ببرند و صرفا برای مخاطب خاصی نباشد. یکی از ویژگی مخاطبان ایران این است که با دقت به جزییات کار توجه دارد، به همین دلیل نباید به هیچ وجه تماشاگر ایرانی را دست‌کم بگیریم. می‌خواستیم سریال دردسرهای عظیم به‌گونه‌ای باشد که مخاطب با تک تک شخصیت‌های قصه ارتباط برقرار کند و نه‌تنها با آن همذات‌پنداری کند، بلکه برایش قابل باور بوده و آن را دور از خودش نبیند، به همین دلیل سراغ ماجرایی رفتیم که دیدن آن برای مردم جالب باشد.

سعی کردم تا حد امکان در اجرا این سریال را برای مردم بامزه، شیرین و بانمک دربیاورم. اتفاقا این مساله با انتخاب بازیگرانی که به قول معروف گوشتشان شیرین است، رخ داد و همه چیز دست‌به‌دست هم داد تا سریال دردسرهای عظیم تولید شود.

گفتید که ابتدا قرار نبود این سریال را کارگردانی کنید، اما چه چیزی باعث شد علاقه‌مند شوید برای نخستین تجربه در امر سریال‌سازی این کار را قبول کنید؟

فکر می‌کنم خیلی موارد در این ماجرا دخیل بود. به قول معروف بار خوبی به ما خورد و ما هم بار را بردیم! حضور دو تهیه‌کننده حرفه‌ای، نویسندگان و بازیگران خوب و دیگر عواملی که همراه کار بودند باعث شد تا این اتفاق بیفتد. آن هم در شرایطی که ما خیلی حق انتخاب نداریم و باید کار به ما پیشنهاد شود.

من سال‌ها بدون آن‌که نامی از من برده شود کار کردم. تا این‌که کارگردانی این سریال مطرح شد و من تلاش کردم تا حد توانم، انرژی و حسم را برای کار بگذارم تا مخاطب را با خودم همراه کنم که خوشبختانه با بازتاب‌های خوبی که از مردم گرفتیم فکر می‌کنم موفق شدیم و توانستیم کاری بسازیم که مردم هر شب پیگیر قصه آن باشند و اگر یک شب پخش نشود با ارسال پیامک اظهار ناراحتی کنند که چرا پخش نشده است.

این جمله که بار خوبی به ما خورد و ما هم بار را بردیم، یکی از دیالوگ‌های سریال تلویزیونی «دودکش» بود و نشان می‌دهد که هنوز از قصه این سریال رها نشدید. واقعا هر باری به شما می‌خورد آن بار را به مقصد می‌رسانید؟

بدون تردید هر باری را نمی‌برم! و قبل از ساخت سریال دردسرهای عظیم کلی سبک و سنگین کردم و زمانی که مطمئن شدم با تهیه‌کنندگانی کار می‌کنم که خودشان درام را می‌شناسند و برای تک‌تک صحنه‌های کار ارزش و احترام قائل هستند و می‌دانند چه کاری می‌سازند و نسبت به رگ خواب مخاطب شناخت دارند، آن وقت بود که کارگردانی این سریال را پذیرفتم.

حضور یک گروه حرفه‌ای این اطمینان را به کارگردان می‌دهد که درست انتخاب کرده و می‌تواند با اعتماد بیشتر کار کند، چون قرار نیست فقط پشت فرمان ماشین بنشینیم و گاز بدهیم. مسلما یک راننده باید خیالش از همه چیز راحت باشد تا در جاده حرکت و مسیر را طی کند. کافی است یک جای کار لنگ بزند، آن وقت است که همه چیز به‌هم می‌ریزد، حتی اگر شما یک راننده بزرگ هم باشید، زمانی که یک جای کار مشکل داشته باشد، حتما با مشکلات روبه‌رو می‌شوید، اما سریال دردسرهای عظیم از همان نقطه صفر نشان داد که همه چیز درست و بجا انتخاب شده است.

در بخشی از صحبت‌هایتان به ترس و نگرانی‌ای اشاره کردید که قبل از ساخت سریال دردسرهای عظیم داشتید، هنوز هم این ترس با شما همراه است؟

این ترس را درباره سریال دردسرهای عظیم دیگر ندارم، چون از زمانی که پخش سریال آغاز شده، بازتاب خوبی از مردم گرفتیم و مردم مرتب لطفشان را نسبت به ما نشان می‌دهند، اما درباره سریال بعدی‌ام نمی‌توانم الان اظهار نظر کنم که آیا این ترس را خواهم داشت یا نه، چون باید در زمان خودش پاسخگو باشم.

معتقدم هر سریالی که برای مردم ایران ساخته می‌شود باید همان چیزی باشد که مردم دوست دارند. زمانی که ما یک فیلم سینمایی می‌سازیم مردم برای تماشای فیلم بلیت می‌خرند، بنابراین حق انتخاب با خودشان است؛ اما قاب تلویزیون تفاوت دارد و مردم باید همان چیزی را ببینند که این رسانه نشان می‌دهد. بنابراین من به‌عنوان سازنده یک اثر باید نهایت تلاشم را بکنم تا رضایت مردم را به‌دست آورم.

ساختار سریال با فیلم سینمایی فرق دارد، ضمن این‌که باید سریال را به گونه​ای ساخت که بعد از چند سال دیگر که بازپخش می‌شود، همچنان تماشای آن برای مخاطب جذاب باشد. هم‌اکنون شاهد هستیم که شبکه‌های تازه‌تاسیس سریال‌های قدیمی را بعد از گذشت سال‌ها بازپخش می‌کنند. بنابراین باید حتی به این مساله هم توجه کنیم و بی‌تفاوت از کنار آن عبور نکنیم. خوشحالم که بعد از ساخت سریال دردسرهای عظیم، سرم پایین نیست و مردم سریال را دوست دارند.

این بازتاب را چگونه از مردم دریافت کردید؟ نتیجه تحقیقات میدانی خودتان است یا نظرسنجی‌های صدا و سیما؟

با توجه به این‌که تولید و پخش این سریال همزمان شده است، وقتی راهی خیابان‌های تهران می‌شویم تا صحنه‌های خیابانی را ضبط کنیم، مردم لطفشان را به ما نشان می‌دهند. علاوه بر آن من حدود دو دهه است که دستیار کارگردان و برنامه‌ریز ساخت آثار مختلف بودم. تقریبا در کل ایران کار کردم و دوستانی هم در جاهای مختلف ایران دارم و از شهرها و روستاهای مختلف با من تماس می‌گیرند و می‌گویند سریال دردسرهای عظیم را دوست دارند. آمارهای تلویزیون هم نشان می‌دهد مردم از دیدن این سریال رضایت دارند.

سریال دردسرهای عظیم یک ملودرام اجتماعی است که گاهی صحنه‌های طنز هم در آن می‌بینیم و در مجموع فضای حزن‌آمیزی بر این سریال حاکم است. به نظرتان بهتر نبود این فضا کمرنگ‌تر می‌شد و به بار طنز آن اضافه می‌شد؟

از ابتدا هم قرار نبود ما یک سریال صرفا طنز بسازیم. بنای ما بر این بود که یک سریال قابل قبول بسازیم که با حضور بازیگران خوب لحظات طنز هم داشته باشد و به هیچ وجه از ابتدا قصد نداشتیم مردم را به زور بخندانیم. این سریال ملودرام اجتماعی همراه با لحظات طنز است.

هر سریالی را با توجه به فضایی که دارد باید ببینید، نه این‌که با سریال‌های دیگر مقایسه کنید. زمانی که من فیلمنامه سریال دودکش را هم می‌نوشتم، کاملا طنز ننوشتم، بلکه سعی کردم به نوعی بنویسم که مانند زندگی واقعی باشد که لحظات خنده، گریه، غم و شادی را در کنار هم داریم. سریال دردسرهای عظیم هم صرفا یک کار کمدی نیست که دائم بیننده بخندد، بلکه ما نمونه زندگی واقعی مردم را در این سریال شاهد هستیم و بینندگان با شخصیت‌های قصه همذات‌پنداری می‌کنند.

ولی سریال دردسرهای عظیم به لحاظ این‌که ملودرام اجتماعی است یا طنز، کاملا بلاتکلیف است و در بخش‌هایی از قصه که مخاطب انتظار دارد موقعیت طنز ادامه داشته باشد، ناگهان جدی می‌شود. به‌عنوان مثال در صحنه‌ای که لطیف همراه فرحان به خانه‌اش می‌رود و ناگهان دختر فرحان لطیف را می‌بیند که از نرده‌های خانه آویزان است، می‌توانست این صحنه طنز ادامه پیدا کند، اما ناگهان این صحنه جدی شد. به نظرتان بهتر نبود صحنه‌های طنز این سریال بیشتر می‌شد؟

در کل اگر بخواهیم نگاهی به سریال داشته باشیم، ممکن است عده‌ای به برخی از صحنه‌ها بخندند و تعدادی دیگر نخندند. ما نمی‌توانیم یک اثر نمایشی بسازیم که صددرصد مردم آن را دوست داشته باشند و از دیدن همه صحنه‌های سریال لذت ببرند. با این‌که ما از این سریال بازتاب خوبی می‌گیریم و مخاطبان مرتب پیامک‌هایی مبنی بر رضایت از سریال برایمان ارسال می‌کنند، ​ ممکن است مخاطبی مثل شما از برخی صحنه‌های این سریال راضی نباشد و نتوانسته باشیم رضایت او را جلب کنیم.

به هر حال فضای فیلمنامه این‌گونه بود و من سعی کردم در روایت فیلمنامه دردسرهای عظیم برخی صحنه‌ها را بانمک و شیرین اجرا کنم. فیلمنامه سریال دودکش را خودم نوشته بودم و مسیر را خودم مشخص کرده بودم، اما مسیر و نقشه راه سریال دردسرهای عظیم به عهده علیرضا کاظمی‌پور و سعید جلالی بود که به نظرم درام‌نویسان خوبی هستند و نسبت به قصه شناخت خوبی دارند.

معتقدم سریال دردسرهای عظیم یک تجربه جدید است و خستگی روزانه مخاطب را در زمان تماشای سریال برطرف می‌کند و ما یک درام خوب را با روایت طناز، شیرین و نمکین برای مخاطب تعریف می‌کنیم. هر نویسنده‌ای نگاه خودش را در نگارش فیلمنامه دارد و نویسندگان سریال هم این مسیر را مشخص کردند و من هم به فیلمنامه وفادار هستم.

با توجه به این‌که خودم نویسنده هستم، به همین دلیل خیلی به فیلمنامه‌نویسان احترام می‌گذارم و در حد 25 درصد که هر کارگردانی در هر جای دنیا حق دخالت در متن را دارد، این کار را انجام دادم و در این 25 درصد سعی کردم روایت مفرح و شاد را به قصه تزریق کنم تا آن را به ادبیات خودم نزدیک کنم.

من جدا از مردم این روزگار نیستم و مثل بقیه اتوبوس و مترو سوار می‌شوم و در دل همین مردم زندگی می‌کنم و می‌توانم بگویم جزو اقشار متوسط جامعه هم هستم. بنابراین مرتب با مردم رودررو هستم، به همین دلیل می‌توانم با اطمینان بگویم که سریال دردسرهای عظیم به زندگی مردم نزدیک است و اتفاقات این مجموعه دور از واقعیت زندگی مردم نیست.

شما پاسخ سوال من را ندادید. با توجه به این‌که شما نویسنده طنازی هم هستید، بهتر نبود طنز این سریال بیشتر می‌شد تا این سریال از بلاتکلیفی خارج و توازن ملودرام و طنز رعایت می‌شود؟

واقعیت این است که اگر کار ضعفی دارد به من کارگردان برمی‌گردد و من باید همه چیز را هماهنگ می‌کردم، اما می‌توانم بااطمینان بگویم با توجه به زمان کمی که برای رساندن سریال به پخش داریم، ​ همه گروه با تمام انرژی کار می‌کنند و در هیچ بخشی کم نگذاشتند و ما براحتی از ضبط هر سکانسی نگذشتیم.

اگر نگاهی به سال‌های اخیر داشته باشید ​ غیر از ایام نوروز و ماه رمضان چند سریال خیلی شاخص داشتیم که مردم با ​ علاقه پیگیر آن بودند. البته منظورم ​ غیر از سریال‌های الف ویژه است، ولی سریال دردسرهای عظیم با وجود ضعف‌هایی که شما اشاره می‌کنید و با این‌که در پایان فصل تابستان پخش می‌شود و مردم بیشتر در این ایام به مسافرت می‌روند، اما مخاطبان زیادی دارد که از این سریال استقبال کردند. البته این نشان‌دهنده لطف مردم به ماست.

ما هر کاری هم برای مردم انجام بدهیم، وظیفه‌مان است و جز وظیفه کاری نکردیم. همکاران من تلاش می‌کنند تا کارشان را درست انجام بدهند و خستگی ما با دریافت بازتاب‌های خوب از سوی مردم برطرف می‌شود.

وقتی یک شب سریالی پخش نمی‌شود مردم تماس می‌گیرند که چرا سریال پخش نشده، این نشان می‌دهد که مردم سریال را دوست دارند. دم مردم گرم که این سریال را دنبال می‌کنند و نسبت به ما محبت دارند. ما می‌توانیم چند سال نوری با یکدیگر درباره ایرادهای یک اثر صحبت کنیم، ولی من ادعایی ندارم و بیش از دو دهه است که در سینما و تلویزیون کار می‌کنم و با بزرگان این مملکت کار کردم و هنوز هم شاگردی می‌کنم و خودم را شاگرد این عزیزان می‌دانم.

ما سه ماه و اندی است که درگیر ساخت سریال دردسرهای عظیم هستیم و در این مدت هیچ چیز به اندازه ساخت این اثر برایم لذتبخش نبوده است. من با احترام به همه مردمی که این سریال را تماشا می‌کنند، می‌گویم این سریال را با عشق و علاقه و همراه با یک گروه حرفه‌ای می‌سازم. خوشحالم که جلوی مردم سرافکنده نیستم. ضمن این‌که به این مساله ایمان دارم که همیشه تلاش می‌کنم بار خوب را ببرم و هرگز هر باری را نمی‌برم!

در این سریال صحنه عزاداری خیلی برای مخاطبان خاص بود، چون وقتی مداح در وصف پدر می‌خواند و حاضران گریه می‌کردند، شما رگه‌های طنز هم قرار داده بودید. مثل وقتی که لطیف و ارسلان سبیل را به صورت فرحان می‌چسبانند تا قابل شناسایی نباشد، یا زمانی که پسر فرحان به او خرما تعارف می‌کند و … این موارد در فیلمنامه بود یا خودتان اضافه کردید؟

در اجرا در آمد، چون معتقدم در کارهای اجتماعی که می‌سازیم باید مواردی در روایتمان بگذاریم که دیدن آن برای مخاطبان خالی از لطف نباشد. به همین دلیل در سکانس قبرستان طنازی‌های خاصی گذاشتیم تا برای مردم هم جالب باشد. البته اتفاقاتی که در این مجموعه قرار دادیم دور از زندگی خودمان هم نیست و در مراسم عزاداری‌ گاهی اتفاقاتی رخ می‌دهد که شاید در لحظه متوجه آن نباشیم، اما بعد برایمان جالب است. می‌خواستم شخصیت‌ها برای مخاطبان باورپذیر باشند. همه ما در شرایط مختلف واکنش‌های مختلفی داریم، اما بعد از این که مدتی از اتفاق می‌گذرد دوباره همان آدم سابق می‌شویم. در این سریال فقط واقعیات زندگی مردم را به تصویر کشیدیم. وقتی این سکانس را ضبط می‌کردیم به این مساله فکر می‌کردم که چطور صحنه را هم واقعی و هم این‌که بانمک دربیاورم. زندگی در همه صحنه‌های این سریال جاری است. ما قرار نبود فقط کام مردم را تلخ کنیم و می‌خواستیم حتی در صحنه‌هایی که کمی هم تلخ است، رگه‌های طنز در اجرا دربیاوریم.

با این‌که مردم ایران خیلی کم می‌خندند، اما در پیامک‌هایشان اشاره به این صحنه که طنازی خوبی هم داشت، کرده بودند. ما هیچ سکانسی را بدون فکر ضبط نکردیم، حتی وقتی خسته بودیم کار را برای دقایقی تعطیل می‌کردیم و بعد با انرژی کار را ادامه می‌دادیم.

سریال دردسرهای عظیم فقط 30 درصد از توانایی‌های کل گروه است و دلیل آن نداشتن زمان کافی است که ما نتوانستیم همه توانایی‌​هایمان را نشان دهیم. البته نمی‌خواهم بهانه زمان را بیاورم، اما توانایی گروه فراتر از این است و هر روز با انرژی مضاعف کار می‌کنند.

واقعا اگر خسته بودید، کار را تعطیل می‌کردید؟

همیشه برای کاری که انجام می‌دهم، ارزش زیادی قائل هستم و بی‌تعارف بگویم که محبت‌های مردم خستگی را از تنمان به در می‌کند. وقتی قرار است آپارتمانی ساخته شود، مسلما برای مردم همان محل مزاحمت‌هایی دارد. ساخت سریال هم کم دردسرساز نیست و مزاحمت‌هایی برای همسایه‌ها داشتیم، اما مردم لطفشان شامل حال ما بود و اجازه خستگی به ما نمی‌داد.

در این سریال مثل کار قبلی‌تان «دودکش» شاهد تکیه‌کلام‌های جدید برای شخصیت‌های داستان هستیم. مثل کلمه ناراحت شدی! و ای بابا برای لطیف، می‌دونی برای بهار، من دروغ نمی‌گم برای میرزاده و … یا شخصیت فیروزه که کلمات را به شکل دوتکه‌ای می‌گوید، مثلا چرخ خیاطی میاطی. آیا این تکیه‌کلام‌ها ایده خودتان بود یا فیلمنامه‌نویسان؟

بخشی از تکیه‌کلام‌ها در اجرا درآمد و بخشی دیگر را همراه نویسندگان از قبل به تفاهم رسیده بودیم. من تکیه‌کلام را دوست دارم. اگر به مردم کوچه و بازار دقت کنیم​، متوجه خواهیم شد​ هر کس تکیه‌کلام خاص خودش را دارد.

تکیه‌کلام‌ها را از میان مردم انتخاب کردم تا بینندگان بیشتر با شخصیت‌های قصه همذات‌پنداری کنند. هیچ وقت از مردم فرار نمی‌کنم و علاقه‌مند هستم شخصیت‌های قصه از دل مردم باشند. به‌عنوان مثال مردم دلشان به حال لطیف می‌سوزد که ناخودآگاه درگیر شرایط ناخواسته‌ای می‌شود که برایش پیش می‌آید. برگ برنده این سریال باورپذیری شخصیت‌های قصه است و همین باعث شده تا مردم این قصه را دنبال کنند و تکیه‌کلام‌های آن را به یاد داشته باشند، حتی هنوز مردم از تکیه‌کلام‌های سریال دودکش استفاده می‌کنند و شخصیت‌های قصه را با تکیه‌کلام‌هایشان برای یکدیگر مرور می‌کنند.

وقتی قرار باشد نام یک کتاب یا فیلم را بیاورید، آنچه بیش از همه به یاد می‌آورید شخصیت‌های قصه است. مثلا در سریال بینوایان شخصیت‌های کوزت و ژان والژان و … را به‌خاطر می‌آورید. این مساله فقط شامل حال شخصیت‌های جدی نیست و شامل شخصیت‌های طنز هم می‌شود. مثل لورل و هاردی و جری لوئیس. همه بامزه بودن این شخصیت‌ها را دوست داشتند.

شما تله فیلم «وقت اضافه» را دیدید؟

بله، دیدم.

به نظرتان قصه این سریال تا حدودی شبیه این فیلم نیست؟ در آن فیلم هم مهدی هاشمی ایفاگر نقش اصلی است که بر اثر سکته قلبی می‌میرد، اما بعد زنده می‌شود و به‌دنبال حلالیت گرفتن است؟

بله، ولی این سریال موضوع حلالیت را مطرح نمی‌کند و ما در این سریال موضوع دیگری را دنبال می‌کنیم. ضمن این‌که تمام قصه‌های دنیا تکراری است، اما دیدگاه‌های متفاوت به موضوع‌ها باعث می‌شود قصه رنگ و لعاب دیگری به خودش بگیرد.بارها درباره موضوع‌هایی مثل آدم‌آهنی، فوتبال و … آثار نمایشی ساخته شده است، پس باید بگوییم ​ دیگر نباید با این موضوعات اثری بسازیم. روابط بین شخصیت‌ها در قصه‌های تکراری کاملا فرق می‌کند و سریال دردسرهای عظیم یک تجربه جدید است.

برخی مواقع سریال‌های 200 قسمتی در دنیا تولید می‌شود که بعد از گذشت قسمت‌های بی‌شماری شاهد اتفاقی نیستیم، اما مردم در سریال دردسرهای عظیم شاهد اتفاقات جالبی هستند. ضمن این‌که ما شخصیت‌ها را پیچیده نشان نمی‌دهیم و شخصیت‌های قصه برگرفته از افراد جامعه هستند. به همین دلیل مردم قصه دردسرهای عظیم را باور می‌کنند و با آن همراه هستند.

در روز افتتاحیه سریال دردسرهای عظیم، مهران مهام، یکی از تهیه‌کنندگان سریال اعلام کرد که حضور مهدی هاشمی در این سریال سخت بود، چرا که مثل ماهی از دستمان لیز می‌خورد. چطور شد رضایت هاشمی را جلب کردید؟

قبل از این‌که من به این سریال ملحق شوم، تهیه‌کنندگان با آقای هاشمی برای بازی در این سریال صحبت کرده بودند. ضمن این‌که ایشان قبل از بازی در سریال دردسرهای عظیم در دو اثر این تهیه‌کنندگان بازی کرده بود. رفاقت من و آقای هاشمی هم به سال 74 برمی‌گردد که ایشان یک فیلم سینمایی کار می‌کردند که من دستیار دوم ایشان بودم و از همان زمان با او و خانواده‌اش آشنا بودم. تا این‌که ایشان وقتی فیلم ناخواسته را در جشنواره فیلم فجر دید، رضایت داد که در سریال دردسرهای عظیم بازی کند. خوشحالم که این اتفاق افتاد و به من اعتماد کرد.

چطور به انتخاب جواد عزتی رسیدید و نقش لطیف را به او سپردید؟

من قبل از این که با جواد عزتی کار کنم‌، با او رفیق بودم. عزتی در سریال دودکش هم بازی می‌کرد. جنس بازی او را خیلی دوست دارم. اگر این جمله من را مبنی بر خودستایی نگذارید، همیشه سعی کرده‌ام از توانایی بازیگران بیش از آنچه که خودشان فکر می‌کنند به نحو مطلوب استفاده کنم. به همین دلیل می‌دانستم توانایی او خیلی بیشتر از چیزی است که تاکنون دیده‌ایم. خوشبختانه بازتاب خوب مردم هم نشان داد که انتخاب‌ها درست بوده است. به نظرم جواد عزتی بازیگر بسیار باهوشی است و اگر شرایط برایش مهیا شود توانایی‌هایش را خیلی خوب نشان می‌دهد.

فاطمه عودباشی / جام جم

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. سلام- خسته نباشید. با این فیلم ضعیف زاپاس – برای خودم متاسفام که وقتم را برای همچین فیلمی تلف کردم و اون بازیگرا که یه لکه سیاه تو رزومه کاریشون درست کردند آخه پول درآوردن به چه قیمتی و اقعاً خجالت بکش آقای نیک نژاد

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا