گفتگو با یکتا ناصر بازیگر سریال جاده قدیم

یکتا ناصر

یکتا ناصر این روز‌ها به شدت سرش شلوغ است. بازی در سریال «جاده قدیم»، تمام وقتش را گرفته است و تمام مدت در لوکیشین‌های مختلف سریال در رفت و آمد است. سریالی که قرار بود بهرام بهرامیان، آن را برای ماه رمضان آماده کند که در ‌‌نهایت به ماه رمضان نرسید و حالا قرار شده زمان دیگری روی آنتن برود، اما نکته جالب توجه در خصوص ناصر این است که او برای سومین بار در سه سال اخیر در نقش یک زن شهرستانی ظاهر شده است.

بار اول که برای بازی در فیلم «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» به کارگردانی منوچهر هادی توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد و سال گذشته هم دوباره به این کارگردان اعتماد کرد و این بار در نقشی که باز هم متعلق به زن‌های تهرانی نبود، در فیلم «زندگی جای دیگریست» همبازی حامد بهداد شد. حالا هم در «جاده قدیم» باز در قالب زنی شهرستانی فرو رفته که نقش مقابلش این بار حمیدرضا آذرنگ است. در کمتر از سه سال، سه بار بازی در نقش زن‌های شهرستانی، کاری است که معمولاً بسیاری از بازیگران جوان ما آن را انجام نمی‌دهند.

همین مسئله هم بهانه خوبی بود تا به سراغ این بازیگر جوان برویم و از خودش سؤال کنیم چرا این اتفاق در بازیگری برایش رخ داده و چرا در «جاده قدیم» باز هم چنین نقشی را قبول کرده است. خودش که می‌گوید به دنبال تنوع است و دوست دارد نقش‌های متفاوتی را بازی کند. داستان این سریال،‌‌ همان تفاوتی بود که او به دنبالش بود و به نظرش بازی در یک نقش طنز می‌تواند فرصت خوبی برای او باشد. هر چند که از فشرده بودن و سختی‌های کار می‌گوید، اما عقیده دارد کار خوب و آبرومندی از آب در می‌آید.

از «جاده قدیم» شروع کنیم. چه خبر؟

از آنجایی که هنوز سریال پخش نشده است، ترجیح می‌دهم حرفی از قصه نزنم. اما مختصری می‌توانم در مورد فضای کلی حرف بزنم. مانند تمام کارهایی که تا به حال قبول کرده‌ام، فیلمنامه را تا‌‌ همان جایی که نوشته شده بود برایم فرستادند و خواندم و با توجه به یکسری از ویژگی‌های خاص کار را قبول کردم. اول گروه تولید. اسم بهرام بهرامیان، به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده یکی از دلایل مهم من برای انتخاب کردن این نقش بود. طراح گریم و صحنه و… همه نکاتی بودند که به من اثبات می‌کردند که این کار پشتوانه‌ای قوی دارد و آدم‌هایی که سر این کار هستند، دوست دارند کار آبرومندی را تهیه کنند. از طرفی، دو بازیگر اصلی دیگر، حمیدرضا آذرنگ و شهرام حقیقت دوست، آدم‌هایی هستند که سر هر کاری نمی‌روند و کار کردن با آن‌ها لذت بخش است.

آماده نبودن فیلمنامه اذیت‌تان نکرد؟ بیشتر بازیگران عقیده دارند اگر فیلمنامه کلی را در دست داشته باشند، روی بازی کردن نقش‌شان تمرکز بیشتری دارند، اینطور نیست؟

فیلمنامه زمانی که کار شروع شد، هنوز تمام نشده بود. فیلمنامه‌نویسی که یک کار تمام شده را برای فیلمبرداری آماده دارد، بیشتر می‌تواند روی قصه کار کند و از تمام توانش برای بهتر شدن داستان استفاده کند و به طبع ما هم به عنوان یک بازیگر کارمان را بهتر می‌توانیم انجام دهیم. اما متأسفانه با این شرایطی که پیش آمده و فیلمنامه هنوز به اتمام نرسیده است شرایط مناسبی نیست و امیدوار هستم که بعد از این سیاست تلویزیون به‌‌ همان سمتی که قبلاً بوده برود. خیلی انتظار زیر و رو شدن شرایط را ندارم، اما اگر بتوان‌‌ همان شرایط را رعایت کرد، وضعیت خیلی بهتر خواهد شد. در بین متن‌هایی که در این چند وقت خواندم، «جاده قدیم» کار خلاقانه‌ای جدید و طنزِ کار، نو است و حداقل خود من تجربه‌ای مشابه این سریال را در تلویزیون ندیده‌ام.

در «جاده قدیم» چه نقشی را ایفا کرده‌اید؟

در این سریال من نقش یک خانم روستایی را بازی می‌کنم که ویژگی‌های خاص خودش را دارد. شاید در سینما چنین نقش‌هایی را تجربه کرده باشم، اما در تلویزیون اینطور نبوده است. نقشی است که موقعیت‌های طنزش خیلی بالاست و برای خودم جدید است. شاید یکی دیگر از دلایلی که این نقش را انتخاب کردم همین بود. بعد از مدت‌ها که یک کار تلویزیونی را انجام می‌دهم، دوست داشتم یک کار متفاوت را قبول کنم. احساس کردم که می‌توانم از این کار لذت ببرم و همین اتفاق هم در حال رخ دادن است.

لا‌به‌لای حرف‌هایتان اشاره کردید که قبلاً نقش‌های مشابه این سریال را در سینما بازی کرده‌اید، اما دقیق‌تر می‌خواهم بگویم، سومین باری است که شما را در سیمای یک زن شهرستانی ساده می‌بینیم، چطور است؟

متأسفانه در سینمای ایران وقتی بازیگری نقشی را خوب ایفا می‌کند، سیل پیشنهاد‌های مشابه به سمت او سرازیر می‌شود و نمی‌دانم که چرا کارگردان‌های ما خیلی اهل ریسک کردن نیستند، درست‌‌ همان موقع که می‌بینند بازیگری نقشش را خوب بازی می‌کند،‌‌ همان نقش را به او می‌دهند. می‌خواهم این را بگویم که خیلی به بازیگرانی که با آن‌ها کار نکرده‌اند اعتماد نمی‌کنند و این تصور را دارند که هر بازیگری تا به حال هر نقشی که بازی کرده، باید در‌‌ همان خط جلو برود. فکر می‌کنم عدم شناخت بازیگران از سوی کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها و خیلی جا‌ها این عدم شناخت بین منتقدان ما وجود دارد که خیلی نمی‌توانند تحلیل درستی از بازی‌ها داشته باشند.

اما از جهت انتخاب خودم باید بگویم من نقش‌هایی را بازی کردم که خیلی متفاوت بوده‌اند. از سوی دیگر بازی کردن آن‌ها سخت‌تر هم هست. چرا که رفتارهای زنانگی و زیبایی گرفته می‌شود و مجبور هستید که برای بهتر بودن به نکات دیگری اکتفا کنید. اما همین نکات، هم خیلی برایم جذاب است و هم این‌که تلاش می‌کنم نقش‌های مختلفی که از یک خاستگاه اجتماعی شبیه هم هستند را متفاوت بازی کنم. اما باید بگویم زمانی که این کار تمام شود، دیگر نقش‌های مشابه را بازی نمی‌کنم، چرا که بازی کردن این نقش‌ها به لحاظ بازیگری به من فشار آورده است. مجبور هستم خیلی ویژگی‌ها را از خودم دور کنم.

تصمیم دارم بازگردم و نقش‌هایی که از خیلی جهات شبیه خودم هستند را تجربه کنم و مخاطبان هم آن چهره را فراموش نکنند. از سویی خیلی جذابیت‌ها هم دارد، به خصوص این کار که یک تم طنز هم دارد و من تا به حال کاری به این شکل طنز نکرده‌ام. خیلی تلاش می‌کنم که نقش‌های خوب را انتخاب کنم و در‌‌ همان راهی که قرار دارم ادامه بدهم، اما باید از بین کارهایی که به من پیشنهاد می‌شود بهترین را انتخاب کنم.

قبل از این بیشتر نقش خانم‌های با وقار و شیک را بازی می‌کردید، دل‌تان برای آن نقش‌ها، آن قیافه‌ها تنگ نشده است؟

برای قیافه‌های شیک و پیک نه. دوست دارم نقش‌های متفاوت را تجربه کنم. به اندازه کافی نقش‌های شیک بازی کرده‌ام که دیگر برایم لطفی ندارد. منظورم یک نقش شیک و پیک نیست، علاقه دارم تجربیات متفاوتی را داشته باشم. این نقش‌ها خیلی روی خودم فشار می‌آورد. به خصوص در همین مدتی که این دست از نقش‌ها را بازی کردم، تمام حواس و تمرکز را از من می‌گیرد. در «جاده قدیم» لهجه دارم. تمام مدت باید با لهجه حرف بزنم.

حواسم باید به نوع بیان، حرکت، زبان بدن باشد و اگر قرار باشد در نقش‌های کمی شهری‌تر بازی کنم، کمتر روی این نکات باید تمرکز کنم و فشار کار کمتر می‌شود. به هر حال نقش‌های سخت را دوست دارم. در بین‌‌ همان نقش‌های شیک و پیک هم نقش‌های سختی را بازی کردم. «با من بمان»، «اولین شب آرامش» و باقی تله فیلم‌هایی که بازی کردم و خیلی هم دوست‌شان دارم. خیلی اتفاق‌هایی متفاوتی را تجربه کردم و دوست دارم‌‌ همانطور باشد.

نقشی که در این سریال به شما محول شده است، لهجه دارد، برای پیدا کردن این لهجه چقدر تمرین کردید، به منظقه خاصی رفتید؟

از‌‌ همان زمانی که کار شروع شد، تأکیدی به روی لهجه در یک نقطه خاص نداشتیم. چرا که در تلویزیون هر لهجه‌ای که داشته باشی، سریع به مردم آن منطقه بر می‌خورد. هر لهجه‌ای که داشته باشید، یکسری آدم حضور دارند که دست به اعتراض می‌زنند و جلوی ادامه دادن آن را می‌گیرند. به همین خاطر ما سعی کردیم جای مخصوصی را انتخاب نکنیم، منطقه‌ای در نظر گرفته شد تا لهجه‌ای شبیه به‌‌ همان جا را داشته باشیم. اوایل سر صحنه، خود آقای بهرامیان به ما یاد می‌دادند، اما حالا فیلمنامه را هم با همان لهجه، با خودم می‌خوانم و عادی شده است.

این به معنای آن است که روی زندگی عادیتان هم تأثیر گذاشته است؟

بله، شاید لحن حرف زدن عادی‌ام هم گاهی تحت تأثیر قرار می‌گیرد. ضمن این‌که ما به صورت فشرده در حال کار کردن هستیم، به خصوص‌‌ همان زمانی که قرار بود سریال برای ماه رمضان آماده شود، فشار کار خیلی زیاد شده بود، حالا کمی از فشار کار کم شده است.

بازی کردن در نقش‌های جدی سخت‌تر است یا کمدی؟

برای من نقش سخت، نقشی است که متن خوبی ندارد و دیالوگ‌های مناسبی برای آن نوشته نشده باشد، این برای من از همه سخت‌تر است، این‌که بخواهم یک دیالوگ بد را درست بگویم. کارهایی که این احساس را داشته باشم که روی آن فکر شده، از آن لذت می‌برم، همین باعث می‌شود سختی‌اش از بین برود. به راحتی و سختی آن فکر نمی‌کنم، به نظرم اگر درست بازی کنی، خیلی به این نکات توجه نمی‌کنی، آدم‌هایی هستند که عقیده دارند کار طنز کردن سخت‌تر است، چرا که کار، اندیشه‌ای پشتش دارد و کارگردان آن را هدایت می‌کند و تو به عنوان یک بازیگر باید نقش را درست دریافت و تحلیل کنی و در ‌‌نهایت به نقشی برسی که برای مردم باورپذیر باشد.

تصور خیلی‌ها اینطور است که هر کسی که ادا خوب در بیاورد، بازیگر خوبی است در صورتی که آن، اصلاً یک شغلی دیگر به نام «شومن» است. کسی که مراسم و مجلسی را اداره می‌کند و مردم را می‌خنداند. با تمام احترامی که برای این افراد قائلم باید بگویم نام آن‌ها بازیگر نیست. کسانی هستند که می‌توانند مردم را بخندانند و کار خیلی سختی هم انجام می‌دهند، اما بازیگر نیستند.

همانطور که از نام سریال پیداست، به نظر می‌رسد که پروژه پر لوکیشینی باشد، اینطور نیست؟

دقیقاً همینطور است و تقریباً می‌توانم بگویم که ما لوکیشین ثابتی نداریم. دائم در جاده و خیابان و… فیلمبرداری داریم و اگر هم یک جا باشد، از آنجایی که فیلمنامه کاملی نداریم، خیلی در رفت و آمد هستیم. اما در کل، کار پر لوکیشینی است و اینطور نیست که یک خانه ثابت وجود داشته باشد و نماهای بیرونی صرفاً لوکیشین‌های رفت و آمد ما باشد. پراکندگی و تعدد لوکیشین آن خیلی زیاد است.

با تمام این اوصاف به نظر می‌رسد که برای این کار خیلی انرژی گذاشته‌اید؟

تنها چیزی که خستگی‌ام را از جان به در می‌کند، همین است که بعد از یک کار با تمام سختی‌هایش خودت و مردم را راضی نگه داری و تنها برای انجام وظیفه نباشد. در مورد این کار، همین اتفاق افتاده است. ضمن این‌که امیدوارم که شرایط خوبی برای کار در تلویزیون فراهم شود که آدم‌ها بتوانند از تمام توانایی‌هایشان استفاده کنند و دانشی که دارند را تمام و کمال در اختیار قرار دهند. متأسفانه با شرایط مالی تلویزیون و سیاست‌هایی که کاری را برای ماه رمضان در نظر می‌گیرند و خیلی فشرده تلاش می‌شود که کار تمام شود، این فشار به تمام اعضای گروه وارد می‌شود و انرژی زیادی از ما می‌گیرد. امیدوارم که وضعیت کمی بهتر شود، کمتر به آدم‌ها بربخورد و به هنرمندان اعتماد بیشتری شود. اگر قرار باشد یک دکتری آدم بدی باشد به کسی بر نخورد و این را قبول کنیم که هر کسی در هر صنفی که باشد می‌تواند بد باشد. پلیس‌ها هم می‌توانند بد باشند چون با این وضع در کل، فقط خودمان (بازیگران) می‌توانیم در یک کار بد باشیم.

روزنامه صبا

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا