گفتگو با رضا رشیدپور مجری برنامه عینک آفتابی

گفتگو با رضا رشیدپور

رضا رشیدپور بعد از شش سال با «عینک آفتابی» به تلویزیون بازگشته و به عنوان یک مجری شناخته شده پا به عرصه برنامه‌سازی در حوزه طنز گذاشته است. او در این چند سال تجربه‌های متفاوتی داشته؛ از فعالیت در زمینه تحصیلاتش یعنی مهندسی سازه گرفته تا گذراندن دوره‌های خلبانی.

رشیدپور از اجرای برنامه‌های چالشی تلویزیون به کارگردانی یک برنامه طنز آیتمی روی‌ آورده که اولی از تخصص‌های اوست و دومی سال‌ها در انحصار تعداد معدودی از طنزپردازان بوده و تجربه‌های متعددی که در این زمینه صورت گرفته، مانند برنامه «کرکره» که نوروز امسال از شبکه سه به نمایش درآمد و هرگز به موفقیت قابل توجهی دست‌نیافت‌.

با همه اینها ، رشیدپور به عینک آفتابی بسیار امیدوار است و تردیدی ندارد که این برنامه بزودی به جایگاه قابل توجهی نزد مخاطبان دست پیدا خواهد کرد.

چطور شد بعد از شش سال تصمیم گرفتید با یک برنامه طنز به تلویزیون برگردید؟ خواست شما بود یا پیشنهاد تلویزیون؟

بخشی از ماجرا نتیجه انتخاب من نیست بلکه تکلیفی است که سازمان صدا و سیما مشخص می‌کند. تولید عینک‌ آفتابی در واقع ترکیبی از این دوست. درباره بخشی که به تصمیم من مربوط است می‌توانم بگویم‌ الان جامعه اصلا پذیرای چالش و تنش نیست.

ذهن مردم خسته است و همه در شرایط فعلی احساس می‌کنند نیاز به آرامش دارند و باید لبخند را تجربه کنند تا حالشان بهتر شود. به همین سبب فکر کردم اگر برنامه جنجالی بسازم، هر چند ممکن است سر زبان‌ها بیفتد و درباره‌اش اظهار‌نظر کنند اما نتیجه‌اش خسته‌تر کردن ذهن خسته مردم خواهد بود. به همین دلیل پیشنهاد کردم برنامه گفت‌وگو محور تولید نکنم و چیزی بسازم که لبخندی بر لب مردم بنشاند. تولید آیتم‌های شاد، از پیشنهادهای شبکه بود که من هم پذیرفتم و در تعامل با هم به چیزی رسیدیم که الان می‌بینید.

در این مدت کار رسانه‌ای را کاملا رها کرده بودید؟

نه. یک مجموعه رسانه‌ای تاسیس کردم که در بخش خصوصی فعالیت می‌کرد و دوره‌های آموزشی رسانه و فن‌بیان را با برگزاری سمینار‌هایی در تهران، مشهد، اصفهان و دیگر شهرها به صورت جدی پیگیری می‌کردم.

شنیده‌ام در این شش سالی که از تلویزیون دور بوده‌اید، در رشته خلبانی تحصیل کرده‌اید. درست است؟

یکی از کارهایم این بود که تحصیلات خلبانی‌ام را ‌کامل کردم. سال ۷۵ و ۷۶ در فرودگاه تبریز و در مرکز آموزش‌های هوایی ، بخشی از دوره‌های خلبانی را گذراندم و بعد فرصت نشد آن را تکمیل کنم که در دو سال گذشته این امر میسر شد.

خلبانی و رسانه ممکن است چه ارتباطی با هم داشته باشد!

جنس هر دو هیجان و علاقه است. البته چون فرصت ندارم از دانش خلبانی استفاده اقتصادی نمی‌کنم و فقط برای لذت خودم است.

برنامه ای که ساخت آن را به شبکه نسیم پیشنهاد داده بودید، به عینک آفتابی شباهت داشت یا با نظر شبکه به این برنامه رسیدید؟

پیشنهاد من کاملا با برنامه عینک آفتابی فرق داشت و به سبب اتفاقاتی که همیشه در روند همکاری با تلویزیون رخ می‌دهد و من نه می‌خواهم از آن مثبت بگویم و نه منفی، باعث شد به نتیجه دیگری برسیم. بالاخره هر برنامه مسیری را طی می‌کند تا به چیزی که مخاطب می‌بیند برسد. الان از چیزی که در حال پخش است، راضی هستم اما این برنامه ایده من نیست. من پیشنهاد داده بودم برنامه‌ای بسازیم و به سراغ تلفن همراه بازیگران برویم و ببینیم چه چیزهایی در گوشی‌هایشان هست، با چه کسانی تماس می‌گیرند، چه پیامک‌هایی به چه کسانی می‌دهند و چه فایل‌ها و عکس‌هایی دارند. البته نزدیک ۶۰ برنامه هم تولید کردیم که ‌در آرشیو شبکه موجود است.

چرا پخش نشد؟

چون تقریبا یک برنامه چالشی بود و با مدیران شبکه نسیم به این نتیجه رسیدیم که فعلا یک برنامه شاد و طنز به مخاطبان ارائه کنیم.

اما برنامه عینک آفتابی هم خیلی شاد و طنز نیست.

بله. اما برنامه‌ای که مردم برای تماشای آن وقت بگذارند باید حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. ما در عینک آفتابی سعی می‌کنیم خیلی به جامعه نزدیک باشیم، از موضع بالاتر نگاه نکنیم و نصیحت را کنار بگذاریم. تلاش ما این است که از موضع برابر با مردم گپ بزنیم و فکر می‌کنم تا حد زیادی موفق بوده‌ایم.

هر برنامه‌ای در تلویزیون، بخصوص برنامه‌ای که قصد دارد حرفی به مخاطب بزند، باید در درجه اول جذاب باشد، ذوق و شوق ایجاد کند و در کنار اینها حرف‌هایش را بزند. فکر می‌کنید عینک آفتابی این ویژگی را دارد؟

اکنون که با هم گفت‌وگو می‌کنیم کمتر از ۳۰ برنامه از عینک آفتابی به نمایش درآمده و این مجموعه ۲۰۰ یا ۳۰۰ قسمت خواهد بود و در ۲۰ برنامه اول به اصطلاح علوم نظامی در حال گراگیری هستیم.

یعنی در این فاصله باید هدف را شناسایی و پیدا کرد، ‌سلاح را شناخت و آن را آماده و سپس شلیک کرد. من فکر می‌کنم حتی آدم‌هایی که در طنز خیلی قوی‌تر و پیشکسوت‌تر از من هستند حتما یک ماه فرصت نیاز دارند تا متوجه شوند اکنون موج افکار عمومی چه می‌خواهد و بعد به این هدف نزدیک شوند. قطعا ما هم تلاش می‌کنیم با سرعت به سلیقه مردم نزدیک شویم اما چند مانع خیلی بزرگ هم پیش رو داریم که در کوتاه‌مدت برای ما تهدید است و در بلند مدت فرصت. من دارم مقاومت می‌کنم و از هر جهت تلاش می‌کنم‌ این تهدید به فرصت تبدیل شود. البته گمان می‌کنم بزودی این اتفاق بیفتد.

چه موانعی؟

در مقایسه با برنامه‌های مشابه که چند چهره سرشناس طنز در آن حضور دارند که فقط یک نفر از آنها برای یک فیلم سینمایی کفایت می‌کند تا آنها مردم را به گیشه بکشاند، ما با داشتن بازیگران ناشناخته با تهدید جدی روبه‌رو هستیم. مردم راجع به همان برنامه‌ها هم نقد دارند چه برسد به برنامه عینک آفتابی.

هدف ما این است که یک گروه کاملا جوان از بازیگران و نویسندگان طنز را به مردم معرفی کنیم. نیاز به زمان داریم تا مردم با این چهره‌ها ارتباط برقرار کنند و آنها را به عنوان کمدین بپذیرند.

این مرحله را باید پشت سر بگذاریم و اگر این اتفاق بیفتد نزدیک به پانزده بازیگر توانای دیگر به بازیگران طنز ما اضافه خواهد شد. من به سه چهار نفر در گروه خودمان خیلی امیدوارم اما فعلا حضور این افراد در کار ما یک تهدید محسوب می‌شود چون مردم تا نگاه می‌کنند می‌پرسند چرا بهنوش بختیاری نیست یا چرا مهران غفوریان بازی نمی‌کند.

این بازیگران را چطور انتخاب کرده‌اید؟

بر اساس اطلاعیه‌هایی که در دانشکده‌های تئاتر و دیگر مراکز آموزشی مربوط به بازیگری منتشر کردیم، افراد زیادی داوطلب شدند.

من از میان حدود ۲۸۰ بازیگر که یا بازیگر تئاتر هستند یا دانشجوی رشته بازیگری فقط ۱۵ نفر را انتخاب کردم و معتقدم این افراد بسیار قابلیت دارند. اگر افکار عمومی به ما فرصت بدهد حتما یک گروه جدید بازیگر، به جامعه طنازان اضافه خواهد شد. هم مهندس ضرغامی و هم آقای کرمی، مدیر شبکه نسیم خیلی با ما همراه هستند و عزمشان را جزم کرده‌اند که یک گروه بازیگر جدید در عرصه طنز را به مخاطب تلویزیون معرفی کنند. منهای سلیقه‌ها و ممیزی‌هایی که وجود دارد و همیشه هم محل چالش ما برنامه‌سازها با مدیران است، به‌جرات می‌گویم از رفتار رسانه‌ای آنها در پذیرش این جمع جدید بسیار راضی هستم.

نتیجه گراگیری‌های شما از مخاطب چطور بوده‌ است؟

خیلی خوب. بسیاری از برنامه‌سازان مشکل عجیبی دارند که من هم به آن دچار بودم و آن این است که مردم را اطرافیان خودمان می‌دانیم اما وقتی در دو هفته گذشته از بندرعباس تا مشهد و از مشهد تا اصفهان و از اصفهان تا تبریز سفر کردم متوجه شدم مردم چه نظری راجع به برنامه دارند.

وقتی یک دستفروش در بندرعباس که می‌خواهم از او سوغاتی بخرم و خیلی‌های دیگر درباره این برنامه حرف می‌زنند، یعنی عینک آفتابی خیلی خوب دیده می‌شود. عده‌ای که در فضای مجازی به این برنامه انتقاد می‌کنند، سلیقه خاصی دارند و به برنامه‌های ماهواره‌ای عادت کرده‌اند و شبیه همان برنامه‌ها را از شبکه‌های داخلی توقع دارند بنابراین آنها نمی‌توانند معیار ما برای گراگیری باشند. برنامه را باید در سطح ملی دید و من از بازخوردهایی که در این مدت دیده‌ام، بسیار خوشحالم.

این منتقدان شما را به کپی‌برداری از مهران مدیری متهم کرده‌اند. این انتقاد را قبول ندارید؟

من در برنامه یک پیام سه‌خطی گذاشته‌ام که با کسب رخصت از مهران مدیری این برنامه را ساخته‌ام و تاکید می‌کنم بهترین نوع در این سبک برنامه‌سازی را آقای مدیری ارائه کرده است و من هم به ایشان خیلی علاقه دارم. اگر ما در این سبک کار می‌کنیم با کسب رخصت از ایشان بوده و این سبکی از طنز است که خیلی‌ها ممکن است از آن استفاده کنند.

مثلا اگر فیلم «پدرخوانده» ساخته شده به این معنی نیست که هر کسی فیلم مافیایی بسازد یعنی از این فیلم تقلید می‌کند یا اگر کسی فیلم عاشقانه ساخت بگوییم «کازابلانکا» را کپی کرده است. سبک‌های زیادی در طنز هست و من هم مثل همه معتقدم که آقای مدیری استاد این کار است.

چرا سراغ نویسنده‌هایی رفتید که در مطبوعات فعال هستند؟‌طنز تلویزیونی با مطبوعاتی فرق زیادی دارد و ما در حوزه طنزهای آیتمی نویسندگانی داریم که سال‌ها تجربه دارند.

برخی از این نویسندگان درگیر نگارش سریال‌ آقای مدیری هستند. ما در این حوزه نویسنده خیلی کم داریم؛ خیلی کم. یکی از کارهای ما معرفی یکسری نویسنده جدید در این حوزه است. نویسندگان ما صرفا مطبوعاتی نیستند، طنز‌پردازهایی هستند که چون تا به حال تلویزیون به آنها فرصت نداده است، برای روزنامه‌ها نوشته‌اند و حالا من این فرصت را ایجاد کرده‌ام که در تلویزیون خودی نشان بدهند. نویسندگان برنامه ما توانمند هستند و مطمئنم بعد از چند ماه، حتما چند اسم تازه به فهرست نویسندگان خوب طنز در کشورمان اضافه خواهیم کرد.

فکر نمی‌کنید برای ورود به عرصه طنز، کار دشواری در پیش داشتید و باید با برنامه‌ریزی دقیق‌تر و قوی‌تر وارد میدان می‌شدید؟

طبیعتا من با برنامه‌ریزی جدی وارد این عرصه شده‌ام. در حال حاضر پرتعدادترین گروه در مجموعه عینک آفتابی، نویسندگان آن هستند. این شش نفر هر کدام از نخبه‌های مطبوعاتی هستند و زحمت زیادی می‌کشند.

با همکاری آنها برای همه شوخی‌ها نقشه ترسیم می‌شود مثلا در گفت‌وگوهای خبری و بخش خبر، برنامه‌ریزی‌شده پیش می‌رویم. آیتم‌های جدید که طراحی می‌شود، همه محصول یک اتاق فکر منسجم است ولی پیش روی همه اینها معضل ناشناس بودن بازیگران وجود دارد. به مردم قول می‌دهم همین تهدید را بسرعت به فرصت تبدیل خواهم کرد.

نیاز به زمان داریم تا مردم با بازیگران آشنا شوند، بعد از آن خواهیم دید ‌بهتر از این نمی‌شود عوامل یک برنامه را انتخاب کرد. تمام عوامل فنی برنامه عینک آفتابی سینمایی هستند، از فیلمبردار و صدابردار گرفته تا دیگر افراد پشت صحنه.

چقدر باید زمان بگذرد تا این برنامه دیده شود؟

به نظرم یک ماه کافی است. اگر گروه کارش را بلد باشد، ۳۰ برنامه برایش کافی است که این تهدید را رد کند. اما اگر باز هم نتیجه مطلوب حاصل نشد و برنامه نتوانست اتفاق مورد نظر را رقم بزند، باید آن وقت به دنبال ضعف‌های گروه گشت.

البته شما که معتقدید همه چیز خوب پیش می‌رود!

بله. همه عوامل در پشت صحنه با تمام قوا کار می‌کنند و من امیدوارم این فرصت ۳۰ برنامه‌ای را با موفقیت پشت سر بگذاریم و مردم هم با ما بیشتر آشنا شوند.

مدتی بعد از شروع برنامه تصمیم گرفتید در برخی بخش‌ها به عنوان بازیگر حضور داشته باشید. این مساله به خاطر تسریع در روند همراه شدن مخاطبان با برنامه بوده است؟

تقریبا از دو هفته پیش علاوه بر کارگردانی در عینک آفتابی بازی هم می‌کنم. ورودم به بخش بازیگری به این دلیل بود که احساس کردم باید به بازیگران کمک کنی تا در کنار یک چهره شناخته‌‌شده، بیشتر دیده شوند. البته خانم لاله صبوری و فریبا نادری و پرستو صالحی هم هستند اما فکر می‌کردم در جمع بازیگران مرد باید یک چهره اضافه بکنم تا جذابیت‌های اثر بالاتر برود. از همین رو به‌‌رغم ناتوان بودن در بازیگری، خودم این کار را به عهده گرفتم.

شکسته نفسی می‌کنید؟

نه. بازیگری آیتم، خیلی کار سختی است. اگر از قهارترین بازیگران سینما هم بخواهید نقشی را در قالب دو دقیقه ارائه کند حتما برایشان دشوار خواهد بود و خواهند فهمید دشواری کار بازیگری یعنی چه! در آثار آیتمی فرصت شخصیت‌پردازی و طراحی کنش و واکنش زیاد فراهم نیست. باید در دو دقیقه نقش را به بازیگر قبولاند.

ولی همیشه دغدغه بازیگری داشته‌اید!

من بازیگر تئاتر بودم و در دوره دانش‌آموزی و دانشجویی نیز جایزه برده‌ام. بعد از اینها بود که سراغ کار اجرا رفتم. بنابراین اگر بازی می‌کنم عجیب نیست و از آنجا که از خودم در بازیگری ناراضی نیستم و فکر می‌کنم گلیمم را از آب بیرون کشیده‌ام، در کنار اجرا و برنامه‌سازی بازیگری هم می‌کنم. هر وقت در فیلم یا سریالی بازی کرده‌ام در مقابلم یک ستاره حضور داشته است؛ در کنار بازیگرانی چون بهرام رادان، محمدرضا گلزار، امین حیایی و شهاب حسینی بازی کرده‌ام که وزنه سنگینی هستند، اما احساسم این است در کنار این بازیگران هم توانسته‌ام گلیم خودم را از آب بیرون بکشم. خب وقتی توانسته‌ام از پس کار بر بیایم چرا بازی نکنم؟!

ولی تقریبا همیشه نقش خودتان به شما پیشنهاد شده است؛ یعنی نقش رشیدپور مجری.

در «مرد هزار چهره » و «در امتداد شهر» نقش خودم را داشته‌ام و در« بارانداز‌» مهدی کرم‌پور و« سوپر استار» نقشی شبیه ‌خودم را بازی کردم. در سریال مرد هزار چهره قرار بود این نقش را علی پروین بازی کند، اما در نهایت رضا رشیدپور انتخاب شد.

در سوپراستار قرار بر این بود که محمدرضا شریفی‌نیا را به شکل مدرن بازسازی کنیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم شاید ظاهر این شریفی‌نیا شبیه‌ رشیدپور باشد و از ترکیب آنها به این نقش رسیدیم که از خود رشیدپور خیلی دور است، اما ظاهر آن چیزی است که کارگردان می‌خواست. به عبارتی نام نقش رضا رشیدپور است در حالی که از شخصیت واقعی رشیدپور فرسنگ‌ها فاصله داشت.

اوج کار و شهرت شما به دورانی برمی‌گردد که به عنوان مجری در چند برنامه چالشی حضور داشتید. فکر نمی‌کنید دور‌ماندن از این فضا ممکن است حضور و تاثیرگذاری شما را کمرنگ کند!

چالش در هیچ برنامه‌ای به زور اتفاق نمی‌افتد. باید اتفاقی بیفتد که در آن چالش باشد؛ مثل برنامه‌ای که به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری برگزار‌ شد. من در این برنامه از هر دو جناح پیام تشویق و تشکر دریافت کردم. ما نرفته بودیم چالش ایجاد کنیم، اما برنامه چالشی شد. در واقع یک اتفاق رخ داد و من چون تجربه و سابقه داشتم، توانستم آن را طوری مدیریت کنم که طرفین ماجرا راضی باشند.

معتقدم باید یک برنامه خوب بسازیم که در آن چالش اتفاق بیفتد. اما صادقانه بگویم اکنون دنبال این کار نیستم، چون برای اعصاب مردم احترام قائلم. این روزها اعصاب مردم ضعیف‌تر از آن است که در تلویزیون چالش تماشا کنند. به گمانم الان بهترین کار خنداندن مردم، آرامش دادن به آنها و ایجاد امیدواری است. به نظرم این اتفاق باید بیفتد، شاید یکی دو سال طول بکشد اما این مقطع را باید سپری کنیم. بعد از یکی دو سال شاید فضای چالش فراهم شد ولی الان بدون هیچ گونه ریا و چاپلوسی احساس می‌کنم احترام به اعصاب مردم از همه چیز واجب‌تر است.

در این سال‌ها که از اجرا دور بوده‌اید، به این نتیجه رسیده‌اید؟

نزدیک سه‌ چهار سالی است که ذهن مردم پر از داد و فریاد شده؛ دعواهای سیاسی، پرونده‌های عجیب و غریب، فساد‌های سیاسی، اقتصادی و ذهن مردم مستهلک شده. نه منافع ملی ایجاب می‌کند و نه منافع خودم. من دوست ندارم مردم به من به عنوان سوهان روح نگاه کنند. به چه قیمتی دوباره توی چشم باشم؟ به قیمت نابودی اعصاب مردم! من نمی‌خواهم.

اما عینک آفتابی دارد همین‌ کار را می‌کند؟

از چه جهت؟

مردم را یاد گرفتاری‌ها و مشکلاتشان می‌اندازد.

ماجرا این است: دانی کف دست از چه بی‌موست‌/‌ زیرا کف دست مو ندارد. به هر حال مردم از رسانه توقع دارند نسبت به مشکلاتشان بی‌تفاوت نباشد. ما لطیف‌ترین نوع انتقاد را انجام می‌دهیم و سعی می‌کنیم در قالب یک خنده ظریف، محتوای انتقادی را مطرح کنیم. هدف این برنامه فقط ایجاد لبخند است.

از مجموعه فعالیت‌های شما به این نتیجه می‌رسم که فعالیت در شاخه‌های متنوع را دوست دارید.

بیشتر جبر زندگی بوده است. من قبل از هر چیز یک مهندس سازه هستم. در قبال درسی که خوانده‌ام و دانشی که دارم وظیفه دارم. نمی‌شود مدرکم را ببوسم و کنار بگذارم. بالاخره من جای یک نفر را در دانشگاه اشغال کرده‌ام، درس خوانده‌ام و باید از آن استفاده‌ای بکنم. در حوزه خلبانی دوره‌های کوتاه آموزشی دارم برای کسانی که علاقه‌مند هستند، کار خاصی نمی‌کنم. بقیه کارم در حوزه رسانه است و اکثر وقتم را در این شاخه می‌گذرانم. در حال حاضر اکثر وقتم به رسانه می‌گذرد، مگر این‌که مثل پنج یا شش سال گذشته فاصله‌ای با رسانه ایجاد شود که در آن شرایط به کارهای دیگرم می‌رسم.

آذر مهاجر / جام جم

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا