بیوگرافی کامل شیوا خنیاگر + عکس

بیوگرافی کامل شیوا خنیاگر + عکس

شیوا خنیاگر متولد خرداد ماه سال ۱۳۴۶ در تهران است ، وی لیسانس حقوق دارد و علاقه فراوانی به ادبیات دارد ،یک خواهر و ۲ برادر دارد و فرزند آخر خانواده است ، یک پسر دارد ، پدرش گیلانی و مادرش روسی بوده که هر دو در سالهای جوانی او فوت کرده اند ، مدتی شایع شده بود که او همسر اقای ناصر ممدوح است که این خبر صحت ندارد ، وی دوره ۶ ماه فیلم نامه نویسی را گذرانده ، فعالیتش را از سال ۱۳۶۸ با فیلم عبوری از غبار آغاز کرده است. وی با مجموعه راه شب شهرت بیشتری پیدا کرد.

بخشی از فیلمشناسی

عبور از غبار (پوران درخشنده، ۱۳۶۸)

عشق و مرگ (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹)

شانس زندگی (شهریار پارسی پور، ۱۳۷۰)

مجسمه (ابراهیم وحیدزاده، ۱۳۷۱)

مریم و میتیل (فتحعلی اویسی، ۱۳۷۱)

دیوانه وار (کامران قدکچیان، ۱۳۷۳)

چهره (سیروس الوند، ۱۳۷۴)

جایی دیگر (مهدی کرم پور، ۱۳۸۱)

ازدواج صورتی (منوچهر مصیری، ۱۳۸۳)

عروس فراری (بهرام کاظمی، ۱۳۸۳)

مصاحبه با شیوا خنیاگر

لطفا خودتان را معرفی کنید.

خنیاگر: شیوا خنیاگر متولد خرداد ماه ۱۳۴۶ در تهران هستم و در خانواده ای فرهنگی به دنیا آمدم.

آیا پدر و مادرتان در موفقیت شما در بازیگری نقش داشته اند؟

خنیاگر: متاسفانه مادرم، وقتی نوزده ساله بودم در اثر یک تصادف جان خود را از دست داد. او مدیر لایق و توانای یک مدرسه دخترانه بود و توانسته بود طی سالهای خدمت خود لوح و تقدیرنامه های متفاوتی را از آن خود کند. پدرم هم حدود پنج، شش سال بعد از مادرم بر اثر یک بیماری درگذشت از این رو آنها چندان نتوانستند شاهد و ناظر فعالیتهای من باشند.

اصالت پدر و مادر شما کجایی است؟

خنیاگر: مادرم از مهاجران روس و پدرم گیلانی بود.

چند خواهر و برادر دارید؟

خنیاگر: فرزند آخر یک خانواده شش نفرهام و در حال حاضر یک خواهر و دو برادر دارم.

آیا تحصیلات آکادمیک دارید یا خیر، اگر دارید، در چه رشتهای؟

خنیاگر: لیسانس حقوق دارم اما گرایش شخصی ام به ادبیات است و به شکل پراکنده به مطالعه ادبیات ایران و جهان میپردازم. یکی از علایقم شعر است.

فعالیت هنری خود در زمینه گویندگی رادیو را به چه شکلی آغاز کردید؟

خنیاگر: در سال ۶۷ – ۶۶ بود که بعد از گذراندن امتحانات متفرقه از قبیل مطالعه متون سنگین فارسی و دادن تستهای پزشکی از جمله تست حنجره، توانستم از بین افراد بسیاری که برای گویندگی در امتحانات شرکت کرده بودند، انتخاب شوم؛ از بین پذیرفته شدگان فقط من و یک خانم دیگر بودیم که توانستیم به عنوان گوینده زن وارد رادیو شویم. در همان سال بود که رییس گزینش تغییر کرد و بعد از گذراندن آن مراحل سخت به ما دو نفر گفتند که ما اصلا گوینده زن نمیخواستیم. همین امر موجب سرخوردگی و دلزدگی من از رادیو شد، این اتفاق درست زمانی افتاد که قرار بود ما دو نفر وارد کلاسهای آموزش گویندگی شویم. این ضربه روحی برای من چنان سخت بود که تا حدود ده سال رادیو را کنار گذاشتم. بعد از مدتی تست دیگری در رادیو دادم و گوینده رسمی رادیو شدم. شش سال هم در «رادیو تهران» کار کردم و در برنامه «شهرزاد قصه گو» با مرحوم حمید عاملی کار کردم.

آیا دوبله را هم تجربه کرده اید؟

خنیاگر: با دوبله آشنایی چندانی ندارم اما در برخی از فیلمهایی که ضبط صدای آنها در سر صحنه امکانپذیر نبوده، به جای خودم صحبت کردهام اما تا به حال به شکل جدی آن را تجربه نکرده ام چون دوبله فضای خاص خود را دارد.

دلیل فاصله ای که بین بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون ایجاد شده، چیست؟

خنیاگر: به نظر من دلیل اصلی این امر مربوط میشود به مسائل اقتصادی چون رقم دستمزدها با یکدیگر بسیار متفاوت است. بازیگران سینما به علت دستمزد بالایی که دریافت میکنند، نسبت به بازیگران تئاتر و تلویزیون میتوانند موفقتر باشند.

آغاز فعالیت بازیگری شما چگونه شکل گرفت؟

خنیاگر: بعد از اینکه از گویندگی در رادیو کنارهگیری کردم، بازهم با بچههای رادیو آشنایی و مراوده داشتم. در یکی از همان روزها، یکی از دوستان، مرا به خانم پوران درخشنده معرفی کرد.ایشان هم از من خواست خاطرهای تعریف کنم. برحسب تصادف خاطرهام غمگین بود، شاید به این دلیل که آن زمان مادرم به تازگی فوت کرده بود. خانم درخشنده بعد از شنیدن خاطره ام به من گفت: «کاش زودتر از اینها شما را دیده بودم تا در نقشهای بهتری از شما استفاده میکردم». در فیلم «عبور از غبار» بود که نقش کوتاهی در کنار آقای شکیبایی بازی کردم. این فیلم را میتوانم آغاز حرفه سینمایی خود عنوان کنم و پس از آن این روند یعنی بازی کردن ادامه یافت.

آیا قبل از اینکه به حرفه بازیگری روی آورید، دوره هایی را هم در این زمینه گذرانده بودید؟

خنیاگر: من کلاسهای سناریونویسی و فن بیان را گذراندم و در کلاسهای آقای اسکویی هم برای مدت کمی شرکت کردم منتها بعد از عزیمت ایشان از کشور، کلاسها منحل شد.

بعد از آغاز بازیگری، آیا وقفهای هم در بین کارهایتان پیش آمد؟

خنیاگر: بله، این کنارهگیری هم به اختیار خود من صورت گرفت چون ازدواج کردم و تشکیل خانواده دادم. بعد از به دنیا آمدن تنها فرزندم علیرضا تا مدتی کار نمیکردم اما بعد از بزرگ شدن پسرم، دوباره کارم را از سر گرفتم. مسئله بعدی که باعث کنارهگیری من از کار شد، فضای کار بود که رضایت خاطر مرا از لحاظ فرهنگی، هنری و اقتصادی فراهم نمیکرد. زمان ساخت سریال «همسران» با آقای رسام قرارداد بستم و قرار بود به جای خانم مهین ترابی ایفای نقش کنم اما بعد از چند روز فیلمبرداری به دلیل اینکه فضای این مجموعه با روحیات من سازگار نبود، کار را رها کردم چون بعد از آنکه وارد آن محیط شدم، دچار تضاد شدید موجود بین محیط و سناریو شدم.

سکوی پرتاب شما به عالم بازیگری چه فیلمی بوده است؟

خنیاگر: کار خوبی به نام «چهره به چهره» که از طرف آقای علی دژکان به من پیشنهاد شد هر چند که تا امروز به نقطه مطلوب کاری خود نرسیدهام.

چگونگی همکاری خود با آقای جیرانی و نحوه ورودتان به مجموعه «مرگ تدریجی یک رویا» را توضیح دهید.

خنیاگر: این نقش را به دلیل شناختی که از آقای جیرانی داشتم، انتخاب کردم چرا که به ساختههای ایشان اعتماد داشتم، البته موانع و مشکلاتی هم وجود داشت از قبیل بینظمی و طولانی شدن کار که حدود یک سال و نیم زمان برد، در نتیجه هزینههای زیادی را هم به گروه تحمیل کرد. در این کار لطف و توجهات آقای جیرانی به من باعث شد که بتوانم تا حدودی به پروژههای دیگر هم برسم چون در این مجموعه، با پسرم سرکار میرفتم. به هر حال سختیها و شیرینیهای کار هر دو با هم بود و گذشت.

به نظر شما وقتی چرخش اقتصادی سینمای کشور در دست بخش خصوصی باشد، عملکرد سینما بهتر میشود یا وقتی که این چرخه در دست بخش دولتی باقی بماند؟

خنیاگر: من مطمئن هستم اگر بخش دولتی دخالتهایی را در صنعت سینما داشته باشد و در کنار بخش خصوصی فعالیت کند، عملکرد سینما بهتر خواهد شد.

آیا سن خاصی را برای پایان بازیگری خود در نظر گرفته اید؟

خنیاگر: به نظرم هر نقشی که به من پیشنهاد میشود به نوعی یک هدیه است چون در چند سال گذشته بیشتر نقشهایم را با وسواس انتخاب کرده ام شاید همین موجب از دست دادن فرصتهای خوبی هم شد اما در کل سن خاصی را برای پایان کار خود در نظر نگرفته ام.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

خنیاگر: به تازگی متنی از گروهی در اصفهان به دستم رسیده که سه نقش را در آن به من پیشنهاد دادهاند. بعد از مطالعه دقیق، به احتمال زیاد یکی از نقشها را انتخاب میکنم.

ملاک انتخاب نقش هایتان چیست؟

خنیاگر: من علاقه فراوانی به نقشهای منحصربه فرد دارم یعنی نقشهایی که ویژگی خاصی داشته باشند و برای بیننده جذاب و گیرا باشند.

چهره زنی که در سینما، تلویزیون و تئاتر ظاهر میشود، چه تفاوتها و شباهتهایی با چهره واقعی زن جامعه دارد؟

خنیاگر: چهره زنان در عرصه هنر منعکس کننده چهره واقعی زنان هر جامعه است.

بین بازیگری و گویندگی کدام را ترجیح میدهید؟

خنیاگر: من کار صدا و گویندگی را ترجیح میدهم چون قدرت انتخابم در آن بیشتر است. به هر حال وارد دنیای بازیگری هم شده ام و بازیگری جزئی از زندگیام به حساب می آید اما گویندگی برای من کاری متفاوت است.

از کلیشه شدن هراسی ندارید؟

خنیاگر: البته این اتفاق برایم افتاد و تا مدتها نقش زن متمول، تلخ و مغرور را ایفا میکردم. خیلی از افرادی که بعد از دیدن فیلمها با من برخورد میکردند،تصورشان از من همان چهره خشک بود در حالی که واقعیت چنین نبود اما بعد از کار آبا آقای دژکان در فیلم «چهره به چهره» این حالت از بین رفت و نقش متفاوتی را ایفا کردم.

در سینما محبوبیت، معروفیت میآورد یا بالعکس؟

خنیاگر: به نظر من محبوبیت است که معروفیت میآورد. خیلی از آدمها هستند که معروفند اما محبوب نیستند مثلا من آقای پرستویی را شخصیتی میدانم که اول محبوب شد یعنی برای نقشهایش زحمت کشید سپس به معروفیت رسید.

به نظر شما مهمترین خصیصه در انتخاب دوست خوب چیست؟

خنیاگر: دوستی که به قول ائمه و بزرگان بتواند انسان را به یاد خدا بیندازد زیر اگر دوستی دارای این خصلت باشد، انسان را از بدی دور میکند.

اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانید؟

خنیاگر: خانه داری و آشپزی؛ دیدن فیلم را هم دوست دارم.

با کدام کارگردان راحتتر کار میکنید؟

خنیاگر: با آقای علی دژکان.

به نظر شما در مجموعه جذاب «راه شب» هنر گویندگیتان بارزتر بود یا هنر بازیگریتان؟

خنیاگر: آقای فرهنگ در وهله اول برای این مجموعه یک گوینده خواستند تا یک بازیگر بنابراین در درجه اول گویندگی مد نظر ایشان بود.

برای کسانی که میخواهند وارد این عرصه شوند، چه پیشنهادی دارید؟

خنیاگر: بازیگر باید حداقل یک ویژگی بارز داشته باشد؛ ویژگیهایی چون صدا، بازی و… به هر حال باید فرقی با انسانهای دیگر داشته باشد که او را از دیگران متمایز کند.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

۳ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا