بیوگرافی آذرتاش آذرنوش – Azartash Azarnoush

بیوگرافی آذرتاش آذرنوش

آذرتاش آذرنوش، مؤلف و محقق در زبان و ادبیات عرب، مدیر بخش ادبیات عرب در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی و استاد دانشکدهٔ الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران است.

زادروز : ۲۹ بهمن ۱۳۱۶

شهر قم

ملیت : ایرانی

تحصیلات : دارای دو دکتری زبان و ادبیات عرب از کشور فرانسه

پیشه : استاد دانشگاه

نقش های برجسته : چهره ماندگار در ادبیات عرب

زندگی‌

آذرتاش آذرنوش در ۲۹ بهمن ۱۳۱۶ در شهر قم به‌دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی را در اهواز و دورهٔ دبیرستان را در تهران به پایان برد. وی در رشتهٔ ادبیات عرب دانشکدهٔ معقول و منقول دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. دورهٔ دکتری ادبیات عرب را از کشور فرانسه گرفت. از نخستین رسالهٔ دکتری خود «تحقیق و ترجمه بخشی از کتاب طبقات الشعرای ابن معتز» دفاع کرد. سپس در رشتهٔ ادبیات عرب به نگاشتن رسالهٔ دیگری با تصحیح کتاب «خریدهٔ القصر عمادالدین اصفهانی» پرداخت.

او پس از حصول بر دومین دکتری خود به ایران بازگشت و در «بنیاد فرهنگ ایران» و پژوهش در باب واژه‌های فارسی معرب، مشغول و در دانشکده معقول و منقول که آن هنگام به «الهیات و معارف اسلامی» تغییر نام داده بود به سال ۱۳۴۶استخدام شد. وی گروه عربی دانشکده مذکور را سر و سامان بخشید و سپس به معاونت دانشکده برگزیده شد، بعد از آن به‌منظور تحقیق و آموختن زبان آرامی به دانشگاه کمبریج انگلستان رفت.

او نخستین ایرانی بود که در ادبیات عرب دکتری گرفته‌است. آذرنوش در بازگشت به ایران به امر آموزش زبان عربی همت گماشت، او باتوجه به ساختار زبان‌های هند و اروپایی به خصوص زبان مادری خود فارسی، و با گوشه چشمی به علم زبان‌شناسی به تدوین کتاب «آموزش عربی» با شیوه‌ها و ساختارهای دستوری تازه دست زد. از سال ۱۳۶۴ مدیریت بخش ادبیات عرب را در مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی به‌عهده گرفت و طی ده سال علاوه بر تألیفات شخصی، بیش از ۲۰۰ مقاله نگاشت و صدها مقاله را نیز ویرایش کرد.

او هم اکنون علاوه بر کار استادی در دانشکده ادبیات (و گاه در دانشگاه امام صادق، تربیت مدرس) و مدریت بخش عربی در دائرهالمعارف، سردبیر مجله مقالات و بررسی‌ها و نیز مدیر بخش عربی در دانشکده الهیات نیز هست. وی چهره ماندگار ادبیات عرب در همایش چهره‌های ماندگار بود.

آثار

آثار دکتر آذرنوش از این قرارند:

فتوح البلدان – 1346

النحوالتجریبی – 1349

خریده القصر و جریده العصر 2 – 1350

خریده القصر و جریده العصر 3 – 1351

راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی – 1354 (چاپ دوم 1374)

ترجمهٔ تاریخ ادبیات عرب (مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳)

ترجمهٔ تاریخ ادبیات عرب (عبدالجلیل) (امیرکبیر، ۱۳۶۳)

مقدمهٔ بر الشعر والشعراء ابن قتیبه (تهران، ۱۳۶۳)

فرهنگ مصطلحات (مجمع اللغات) (دفتر نشر فرهنگ اسلام ۱۳۶۳)

آموزش زبان عربی 1 – 1366

آموزش زبان عربی 2 – 1367

* تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ۱- ترجمه‌های قرآن (انتشارات سروش، ۱۳۷۵)

ترجمه موسیقی الکبیر فارابی (مؤسسه مطالعات و پژوهش فرهنگی، ۱۳۷۵)

اطلس تاریخ الاسلام، حسین مؤنس، (سازمان جغرافیایی ارتش، ۱۳۷۵)

تاریخ زبان و فرهنگ عربی (سمت، ۱۳۷۷)

فرهنگ معاصر عربی به فارسی (۱۳۷۸)

چالش میان فارس و عربی (نشر نی، ۱۳۸۵)

همچنین وی افزون بر نوشتن برخی از مقالات دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، مقاله‌های زیاد دیگری را از سال ۱۳۴۹ تاکنون به تألیف رسانده‌است.

سوال و جواب خواندنی با دکتر آذرتاش آذرنوش

چند درصد روح تان ایرانی نیست؛
100درصد روحم ایرانی است . منتها آرایش اروپایی درش پدید شده .
خود – زندگینامه ها؛
معمولا یک مشت حرفهای دروغ ، حتی اونایی که خیلی تند می روند.
مثل؛
آناتول فرانس . ژان کوکتو …
چه جوری بیرون می یاین؛
جوری که به چشم دیگران نیک بنماید (سارتر)
آینه؛
آخ نگین . همان قدر دلنواز که خشن و زیان بار! بازتابش بر حسب سن شما عوض می شود.
مچ گیری؛
اشکال من اینه که مچم بسته نیست.
نتیجه مچ باز؛
کسی نمی آید از خر لخت پالونش را بدزده .
برخوردتان با دانشجویان؛
عالی .
خود اونا چی می گن؛
دانشجویان خیلی می پسندند.
رو چه حساب؛
خشک نیستم ، خودم را نمی گیرم ، ظاهر شیک .
پسند ظاهر؛
اگه می تونستم با «جین» می رفتم دانشکده .
رنگ لباس؛
مسلم به سمت قرمز نمی رم ، رنگ روشن محتشم . نباید رنگ فریادگر باشد.
روش تدریس؛
درسم را جدی می گیرم ، ولی با شوخی بیان می کنم .
در کلاس؛
بی نهایت شوخی می کنم .
سبک شوخی تان؛
نیش خاصی ندارد.
جوک؛
گاهی خیانت آمیزه .
دانشجویان را چه جوری صدا می کنین؛
با اسم کوچک .
عکس العمل شان؛
احساس شخصیت و یکرنگی می کنند.
آدم که با خودش آشتی کند؛
با اجتماع آشتی می کند و خیلی چیزها می تواند بفهمد.
روح زندگی شما؛
همون عشقه آقا! می شه چیز دیگه ای باشه؛
عشق؛
من نمی دونم چیه.
شبیه چیه؛
سوره های آخر قرآن.
بهترین ترجمه قرآن؛
همه بهترین و بدترین اند.
سوره ها؛
مثل موسیقی و شعرند، برد جادویی دارند.
در ترجمه قرآن به چی توجه نشده؛
به ریتم معنایی .
و این ریتمها؛
مثل نقاشی آبستره است .
کاشیهای ایرانی؛
یک سنت ایرانی است.
اسلیمی ها؛
زیباترین حرکتی که در هر جایی می تونید ببینید.
تاثیرشان؛
روح تان بالا پایین می رود. دایم در نوسانید.
مقرنس ها؛
روحم نمی پسندند.
آینه کاری؛
متنفرم .
آجر؛
از زیباترین مواد هنری ایران
با آجر چی می سازن؛
هنرهای بی پایانی می شه خلق کرد.
اماکن تاریخی؛
زندگی یک ملت.
چه چیز ایران جذاب نیست؛
از اونوری سوال کنید.
چیش جالبه؛
ایران یک تاریخ بی نهایت غنی داره .
کسی که در این تاریخ زندگی کنه؛
می فهمه که چرا باید ایرانی بود.
یک نکته مهم؛
چون درون این فرهنگ غوطه وریم ، آن را حس نمی کنیم .
چی همیشه آزارتون می ده؛
نامنطقی بودن مردم .
منطقی بودن؛
باید جزو سرشت آدم باشه ؛ نباشه شگفت آوره .
بیشترین منشاء تاسف؛
انسان ها.
دردسر بزرگ انسان؛
خود انسان .
عصبانی می شین؛
خیلی راحت.
کی؛
چیزی به دیگران بگین تا عصبانی بشم . به خودم مهم نیست .
چی ناراحت تون می کنه؛
والا نمی دونم ، زیاد ناراحت می شم ولی علتش …؛
بدترین روزهای زندگی؛
روزی که به دنیا آمدم و روزی که خواهم مرد.
بهترین ها؛
پره … خیلی زیاده.
زندگی روزمره ، چیش بده؛
چیزی که شما دوستش ندارین !
اوقات مناسب؛
صبح ، دوست دارم با صبح زندگی کنم.
ساعتتان را با چه زمانی تنظیم می کنید؛
به وقت تهران.
تاکسی سوار می شین؛
نه تاکسی ، نه اتوبوس.
که چی؛
یه حالت توهین آمیزی نسبت به شهروند داره
اهل روزنامه هستین؛
به خط مایل می خونم
چرا؛
مطالب تکراری ، فارسی بسیار بد.
دست به خاک می زنین؛
آمیزش دستم را با خاک «عاشقانه» حس می کنم.
باغچه؛
خودم گل کاری می کنم.
انتخاب یک گل؛
گل بودن هنره ؛ این که کدوم گل باشی مهم نیست .
چی خیلی مهمه؛
اگه خیلی جدی بگم ، هیچی و همه چی.
اشک؛
فریبنده است ولی مهم نیست.
اهل خطر کردن اید؛
بله متاسفانه خطر چیز زیبایی است.
تجربه خطر؛
هفته ای 3بار چوگان بازی می کنم و هفته ای 3بار ممکنه بمیرم.
حس تان هنگام این ورزش ایرانی؛
یکی شدن با مرکب.
اسب؛
زیبا و مطیع.
ساختارش؛
یک هارمونی کمال یافته.
چه حسی می ده؛
غرور و زیبایی شناسی
رخش؛
افسانه ای که فقط باید دوست داشت.
افسانه های اسبها؛
همه زیباست ؛ اما واقعیت ندارد، حتی تاریخی هاش .
این جمله : «مقصد ما راهه»؛
حرف قشنگی یه . راه همیشه زنده ست.
زیباترین راهها؛
راههای نرفته
تابلوهای مسیر؛
دلم می خواد یک طرفه یا بن بست نباشه .
خطر ریزش کوه؛
راه ، راهه . یه دنیاس . همه چی داره . باید قبول کرد.
وحشتناکترین راهها؛
اوه ! راههای صدبار پیموده ؛ حالا می خواد جاده هراز باشه یا حافظ شناسی .
دوست دارین کدوم ایستگاه پیاده نشین؛
ایستگاه آخر ، ایستگاه مرگ ؛ بهتره که ایستگاه وسط راه باشه .
اگه ویرگول بودین ، دوست داشتین کجای جمله به کار برین؛
به این فکر نکرده بودم .
یا : حروف ربط؛
ربطهای عاشقانه را بیشتر دوست دارم تا ربطهای بی ربط را.
تجسم عشق؛
حیفه (تصویر) از عظمتش کم می کنه
یه مثال زنده؛
اعجاز آیه های قرآن را ترجمه های فارسی می گیره . از حرف خدا به حرف انسان تبدیل می شه .
اگه می شد ، دوست داشتین غزل باشین یا قصیده یا…؛
غزل ! قصیده چیه .
چرا غزل؛
زیباست و گویا .
از کتابهای بزرگ فارسی چه طور؛
ترجیح می دادم حافظ باشم .
اولین گیرایی ادبیات عرب؛
شعر صحرا بود
پیش از آن؛
از عربی بدم می آمد؛ زیرا همان عربی بود که در دبیرستان ها (مثلا) می آموزند!
چیزی که تا حالا شما را در عربی نگه داشته؛
(علاوه بر زیبایی هایش) تمام فرهنگ ایرانی پیش و آغاز اسلام در زبان عربی جمع شده.
یک سند دست اول؛
ابونواس.
ابونواس از چشم شما؛
(گنجینه و) عصاره فرهنگ ایرانی در قرن دوم.
اگر در قبایل عرب بودید؛
حتما می کوشیدم عین اونا باشم تا به اعماق فرهنگشان نفوذ کنم و لذت ببرم.
جاهلیت؛
به معنای نادانی نیست ؛ یعنی خشونت.
باز هم از ابونواس؛
ایرانی خفت ، ایرانی شراب خورد… هر کاری می کرد یک جامه ایرانی بر تن داشت.
دوست داشتین جای کدام شخصیت بودین؛
خیلی دشواره که آدم بخواد جای کسی باشه.
غرق شدن در شخصیت کسی؛
هنگام تحریر زندگی «ابن مقفع»
عبدالله ابن مقفع در یک جمله؛
شهسوار فرهنگ ایرانی ؛ اگر چه کلمه ای به فارسی ننوشته.
از تجربه غرق شدن تان؛
زنم داد کشید: غذا می خوری ، ابن مقفعی غذا می خوری . حمام می ری … ول کن!
باز هم او؛
آنقدر برد انسانیش بالاست که آدم حسودیش می شه .
حالا اگر به جای من بودین ، چه سوالی طرح می کردین؛
اجازه مرخصی می دین؛!

عکس دکتر آذرتاش آذرنوش

بیوگرافی آذرتاش آذرنوش

بیوگرافی و عکس آذرتاش آذرنوش

بیوگرافی آذرتاش آذرنوش

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا