گفت و گو با مجید انتظامی آهنگساز سینمای ایران

گفت و گو با مجید انتظامی

سازنده تعدادی از بهترین موسیقی فیلم های سینمای پس از انقلاب چند سالی است که ترجیح می دهد برای فیلم ها موسیقی نسازد. مجید انتظامی آهنگساز برجسته سینمای ایران حالا سال هاست که در زمینه ساخت قطعات موسیقی فاخر فعال است ولی در حوزه سینما فعالیتی ندارد. انتظامی که فعالیت سینمایی اش را با ساخت موسیقی فیلم «سفر سنگ» ساخته مسعود کیمیایی آغاز کرد در دهه شصت به یکی از موفق ترین و پرکارترین آهنگسازان فیلم مبدل شد. «بای سیکل ران»، «ترن»، «کانی مانگا»، «دستفروش» از جمله آثار به یاد ماندنی انتظامی در این دوران بود.
در ابتدای دهه هفتاد، مجید انتظامی با ساخت موسیقی «از کرخه تا راین» یکی از بهترین و پر مخاطب ترین موزیک فیلم های تاریخ سینمای ایران خلق کرد.
در اواخر دهه هفتاد انتظامی در همکاری دوباره اش با مسعود کیمیایی موسیقی فیلم «اعتراض» را ساخت که هم ملودی شنیدنی و گوش نوازی داشت و هم اینکه همخوان با فضا و حال و هوای فیلم کیمیایی بود. قرار بود انتظامی موسیقی فیلم «حکم» را نیز بسازد که در نهایت این اتفاق رخ نداد. حالا که از آخرین حضور سینمایی مجید انتظامی چند سالی می گذرد و با او درباره دلایل پرهیزش از ساخت موسیقی فیلم گفت و گو کرده ایم.

*چرا مدت هاست نام شما در تیتراژ فیلم های سینمایی کمتر دیده می شود؟
ـ هر کدام  از ما انسان ها باوری از زندگی خودمان داریم  و در واقع همین تفکر  و فلسفه درونی هر فردی است که کمال ما انسان ها را  ممکن  می کند.من در کار هنری ام که شصت سال است با زندگی ام عجین شده، همواره  این باور را داشتم که  انتخاب هایم  باید در مسیری  اتخاذ شود که  همسو با اعتقاداتم باشند. در این بین فیلم های امروز سینمای ایران  هر کدام جایگاه خاص خودشان را دارند و  البته برخوردها با این جایگاه ها بسیار متفاوت است. اما خب، از آنجایی که این فیلم ها،  از باور ها و اعتقادی که من در مسیر هنری ام  دنبال می کنم؛ فاصله دارند، روش خودم را  داشته  و مسیری را ادامه می دهم که همواره  باورش داشته ام ؛ چرا که همین  فلسفه و باور  بوده که من را به جایگاه امروزم رسانده است. در پاسخ به سوال شما باید بگویم که من برای فیلم هایی موسیقی می سازم که به فضا و موضوعات آن فیلم اعتقاد داشته باشم و محتوایشان با  باور هایم نزدیک  باشند. سینما ی امروز کشور مان هرچند ممکن است از نظر تکنیکی رشد کرده باشند اما به نظرم محتوای بیشترشان  با آنچه که در جامعه احساس می شود متفاوت است و ارتباط برقرار کردن با فضای سینمای امروز  برایم سخت شده است. هر چند نباید بی انصاف هم باشیم چرا که فیلم های خوب هم  امروز ساخته می شوند اما بیشتر این فیلم ها با سرمایه گذاری های شخصی و بودجه های محدود تولید می شوند و توان  پرداخت هزینه  سنگین برای موسیقی را ندارند و این فیلم ها به ساخت موسیقی با دستگاه های الکترونیکی قناعت می کنند.

*به هر حال غیبت شما از عرصه موسیقی فیلم برای سینما ی امروز کشورمان تأسف بار  است. خیلی از  موسیقی هایی که شما ساخته اید از  فیلم آن پیشی گرفته اند و اسم فیلم در واقع موسیقی شما را در ذهن تداعی می کند و موسیقی های این فیلم ها ماندگار شدند.  راز این ماندگاری آثار شما چیست؟
ـ ماندگاری یک اثر هنری منوط به حس درونی خالق آن است که  پشت آن اثر  نهفته است که می تواند اثری را ماندگار کند . به عقیده من راز ماندگاری یک اثر هنری تکنیک صرف نیست و هنرمند است که با بیان احساسش از راه هنر، حسی را در مخاطبش ایجاد می کند که رمز ماندگاری آن اثر می شود. فراموش نکنیم که تکنیک آهنگسازی را می شود یاد داد اما احساس را ،  ابدا . تکنیک نوازندگی هم یاد دادنی است اما ذوق آن چیزی است که باید در درون فرد وجود داشته باشد. هر آدمی حس و نگاه ویژه خود را به زندگی دارد و حس من نیز آن موقع مرا به این سمت می کشاند که برای فیلم های آن روز موسیقی ای بسازم که ماندگار شدند.

*به نظر شما فضای حاکم بر سینمای امروز  حس فیلم های دهه 60 و 70 را که آثار شما را در خود جای داده بود را ندارند؟
ـ حس و حالی در فضای برخی فیلم های  سینمای  آن روزها  در کشور حاکم بود که امروز کمرنگ  تر شده است و فضای سینما در  سال های اخیر به سمتی رفته که با مسیر دیدگاه های فکری من از هنر فاصله گرفته اند. در واقع  بیشتر فیلم های امروز به موضوعات می پردازند که هر چند دیده می شوند و اتفاقا  با استقبال هم مواجه می شوند، اما موضوعات سخیفی دارند. البته خرده هم نمی توان گرفت چرا که بیشتر مخاطبان امروز این سینما برای فرار از زندگی ملال آور این روزها  به سینمایی پناه می برند که  مجبور نباشند فکر کنند و می خواهند اوقاتش را در سینما خوش بگذرانند.

*چطور ملودی یک فیلم در ذهن شما شکل می گیرد؟
ـ من تلاش می کنم  در ساخت موسیقی فیلم  به آن حس وحالی که صادقانه در وجودم شکل می گیرد، رجوع کنم  و تا به امروز هر موسیقی و ملودی که ساخته ام  مطابق با ایده هایی بوده که با  موضوع فیلم  در ذهنم شکل می گرفت  و من به همان شکل  آن احساس را  منتقل کردم. به طور یقین ، آهنگسازی در ساخت یک موسیقی فیلم قوی عمل می کند که خط فیلم را به خوبی درک کرده است. اگر در یک فیلمی تم دراماتیک قوی تر از تم حماسی آن است باید موسیقیدان آن تم را حس کرده باشد و با چنین شرطی، موسیقی هم می تواند در تصویرخوش  بنشیند. البته باز هم تاکید دارم که دانستن این تم ها احساسی است و علم نمیتواند به کسی بیاموزد که چه گونه می تواند این تم را حس کند  تا بتواند به خوبی  پیاده اش کند. این موضوع را هم حتما باید در نظر داشته باشیم که موسیقی با داشتن تنها یک ملودی خوب زیبا نخواهد شد بلکه یک موسیقی اصیل برای یک فیلم به انتخاب ساز آن توسط خالق نیز، بستگی  دارد و مهم است که آهنگساز  تشخیص دهد که  چه سازبندی یا ارکستراسیونی در ملودی  آن فیلم باید  لحاظ کند.

*دیدگاهتان نسبت به موسیقی فیلم هایی که با دستگاههای الکترونیک ساخته می شود چیست؟ با توجه به این که امروز این اتفاق در سینما ی کشور ما خیلی مرسوم شده و در واقع بیشتر موسیقی ها به همین روش ساخته می شوند.
ـ من هرگز  ساخت موسیقی با دستگاههای الکترونیک را محکوم نمی کنم . موسیقی خوب هم می توان از این روش ساخت . اما باید توجه داشته باشیم که موسیقی های خوبی که با دستگاه الکترونیک در دنیا ساخته می شود یک درک درستی از روششان دارند و شاید برای یک موسیقی خوب چندین  مهندس صدا با رویکرد زیبایی شناسانه اقدام به ساخت این موسیقی می کنند و می توانند به نتیجه نسبتا مطلوبی هم برسند . اما زمانی که یک نفر می نشیند پشت کامپیوتر  صدا و تنظیم را  در یک شب انتخاب می کند نمی تواند انتظار داشته باشد که اتفاقا نتیجه آن هم کیفیت مطلوبی داشته باشد.

*کار جوان های امروز را در عرصه آهنگسازی فیلم دنبال می کنید؟
ـ من  همواره آثار جوانان را در این عرصه دنبال کرده ام و  از طرفی هم در بسیاری از جشنواره ها به عنوان داور شرکت داشته  و با شرایط امروز حاکم در موسیقی کشور به خوبی آگاهم . امروز، در کشور، آهنگسازان جوان ،  با  استعداد و با سوادی داریم که خوب کار می کنند و می توانند اثرهای ماندگاری از خود به جا بگذارند. اما از سویی دیگر  همان طور که خود شما هم  اشاره کردید، این روزها  با موجی به اصطلاح آهنگساز  مواجه هستیم که با یک دستگاه کامپیوتر ، مقداری افکت  و کپی برداری از تن های دیگر موسیقی می سازند که ممکن است به گوش مردم نا آشنا با موسیقی تفاوتی هم با آن جنس از کار حرفه ای و دشوار ارکستر زنده نداشته باشد. اما من در داوری هایم بسیار به این موضوعات توجه دارم و با وجود  شصت سال فعالیت مستمر در عرصه موسیقی کاملا  این کپی برداری ها را تشخیص می دهم  و در انتخاب اثرات برگزیده این موارد را لحاظ می کنم.

*این صحیح است که می گویند موسیقی خوب فیلم  نباید شنیده شود؟
-در یک فیلم خوب، هیچ کدام از عناصر به اصطلاح نباید بیرون بزند. همه باید در خدمت یک موضوع و یک هدف واحد باشند.  اغراق می تواند در هر کدام از اجزای فیلم شامل فیلمبرداری یا موسیقی  اتفاق بیفتد. موسیقی می تواند بدون بزرگنمایی خاصی خارج از فیلم هم قابل شنیدن باشد.  آثار افرادی همچون  مونیکونه یا جان ویلیامز  از این دست  آثار هستند. کسانی که موسیقی شان خارج از فیلم یک دنیاست  و می توان خیلی چیزها از این آثار  ارزشمند آموخت.

*به نظر شما چرا  موسیقی سینمای امروز ما با سطح استاندارد جهانی فاصله زیادی دارد؟
ـ موسیقی فیلم هنری بسیار تخصصی است؛ اما متاسفانه خیلی  ها بدون دانش کافی وارد این عرصه تخصصی می شوند و از همین رو  چاره ای جز کپی برداری از آثار غربی ندارند. اما  آهنگسازانی که با تحصیلات لازم و آگاهی در این مسیر  قدم  گذاشته اند ، مطابق با سطح سلیقه و ذوقی که دارند می توانند  موفق شوند. در هر حال ما اگر خودمان باشیم و سعی کنیم آن چیزی را که یاد گرفته ایم پیاده کنیم و به کمال برسانیم، بالاخره به نقطه ای می رسیم که از یک جایگاه بین المللی بهره مند شویم.

*و حر ف آخر؟
ـ موسیقی هنری است که کمتر به آن بها داده می شود و در مورد آن بحث کمتری وجود دارد اما من در همین هنر خدا را  دیده ام و  لحظات غیر قابل وصفی را تجربه کرده ام. هنر مندی که بتواند درونیاتش را به راحتی در هنرش بیاورد  و بتواند حس واقعیش را در اثرش  نمایان کند در مسیری که در پیش گرفته موفق خواهد بود.

گروه سینمای ایران ـ عظیمه کنعانی

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا